از تاریخچه بدن انسان چه می‌دانید؟!

از تاریخچه بدن انسان چه می‌دانید؟!

درواقع موجودى که صحبت کند یا دهان داشته باشد یا حتى سر داشته باشد براى بیشتر این مدت وجود نداشته است. حتى بدتر از آن، جانورانى که در آن موقع وجود داشتند، مدت‌زمانى طولانى است که مرده و دفن شده‌اند و بدن آن‌ها به‌ندرت باقى مانده است.

کد خبر : ۹۳۴۸۸
بازدید : ۳۹۲۱
تاریخچه بدن انسان
امیر کرمیان | چرا ما به همین شکلى که هستیم وجود داریم؟ دست انسان چه چیزى را با بال یک مگس به اشتراک دارد؟ آیا پستان‌ها، غده‌هاى عرق و فلس به نوعى با هم ارتباط دارند؟

براى بهتر فهمیدن ساختار داخلى بدن‌مان و ردیابى منشأ بسیارى از بیمارى‌هاى شایع امروزی باید به منابعى پیش‌بینى‌نشده روى آوریم، یعنى کرم‌ها، مگس و حتى ماهى‌ها.

«نیل شوبین» رئیس موضوع تاریخ طبیعى فیلد و استاد کالبدشناسى در دانشگاه شیکاگو است که در آنجا به‌عنوان معاون کار می‌کند. «شوبین» در دانشگاه کلمبیا، هاروارد و دانشگاه کالیفرنیا در برکلى تحصیل کرده است و در شیکاگو زندگى می‌کند.
او کاشف فسیل ماهى تیکتالیک، حد واسط میان ماهى‌ها و خزندگان است - «حلقه مفقوده» اى که عنوان اصلى خبرهاى جهان در آوریل سال ٢٠٠۶ بود- او داستان تکامل را با ردیابى اندام‌هاى بدن انسان در میلیون‌ها سال پیش از این بازمی‌گوید.
روش او در این کتاب این است که روند تکامل تک‌تک اندام‌ها مانند گوش، چشم و دست‌ها را در جانوران دنبال می‌کند و به‌وضوح نشان می‌دهد که چگونه اندام‌هاى ما از اندام‌هاى ساده جانوران ساده‌تر شکل یافته و پیچیده‌تر شده است؛ مدت‌هاى زیادى پیش از آنکه اولین موجودات بر زمین پا بگذارند.
«شوبین» با بررسى فسیل‌ها و دى‌ان‌ای آن‌ها به ما نشان می‌دهد که دست‌هاى ما واقعا شبیه باله ماهیان است، سر ما مانند ماهیانِ بى‌آرواره‌ای است که سال‌هاى زیادى است منقرض شده‌اند و بخش‌هاى عمده‌اى از ژنگان ما و کارکردشان شبیه کرم‌ها و باکترى‌هاست. «نیل شوبین» باعث می‌شود که خود و جهان‌مان را در پرتو کاملا جدیدى ببینیم.
ماهى درونى شما نوشته دانشورزانه‌اى است در بهترین حالت آن، روشنگر، قابل فهم و با اشتیاقى فراوان گفته می‌شود.
«نیل شوبین» درباره علت نوشتن این کتاب می‌گوید: «در طى تابستان دومین سال اداره این درس که در قطب شمال کار می‌کردیم، من و همکارانم فسیل ماهیانى را پیدا کردیم که بینش جدید و نیرومندى را درباره هجوم ماهى‌ها به خشکى در بیش از ٣٧۵ میلیون سال پیش ارائه می‌داد. آن کشف و ورود من به آموزش کالبدشناسى انسانى باعث شد که من رابطه عمیقى را کاوش کنم. آن کاوش این کتاب شد».
او در ادامه می‌افزاید: «دو میلیارد سال تاریخ براى زندگى امروزه ما چه معنا دارد؟ پاسخ به پرسش‌هاى اساسى که با آن روبه‌رو هستیم -درباره طرز کار درونى اندام‌های‌مان و جایگاه ما در طبیعت- از فهمیدن این نکته به دست می‌آید که چگونه بدن و ذهن ما از بخش‌هایى پیدا شده است که با موجودات زنده دیگر به اشتراک داریم.
من چند چیز زیباتر یا از نظر فکرى عمیق‌تر از یافتن مبنایى براى انسانیت خودمان و چاره‌اى براى بسیارى از بیمارى‌هایى که دچارش هستیم و درون بعضى از فروتن‌ترین موجوداتى که تاکنون بر این سیاره زیسته‌اند جاى دارند، می‌توانم تصور کنم». «نیل شوبین» می‌گوید: «استخوان‌هاى ماهیان باستانى می‌تواند مسیر معرفت درباره این باشد که ما کى هستیم و چگونه این‌طور شدیم.
از تاریخچه بدن انسان چه می‌دانید؟!
ما درباره بدن خودمان از جاهاى به‌ظاهر عجیب می‌آموزیم، که از فسیل‌هاى کرم‌ها و ماهیان به‌دست‌آمده از صخره‌هاى اطراف جهان تا دى‌ان‌اى تقریبا هر جانور زنده کنونى روى زمین متفاوت است.
ولى این موضوع اعتماد مرا در این مورد توضیح نمی‌دهد که چرا بقایاى اسکلت‌هاى گذشته -و نیز بقایاى ماهیان- نشانه‌هایى در‌باره ساختار اساسى بدن‌هاى ما ارائه می‌دهد». چگونه می‌توانیم وقایعى را که میلیون‌ها سال و در بسیارى از موارد میلیارد‌ها سال پیش از این رخ داده است، به تصور درآوریم؟ متأسفانه، شاهدى وجود ندارد؛ هیچ‌یک از ما وجود نداشته است.
درواقع موجودى که صحبت کند یا دهان داشته باشد یا حتى سر داشته باشد براى بیشتر این مدت وجود نداشته است. حتى بدتر از آن، جانورانى که در آن موقع وجود داشتند، مدت‌زمانى طولانى است که مرده و دفن شده‌اند و بدن آن‌ها به‌ندرت باقى مانده است.
اگر توجه کنید که بیش از ٩٩ درصد همه گونه‌هایى که تاکنون زندگى کرده‌اند، اکنون منقرض شده‌اند و فقط بخش بسیار کوچکى به شکل فسیل حفظ شده‌اند و حتى بخش کوچک‌ترى پیدا شده‌اند، آن‌گاه هرگونه کوششى براى دیدن گذشته‌مان از همان ابتدا محکوم به شکست است.
فسیل‌هاى درون این لایه‌هاى سنگى از یک نوع پیشروى تبعیت می‌کنند، لایه‌هاى پایینى حاوى گونه‌هایى هستند که به کلى با انواع لایه‌هاى بالاتر تفاوت دارند. اگر ما بتوانیم یک ستون سنگى را که تمامى تاریخچه حیات را داشته باشد استخراج کنیم، می‌توانیم ردیف خارق‌العاده‌اى از فسیل‌ها را پیدا کنیم.
پایین‌ترین لایه‌ها شواهد نمایان کمى از حیات را خواهند داشت. لایه‌هاى بالاى آن‌ها اثر ردیف گوناگونى از موجودات شبیه ژله‌ماهى دارند. لایه‌هاى باز هم بالاتر موجودات داراى اسکلت، ضمایم و اعضای گوناگونى، مانند چشم‌ها را دارند. بالاى آن‌ها لایه‌هاى حاوى اولین جانوران داراى ستون مهره‌ها هستند و به‌همین‌ترتیب ادامه دارد.
لایه‌هاى حاوى اولین انسان‌ها باز هم بالاتر است. البته یک ستون واحد که حاوى تمامى تاریخچه زمین باشد وجود ندارد.
بلکه صخره‌هاى هر منطقه روى زمین نماینده فقط بخش کوچکى از زمان است. براى به‌دست‌آوردن تصویر کلى، با مقایسه خود صخره‌ها و فسیل‌هاى درون آنها، ما نیاز داریم که همه قطعات را کنار هم بگذاریم، درست مانند اینکه یک جورجورک بزرگ را درست می‌کنیم.
فسیل‌ها یکى از ردیف‌هاى عمده مدارکى است که ما از آن‌ها استفاده می‌کنیم تا خود را بشناسیم (دیگرى ژن‌ها و جنین‌هاست).
در پایان و به نقل از «نیل شوبین» می‌توان گفت: «همان‌طور که برنامه فضایى شیوه نگرش ما را به ماه تغییر داد، دیرین‌شناسى و ژنتیک نیز در حال تغییر‌دادن شیوه‌اى هستند که ما به خود می‌نگریم. همچنان که بیشتر یاد می‌گیریم، آنچه را که زمانى دور و غیر قابل دسترس بود، در حد درک و فهم ما می‌شود».
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید