از برف بیاموزیم
مجموعهای از عوامل جمعی وجود دارند که میتوانند ایجاد شادی کنند یا تراژدی به بار بیاورند. اگر ما نتوانیم از این ویژگیها برای ایجاد شادی استفاده کنیم یا بسترهای مناسب برای روز شادی را به وجود آوریم، شکست میخوریم.
کد خبر :
۷۶۲۰۳
بازدید :
۶۲۶
اصغر مهاجری | به تعبیر ابنخلدون، یکی از عوامل تمدن، عامل جغرافیایی بوده است و سرزمینهایی که در نواحی بالای ۳۵ درجه خط استوا قرار داشتند، شاهد تمدنهای بیشتری بودند. در زمانهای دورتر این عوامل جغرافیایی در رفاه و پیشرفت جوامع موثر بودند و شادی هم برآیندی از همان اتفاقات مبارکی است که در جوامع رخ میدهد. الان عامل جغرافیایی تحت کنترل عوامل اجتماعی، فرهنگی و ... درآمده است.
مثلا کشوری مانند ژاپن به لحاظ جغرافیایی ویژگیهای ضدباروری زمین و توسعه و پیشرفت را دارد، اما عاملهای فرهنگی و اجتماعی آنها، جغرافیا را در مدیریت خود دارد. اگر نعمتهای خدادادی هم در سرزمینی وجود دارد که مانند بارش برف و باران بسیار ارزشمند است، به شرطها و شروطها میتواند در زندگی اجتماعی ما موثر باشد، یعنی زمانی میتواند تاثیر بگذارد که ما عوامل جغرافیایی را با ویژگیهای عقلانی، فرهنگی و اجتماعی آرایش دهیم و از آن بهره بیشتری ببریم.
جز این اگر باشد مانند این است که برای پاکی هوای تهران منتظر باد بمانیم، منتظر بمانیم تا بارشها برایمان مدیریت و نقصانهای ما را جبران کنند، خیالی خوشبینانه و در مواقعی فریبکارانه است. تنها راه نجات ما به سمت توسعه و پیشرفت و امنیت و شادی، فقط باید با تدبیرهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی رخ دهند، در این زمانه چارهای جز این پیش روی ما نیست.
مجموعهای از عوامل جمعی وجود دارند که میتوانند ایجاد شادی کنند یا تراژدی به بار بیاورند. اگر ما نتوانیم از این ویژگیها برای ایجاد شادی استفاده کنیم یا بسترهای مناسب برای ب. روز شادی را به وجود آوریم، شکست میخوریم. فرهنگ ما نه در سالهای اخیر بلکه در بازهای طولانیتر از زمان به نظر میرسد که تولید و بازتولید تراژدی و غم را مناسبتر دیده است و آن را بلد است در حالی که در تولید و بازتولید شادی وارد نیستیم یا مسیرش را به کژراهه میرویم.
زمانی که شادی را بازتولید نمیکنیم، ضربههای مهلک آن را در حوزههای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی میخوریم، جامعهای که با دست خالی هم شادی را بلد باشد، با هر بار بازتولید شادی، شرایط را برای بازتولیدهای بیشتر در حوزههای دیگر هم بهتر ایجاد میکند. برف نشانگان بسیار خوب و زیبایی است.
برف رنگ پاکی دارد و فارغ از آن از گذشته نشانه ذخیرهسازی برای ما بوده است و برای همین است که برف را بیشتر از باران دوست داشتهایم. برف به جز زیباییهای طبیعیاش به نوعی تضمین آینده است، آینده خوبی را پیشبینی میکند.
برف در فرهنگ کشاورزی و دامداری قدمای ما، ذخیره آب برای فصل بهار و تابستان و یک سال خوب را نوید میداده است. من این برف را به فال نیک میگیرم، این برف میتواند ما را بیدار کند تا بسترهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیشتری ایجاد کنیم. یک مثالش این است که برای انتخابات اسفند ماه گشایش ایجاد کنیم؛ این افزایش مشارکت در دست همه ما است، ما میتوانیم در دیپلماسی تعاملات خوبی ایجاد کنیم و با این تعاملات، امیدهای خوبی را برای فردا ایجاد کنیم.
برف در فرهنگ کشاورزی و دامداری قدمای ما، ذخیره آب برای فصل بهار و تابستان و یک سال خوب را نوید میداده است. من این برف را به فال نیک میگیرم، این برف میتواند ما را بیدار کند تا بسترهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیشتری ایجاد کنیم. یک مثالش این است که برای انتخابات اسفند ماه گشایش ایجاد کنیم؛ این افزایش مشارکت در دست همه ما است، ما میتوانیم در دیپلماسی تعاملات خوبی ایجاد کنیم و با این تعاملات، امیدهای خوبی را برای فردا ایجاد کنیم.
میتوانیم خودمان را به تعبیر رهبری در اقتصاد قویتر کنیم. شفافیت و اعتماد را افزایش دهیم، به جوانان توجه کنیم و غم فردای آنها را تبدیل به اندیشه امروزمان کنیم. اینها ثبات را برای آینده تضمین میکند. از برف بیاموزیم که علاوه بر اینکه حال خوب و نور به ما میدهد، دوراندیشی و انباشت را هم برایمان به همراه میآورد.
ما هم میتوانیم سرمایه اجتماعیمان را تقویت و این انباشتها را در حوزه فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ایجاد کنیم. یک بار هم شده به سمت فرهنگ برف حرکت کنیم، به مسیر برف برویم و امیدافزایی برف را الگوی خودمان قرار دهیم.
۰