دلشورههای انسان مدرن
دلشوره و اضطراب ربطی به فقیر و غنی ندارد و یکی از ویژگیهای زندگی بشری به ویژه در روزگار کنونی است. به نظرم رسید که در مورد دلشوره یا اضطراب یا استرس یا هر تعبیر دیگری درست میگوید.
کد خبر :
۸۴۷۷۷
بازدید :
۸۵۷
محسن آزموده | دوستی از استرالیا میگفت: در جریان جابهجایی اسباب و اثاثیه یکی از ثروتمندترین خانوادههای شهر با کمال تعجب متوجه شده که زن صاحبخانه تنها یک اتاق دستمال کاغذی جمع کرده، هراسان از اینکه در این روزگار کرونایی، بیدستمال کاغذی بماند.
نتیجه او از این مشاهده این بود که دلشوره و اضطراب ربطی به فقیر و غنی ندارد و یکی از ویژگیهای زندگی بشری به ویژه در روزگار کنونی است. به نظرم رسید که در مورد دلشوره یا اضطراب یا استرس یا هر تعبیر دیگری درست میگوید.
در روزگار جدید سرعت زندگی بالا رفته و هیاهوی آن زیاد شده و ارتباطات و اخبار و در نتیجه امکان مقایسه میان افراد بسیار زیادتر از پیش شده است. در نتیجه قطعا میزان دلهره و نگرانی و استرسهای ما هم زیادتر شده و این اختصاصی به فقیر و غنی و شمالی و جنوبی و آسیایی و آفریقایی و امریکایی و... ندارد.
ای بسا انسانهای برخوردار و ثروتمند که به علت تعلقات بیشتر به عینیاتی بیرون از خودشان مثل خانه و ماشین و حسابهای پر و پیمان بانکی و شرکت و کارخانه و... بیشتر نگران و مضطرب باشند، هم نگران از دست دادن این مال و اموال و هم نگران از دست دادن سلامتی خودشان زیرا در صورت بیماری نمیتوانند از مواهب و امکاناتی که در اختیار دارند، بهرهمند شوند.
از این حیث احتمالا فقرا و ندارها و به اصطلاح «خوشنشینها» شاید (البته شاید) زندگی راحتتر و کم دغدغهتری داشته باشند چنانکه صائب تبریزی میگوید: «از حادثه لرزند به خود قصرنشینان/ ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم»
البته در کنار موارد مذکور اضطراب و دلشوره به ویژگیهای شخصیتی و روانی افراد هم بستگی دارد که خود عمدتا نتیجه تربیت و پرورش آنهاست و تا حدودی متاثر از ویژگیهای وراثتی و اصطلاحا ژنتیک. بنابراین بخشی از دلشوره آدمها به باورهای آنها و شرایط فرهنگی جامعهای که در آن تربیت شدهاند، ربط دارد و از این حیث شاید خانواده مهمترین نقش را ایفا میکند.
اما گذشته از موارد مذکور یک اضطراب و دلشوره و نگرانی هم هست که با خمیرمایه وجودی انسان سرشته است و به تعبیر فلاسفه اگزیستانسیالیست خصلت هستیشناختی (انتولوژیک) دارد. این دلشوره دیگر اختصاصی به انسان مدرن یا سنتی ندارد و با تسامح میتوان گفت، خصیصه ذاتی انسان است.
به عبارت روشنتر این اضطراب وجودی علت یا دلیل مشخص و قابل اشاره ندارد و از «زمانمند» (تمپورال) بودن هستی خاص انسان نشأت میگیرد. ما انسانها موجوداتی «در زمان» هستیم، زمان را در خودمان تجربه میکنیم و میتوانیم آن را با زبان یا هر ابزار دیگری مثل نقاشی یا موسیقی یا با ساختن یا... بیان کنیم.
به قول ساموئل بکت ما انسانها همواره در انتظار گودو هستیم، همیشه منتظر و به تعبیر هایدگر «هستی به سوی مرگ». این آمیختگی وجود ما به نیستی و این تحقق تدریجی و در زمانی زندگی، میشود که همیشه مضطرب باشیم و نگران و نامطمئن.
به قول نیچه انسان برخلاف گاوی که زیر درخت با آرامش (دستکم آن طور که به نظر ما میرسد) دارد علف میخورد، موجود تاریخی است و همواره در فکر گذشتهای که سپری شده و آیندهای که هنوز فرا نرسیده.
بسیاری از فرزانگان و حکما و فیلسوفان و دانشمندان و ادبا در گذشته و روانشناسان و رواندرمانگران و کارشناسان تربیتی در روزگار کنونی انسانها را به «ابنالوقتی» و «دم غنیمتی» و «خوشباشی» و دریافتن حال دعوت کردند و میکنند؛ یعنی درک و احساس و تجربه اینجا و اکنون.
اما چرا به رغم این همه سفارش و توصیه باز آدمها نگران و مضطربند؟ زیرا انسانها ذاتا زمانمند و تاریخمند هستند و وجودشان در زمان و با زمان متحقق میشود. پس با این اضطراب و دلهره وجودی چه باید کرد؟ آیا باید با مستی یا خود فراموشی یا با هر مستمسکی آن را فراموش کرد؟
نگارنده پاسخ این پرسش را نمیداند، اما معتقد است که این اضطراب که یک تعبیر ساده از آن «هراس از مرگ» است و تعبیر دقیقترش «مواجهه با عدم و نیستی» در طول تاریخ مهمترین رانه و سائق در انسانها برای انجام کارهای خیلی بزرگ بوده و هست، کارهایی فراتر از ارضای نیازهای اولیه و احتمالا عامالمنفعه.
کارهایی که بشود آنها را دستکم به خیال خودشان جاودانه کند و به مدد آنها نیستی یا عدم را شکست بدهند. بخشی از بزرگترین آثار هنری و ادبی و فکری و علمی جهان دانسته یا نادانسته همینطور پدید آمده یا بهتر است، بنویسیم خلق آنها را میتوان به این صورت هم توضیح داد.
خلاصه آنکه اضطراب هست و از آن گریز وگزیری نیست، خواه به شکلی که در ابتدای سخن آمد و علت و دلیلی معین و مشخصی داشت و در حیوان در قفس هم دیده میشد و خواه اضطراب وجودی که ویژه شکل هستی انسان متفکر است. بنابراین شاید بهترین کار، شناخت آن و رفع علل و عواملی است که باعث دلشورههای جزیی و مشخص میشود.
۰