نگاهی به حذف آموزش زبان انگليسی از مدارس
بله زبان خارجي را بايد بلد بود اما زبان خارجي که فقط انگليسي نيست. زبان علم که فقط انگليسي نيست... [مثلا] امروزه کساني که به زبان اسپانيولي حرف ميزنند کمتر از کساني نيستند که به زبان انگليسي حرف ميزنند.
کد خبر :
۷۳۵۰۷
بازدید :
۵۹۹۲
عباس پرورده | در روزهاي گذشته خبري منتشر شد که براساس آن 57 نماينده مجلس طرح يکفوريتي «رفع انحصار از زبان انگليسي در نظام آموزش همگاني کشور» را به هيئترئيسه مجلس ارسال کردند. براساس اين طرح، آموزش زبان انگليسي از برنامه مدارس حذف و جزء دروس اختياري اعلام شده و دانشآموزان براي يادگيري بايد به آموزشگاههاي آزاد مراجعه کنند.
از آنجايي که تصويب چنين طرحهايي ميتواند بسياري از رويههاي آموزش و پرورش را تحت تأثیر بگذارد که ارتباط مستقيم با آينده اجتماعي و حرفهاي دانشآموزان دارند و از طرف ديگر در کم و کيف اداره کشور نيز مؤثر باشد، به نظر ميرسد هم نمايندگان محترم مجلس و هم افکار عمومي لازم است تعمق بيشتري در موضوع مطرحشده داشته باشند.
پيشنهاد لوايح از سوي نمايندگان مردم در مجلس از اصول قانون اساسي و حق نمايندگان است، اما اگر لوايح، به خصوص آنهايي که گستره وسيعي از جامعه را تحت تأثير قرار ميدهند، با نقد و بررسيهاي کارشناسي و قرارگرفتن در معرض جرح و تعديل از سوي رسانهها زير ذرهبين قرار بگيرند، نمايندگان محترم با دقت بيشتري به بررسي چنين لوايحي اقدام خواهند کرد.
پيشنهاد لوايح از سوي نمايندگان مردم در مجلس از اصول قانون اساسي و حق نمايندگان است، اما اگر لوايح، به خصوص آنهايي که گستره وسيعي از جامعه را تحت تأثير قرار ميدهند، با نقد و بررسيهاي کارشناسي و قرارگرفتن در معرض جرح و تعديل از سوي رسانهها زير ذرهبين قرار بگيرند، نمايندگان محترم با دقت بيشتري به بررسي چنين لوايحي اقدام خواهند کرد.
از اين جهت در اين مطلب به جوانب مترتب بر اين طرح و همچنين تغييراتي که در صورت تصويب شدن يا نشدن اين لايحه در ايران اتفاق خواهد افتاد، ميپردازيم.
1-نخست اينکه به نظر ميرسد نمايندگان محترمي که اين طرح را ارائه دادهاند، به عمق فرمايش مقام معظم رهبري دقت نداشتهاند، چون ايشان در سخنان مورد اشاره خود که در طرح آمده، نگفتهاند زبان انگليسي از مدارس حذف شود، بلکه گفتهاند زبانهاي خارجي ديگري نيز جهت آموزش در نهادهاي آموزشي تدريس شوند که بخش اصلي سخنان ايشان عينا نقل ميشود: «اين اصرار بر ترويج زبان انگليسي در کشور ما يک کار ناسالم است.
بله زبان خارجي را بايد بلد بود اما زبان خارجي که فقط انگليسي نيست. زبان علم که فقط انگليسي نيست... [مثلا] امروزه کساني که به زبان اسپانيولي حرف ميزنند کمتر از کساني نيستند که به زبان انگليسي حرف ميزنند... چرا زبان فرانسه يا زبان آلماني تعليم داده نميشود؟ زبانهاي کشورهاي پيشرفته شرقي هم زبان بيگانه است، اينها هم زبان علم است».
ضمن اينکه ايشان در سخنراني سيزدهم ارديبهشت 1395 هم در ديدار با معلمان تصريح کردند «اين سخنان به معناي تعطيلکردن آموزش زبان انگليسي در مدارس نيست، بلکه بحث اصلي اين است که بدانيم با چه حريفي مواجه هستيم و طرف مقابل چه برنامهريزيهاي دقيقي براي تأثيرگذاري بر نسل آينده کشور دارد».
2-اين فقط ايرانيها نيستند که زبان انگليسي ميآموزند، همه کشورهاي جهان بر اساس نيازهاي علمي و حرفهاي، آموزش زبان انگليسي را در سطوح دولتي و غيردولتي در برنامههاي آموزشي گنجاندهاند. حتي کشوري مثل فرانسه که زماني خود سابقه رقابت در فرهنگ و زبان غالب در جهان را داشته، کثيري از شهروندانش انگليسي را به سلاست صحبت ميکنند. چون ميدانند براي انجام بسياري از امور نيازمند تکلم و فهم انگليسي هستند.
2-اين فقط ايرانيها نيستند که زبان انگليسي ميآموزند، همه کشورهاي جهان بر اساس نيازهاي علمي و حرفهاي، آموزش زبان انگليسي را در سطوح دولتي و غيردولتي در برنامههاي آموزشي گنجاندهاند. حتي کشوري مثل فرانسه که زماني خود سابقه رقابت در فرهنگ و زبان غالب در جهان را داشته، کثيري از شهروندانش انگليسي را به سلاست صحبت ميکنند. چون ميدانند براي انجام بسياري از امور نيازمند تکلم و فهم انگليسي هستند.
3-زبان مقولهاي وابسته به فرهنگ است، از اين جهت آموزش آن براي ما حساسيت بيشتري دارد. به اين معني که وقتي فردي شروع به يادگيري زباني بيگانه ميکند، به دليل وجود واژگان، عبارات، تکيهکلامها، ضربالمثلها، ادبيات و بهخصوص عبارات محاوره رايج در آن، ناخواسته با فرهنگ نهادينهشده آن زبان هم ارتباط برقرار کرده و تحت تأثير قرار ميگيرد.
حال در شرايطي که يک زبان خارجي کاربردي بينالمللي يافته، اگر آموزش زبان خارجي در يک سطح تعريف شده و هدف محور در اختيار مؤسسات رسمي از جمله آموزش و پرورش باشد، ميتوان منابعي را براي دانشآموزان تأليف کرد که از حداقل درهمتنيدگي فرهنگي با آموزههاي غربي برخوردار باشند و در عين حال بيشتر سمت و سوي استفاده از منابع علمي و دانشگاهي يا حرفهاي داشته باشند، در حالي که اگر آموزش و پرورش و نهادهاي دولتي در اين باره از خود سلب مسئوليت کنند و بر اساس آنچه در طرح نمايندگان محترم مجلس آمده، کار آموزش زبان خارجي را به مؤسسات خصوصي واگذار کنند، طبيعي است که اين مؤسسات بر اساس سنت مألوف به سوي استفاده از کتب و منابع تأليفشده در کشورهاي انگليسيزبان مايل خواهند شد و به تدريج تأثيرات فرهنگي ناخواسته از مسير آموزش زبان خارجي به زبانآموزان منتقل ميشود. ضمن اينکه چنين مؤسساتي چندان مقيد به معيارهاي رفتاري براي مدرسان خود نخواهند بود و دانشآموزان در سنين نوجواني که حساسيت زيادي به لحاظ شکلگيري شخصيت دارد، تقريبا به صورت رهاشده به مؤسسات خصوصي آموزش زبان واگذار خواهند شد.
4- امور مهمي در جهان امروز با آموزش زبان انگليسي درهمتنيدگي پيدا کردهاند که حذف اين مقوله از پايههاي اوليه آموزش و پرورش که مستعدترين دوره زماني براي دانشآموزان است، ميتواند به حضور ايران در اين حوزهها آسيب جدي و غيرقابل چشمپوشي وارد کند. مثلا حوزههاي مهمي مثل رايانه که کاملا عمومي است، با زبان انگليسي آميختگي پيدا کرده است. همچنين حوزههاي نسبتا فراگير ديگري که عموما اقتصادي و تجاري هستند، با آموزش زبان انگليسي روابطي تنگاتنگ دارند که اگر افرادي که ميخواهند وارد اين حوزهها شوند، از نوجواني که سن حساس فراگيري است آموزش را شروع نکرده باشند، براي حضور کارآمد در اين رشتهها دچار اختلال خواهند شد.
مشاغلي مثل گردشگري، تجارت خارجي، امور حملونقل بينالمللي، روزنامهنگاري و رسانه و همچنين نيازهاي علمي از جمله مراجعه به منابع علمي بينالمللي و بسياري امور ديگر با زبان انگليسي درهمتنيدگي دارند و حذف آموزش اين زبان از مدارس دولتي ميتواند منجر به محدوديتها و حتي خسارات جبرانناپذيري در روند امور مربوطه شود.
5-حذف آموزش زبان انگليسي از مدارس دولتي و سپردن آن به آموزشگاههاي خصوصي که شهريه دريافت ميکنند، باعث ايجاد تبعيض ميشود، به اين دليل که خانوادههايي که نميتوانند هزينه آموزشگاه خصوصي را براي فرزندان خود تأمين کنند، از آموزش محروم شده و حتي در صورت داشتن توانمندي بالقوه حضور در مشاغل و تخصصهاي مختلف، به خاطر فقر خانواده از دستيابي به تحصيلات و مشاغل تخصصي محروم ميمانند و اين کاملا برخلاف عدالت است. ضمن اينکه در درازمدت تبعيضهاي آموزشي به ايجاد طبقات مرفه منجر شده و امنيت ملي را تضعيف ميکند.
6-نکته پاياني اينکه همه ما متفقالقول هستيم که آمريکا تاريخي منفور از دخالت در امور کشورها، سرکوب جنبشهاي آزاديبخش، کودتا عليه دولتهاي ملي، تفرقهافکني، همدستي با حکومتهاي سرکوبگر و مستبد، تهاجم نظامي به کشورها و کشتن غيرنظاميان و حمايت غيرموجه از رژيم صهيونيستي دارد، اما به ياد داشته باشيم درصد بالايي از منابع علمي و دانشگاهي جهان نيز در مؤسسات علمي و دانشگاههاي اين کشور به زبان انگليسي توليد ميشود و مابقي هم عموما در کشورهاي اروپايي و به همان زبان انگليسي هستند و درصد اندکي به زبانهاي فرانسه، روسي يا ژاپني منتشر ميشوند. از اين جهت کاهش سطح دانش زبان انگليسي در ايران مستقيما بر روند دسترسي به منابع علمي روز جهاني و در نهايت توسعه تأثير منفي خواهد گذاشت.
۰