مهدی مرندی لیبروی با تجربه ایران یکی از خوبهای تیم ملی والیبال در مقابل لهستان در آن بازی تاریخی بود. او که به همراه موسوی و غفور به اردوی تازه تیم ملی دعوت نشده برای هم پستیهایش در تیم ملی آرزوی موفقیت میکند و حرفهای جالبی از الکنو و معروف میزند. بخشهای مهم حرفهای مرندی را در زیر بخوانید:
وقتی سرمربی برای یک تیم و نفرات اعزامی تصمیم میگیرد باید گوش به فرمان باشیم و نمی توان با کسی جنگ کرد. آقای الکنو بعد از اینکه من را در لیگ ملتها خط زد جلسه ای با من داشت و گفت دو لیبرو جوان دارم و میخواهم آن دو را با خودم ببرم و تستشان کنم و ببینم برای مسابقات لیگ ملتها شرایطشان چطور است.
به او گفتم یعنی فرصت برای من تمام شده است؟ گفت نه اما یک درصد شانس داری. گفتم شما میگویید یک درصد؟ یعنی والیبال با یک درصد میشود؟
این صحبتها را قبل از اعزام تیم به لیگ ملتهای ایتالیا با من داشت. وسط لیگ ملتها با من تماس گرفتند و گفتند برو و با تیم ملی جوانان تمریناتت را شروع کن که ما برگردیم شما را به عنوان لیبرو یا دریافت کننده چهارم برای المپیک میبریم.
وقتی خودشان تماس گرفتند که ما میخواهیم تو را ببریم من خیالم راحت شد که اگر اتفاقی و مصدومیتی پیش نیاید من حتما یا به عنوان لیبرو و یا به عنوان دریافت کننده چهارم به المپیک میروم. آقای الکنو گفت بستگی به شرایط خودت دارد.
منظورش تمرینات و آمادگی من بود. تا روز بازی با لهستان نه من و نه آرمان صالحی میدانستیم که قرار است کدام یک به عنوان لیبرو بازی کند. جلسه ای که گذاشتند قرار شد من به عنوان لیبرو باشم.
اگر الکنو سرمربی تیم ملی نبود بردیا سعادت و آرمان صالحی شناخته نمیشدند. صابر کاظمی بود اما به این اندازه شناخته شده نبود. جواد کریمی هم خیلی در تیم ملی نوجوانان و جوانان بازی کرده بود اما به این انداخته شناخته نشده بود. همین سه چهار نفر که این همه رسانه درباره آنها صحبت کردند به واسطه این مربی شناخته شدند.
الکنو یک انگیزه به بچهها داد و گفت خودتان را باور داشته باشید. من میگویم الکنو بهترین اتفاق والیبال ایران بود به خصوص کسانی که با او کار کردند. من با خیلی از مربیان خارجی کار کردم. اگر ولاسکو را کنار بگذاریم چون سیستم دیگری داشت؛ الکنو بهترین کسی بود که به ایران آمد.
او به همه اعتماد به نفس داد. رابطه او با همه بچهها خوب بود چون کارش خوب بود. او به کسی باج نمیداد و کار خودش را میکرد. هر کسی خوب بود را به زمین میآورد. واقعا مربی خوبی بود و همه چیز با ایشان لذت بخش بود.
به نظر من شاید به خاطر کوتاهی بازیکنان بازی با ژاپن را نبردیم. الان حرف و حدیثها زیاد است و میگویند میتوانستیم با فلان مربی نتیجه بگیریم خب اگر بهتر بود چرا انجام ندادید؟ اگر الکنو با تیم ملی ایران جزو چهار تیم قرار میگرفت این حرف را میزدند یا میآمدند و تعریف میکردند؟
برای همین میگویم مربی بزرگی بود. ایشان رزومهای دارد که به اکثر مربیهای دنیا سنگینی میکند. مگر میشود به شخصی که ۴ المپیک برود، چند مدال باشگاههای جهان داشته باشد و در روسیه اگر اشتباه نکنم ۱۲ سال قهرمان شده باشد بگوییم مربی ضعیفی است.
در حق سعید معروف اجحاف شده است. سعید اسطوره تکرار نشدنی والیبال ایران است. درست است که پستش پاسور بود ولی ارزشمندترین والیباست ایران است. مثل او دیگر زاییده نمیشود و دیگر نمیآید ولی چه میشود گفت. سعید طفل معصوم هم اینگونه از والیبال رفت.
من از سال ۲۰۱۳ با سعید در اردوها و تیمهای مختلف بودم اما او را تا الان اینگونه ندیده بودم. به رختکن کاری ندارم، حتی بعد از بازی شاید دوربین فقط آنجایی که سعید در حال گریه بود را نشان داد و قبل آن را نشان نداد که معروف چه عکس العملهایی در سالن داشت. به امیر غفور گفتم که سعید الان سکته میکند.
اصلا نمیشد جلوی او بروی. رنگش پریده بود و سیاه شده بود و واقعا وضعیت بدی داشت. نمیتوان چیزی راجع او گفت. شاید خیلی از آدمها از بیرون والیبال را میبینند و نفهمیدند که سعید آن لحظات چه کشید.
واقعا نمیتوانم بگویم. فقط میگویند که سعید معروف آن لحظات گریه کرد و تمام شد و رفت اما هیچکس نمیتوانست او را درک کند. من به هم تیمی بودن با او افتخار میکنم و خداراشکر میکنم ۹ سال با او در تیمهای مختلف بودم. با او درباره اینکه برمیگردد یا نه صحبت نکردم فقط میدانم که از ژاپن به آمریکا رفت.
منبع: ورزش سه