راز سربهمهر جسدی در کانال آب
باور کنید من خصومتی با داوود نداشتم و در مرگ او دستی ندارم. مردان افغان به ما حملهور شدند و ما را پس از کتکزدن به داخل کانال آب هل دادند. من با سختی خودم را نجات دادم؛ اما از سرنوشت داوود اطلاعی ندارم.
کد خبر :
۹۷۹۶۳
بازدید :
۳۲۱۲
پسر جوانی که متهم است دوستش را به خاطر یک خصومت به قتل رسانده، با تصمیم دادگاه باید در مراسم قسامه شرکت کند تا تکلیفش مشخص شود.
متهم که چند سال است درگیر پرونده قتل شده، هر بار اظهار بیگناهی کرده و مدعی است از عامل قتل دوستش خبری ندارد؛ ادعایی که مورد قبول اولیای دم نیست.
تابستان سال ۹۳ پسر جوانی به نام کیوان درحالیکه هراسان بود، به کلانتری شهرری رفت و از حمله چند مرد افغان خبر داد.
او گفت: من ضایعات جمع میکنم و از این طریق زندگیام را میگذرانم. چند روز قبل یک مرد افغان سراغم آمد و گفت صاحبکارش میخواهد ضایعات بفروشد. من همراه دوست صمیمیام داوود به آدرسی که مرد افغان در حاشیه شهرری داده بود رفتیم؛ اما آنجا چند مرد افغان یکباره به ما حملهور شدند و ما را به داخل کانال آب هل دادند.
من با سختی توانستم خودم را از کانال آب بیرون بکشم و فرار کنم. حالا نمیدانم چه بلایی سر دوستم داوود آمده است. به دنبال اظهارات پسر جوان، مأموران پلیس به بررسی پرداختند و ساعتی بعد پیکر داوود را از داخل کانال آب پیدا کردند؛ اما نتوانستند ردی از مردان افغان به دست بیاورند.
با شناسایی پدر و مادر داوود، آنها از کیوان شکایت کردند و مدعی شدند این جوان پسرشان را کشته و با داستانسرایی قصد دارد از مجازات فرار کند. با این شکایت برای کیوان کیفرخواست صادر شد و او در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
کیوان در جلسه دادگاه خودش را بیگناه خواند و گفت: باور کنید من خصومتی با داوود نداشتم و در مرگ او دستی ندارم. مردان افغان به ما حملهور شدند و ما را پس از کتکزدن به داخل کانال آب هل دادند. من با سختی خودم را نجات دادم؛ اما از سرنوشت داوود اطلاعی ندارم.
من بیگناه بازداشت شدهام. در پایان جلسه قضات دادگاه متهم را از دستداشتن در قتل تبرئه کردند،، ولی با اعتراض اولیای دم، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و حکم صادره نقض و پرونده به شعبه همعرض ارسال شد.
کیوان اینبار در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. در ابتدای جلسه پدر داوود گفت: کانال آبی که کیوان مدعی است مردان افغان او و پسرم را به داخل آن انداختهاند، پر آب است و ممکن نیست کیوان بتواند خودش را از داخل آب بیرون بکشد و نجات دهد.
من شک ندارم او پسرم را در محلی دیگر کشته و برای اینکه راز قتل برملا نشود، جسدش را داخل کانال آب انداخته و چنین داستانی را مطرح کرده است. من از او شاکی هستم و برایش قصاص میخواهم. وقتی کیوان در جایگاه متهم ایستاد، گفت: من دستی در قتل داوود نداشتم و بیگناه هستم.
من در دادگاه قبلی هم گفتم ما مورد حمله قرار گرفتیم. وقتی من و داوود به محل قرار رسیدیم، چند مرد افغان سراغمان آمدند. آنها میخواستند ما را خفت کنند به همین دلیل با چاقو حمله کردند. ما هر دو فرار کردیم؛ اما راستش من اصلا به فکر داوود نبودم و به فکر این بودم که جان خودم را نجات دهم.
من به داخل کانال آب پریدم. به یاد دارم که داوود هم پرید؛ اما این را که بعد از آن چه اتفاقی افتاد و چه شد نمیدانم، چون من فقط میخواستم خودم را نجات دهم و تلاش میکردم آب من را نبرد. متهم درباره ضربات چاقویی که بر بدن مقتول وارد شده بود، گفت: ضربات را مردان افغان به داوود زدند. آنها به سمت من هم حمله کردند تا من را هم بزنند، اما فرار کردم.
اگر من ریگی به کفش داشتم یا حتی اگر کوچکترین خصومتی با داوود داشتم، خودم موضوع را به مأموران گزارش نمیکردم. همچنین متهم درباره اطلاعاتی که خانواده مقتول به مأموران داده و گفته بودند که او و داوود با هم اختلاف داشتند، توضیح داد: ما اختلاف جدیای با هم نداشتیم.
سالها بود که با هم دوست بودیم. اگر در این سالها مشکلی بود که نمیتوانستیم رفاقتمان را ادامه دهیم. مسئله من و داوود موضوع اختلاف حساب بود که با هم حل کردیم. ما با هم کار میکردیم و اینکه با هم اختلاف حساب داشته باشیم، طبیعی بود؛ اما دعوا و درگیری و کینهای نداشتیم که بخواهم داوود را بکشم.
کیوان درباره اینکه چطور توانست خودش را از کانال آب نجات دهد، گفت: من در آن زمان هر کاری برای زندهماندن میکردم و با اینکه کانال پر آب بود، تلاش کردم خودم را به جایی برسانم. من سنگی پیدا کردم و خودم را به سنگ رساندم و همانجا ماندم تا کمی بعد توانستم از کانال آب بیرون بیایم.
اگر میتوانستم داوود را هم نجات میدادم، اما نتوانستم. من اصلا متوجه نشدم آب داوود را به کدام سمت برد. فقط داشتم فرار میکردم. اگر به فکر نجات داوود بودم حتما خودم را هم میکشتند.
متهم در ادامه گفت: من آن روز حتی چاقو نداشتم با اینکه کارم ضایعات بود و چاقو وسیله کارم بود، ولی اصلا چاقو هم نداشتم. پلیس هم در بررسی وسایلم متوجه شد که من چاقو ندارم. در پایان جلسه و بعد از پایان گفتههای متهم و وکیلمدافع او، قضات پرونده را لوث تشخیص داده و به برگزاری مراسم قسامه حکم دادند.
با این حکم، اولیای دم از دادگاه مهلت گرفتند تا ۵۰ نفر از بستگان نسبی خود را برای ادای سوگند به دادگاه معرفی کنند. چنانچه اولیای دم بتوانند ۵۰ نفر را به دادگاه بیاورند و آنها قسم بخورند کیوان قاتل است، برای او حکم قصاص صادر خواهد شد.
۰