عکس؛ گرگ کفتار؛ موجودی عجیب الخلقه در لرستان با زوزه وهم‌آلود که حاصل جفت‌گیری گرگ و کفتار است

عکس؛ گرگ کفتار؛ موجودی عجیب الخلقه در لرستان با زوزه وهم‌آلود که حاصل جفت‌گیری گرگ و کفتار است

در دل افسانه‌های لرستان، داستانی رازآلود از آمیزش گرگ و کفتار روایت می‌شود؛ موجودی تخیلی با رفتاری مرموز و شبانه که گله‌ها را به وحشت می‌انداخت. اگرچه از نظر علمی این ترکیب غیرممکن است، اما باور دامداران محلی از موجودی به نام «کفتارگرگ» هنوز زنده است. این مطلب، سفری است به ژرفای افسانه‌های کوهستانی و باور‌های مردم زاگرس.

کد خبر : ۲۳۹۳۳۶
بازدید : ۱۳۷۳

در دل کوهستان‌های زاگرس، جایی که مه سحرگاهی دشت‌ها را در آغوش می‌کشد و زوزه‌ی گرگ با خنده‌ی مرموز کفتار درهم می‌آمیزد، افسانه‌ای در میان دامداران لرستانی سینه‌به‌سینه نقل شده که باور به آن، هم ترسناک است و هم شگفت‌انگیز: افسانه‌ی «آمیزش گرگ و کفتار» و زاده‌ای نفرین‌شده که «کفتارگرگ» نامیده می‌شود. 

هیولایی میان دو مرز

بر اساس روایت قدیمی برخی چوپان‌ها و شکارچیان لر، در شبی تاریک و بارانی، گرگی زخمی که از درگیری با سگ‌های گله گریخته بود، با کفتاری ماده که به تنهایی پرسه می‌زد، روبه‌رو شد. در آن شب، نه از دشمنی خبری بود و نه از شکار. 

به گفته‌ی پیران روستا، نیرویی تاریک آن دو جانور را به هم نزدیک کرد و حاصل آن، زاده‌ای بود که نه گرگ بود و نه کفتار؛ چیزی میان آن دو، با بدنی خمیده، زوزه‌ای خفه و خنده‌ای وهم‌آلود. 

این موجود، طبق افسانه، شب‌ها به گله‌ها حمله می‌کرد، نه برای خوردن بلکه برای دریدن. رفتارهایش غیرقابل‌پیش‌بینی بود. چوپانان می‌گفتند که حتی سگ‌های محلی، در برابر او دم فرو می‌بردند و رم می‌کردند. رد پایش با چیزی که تاکنون دیده بودند همخوانی نداشت: سه پنجه جلو، دو پنجه عقب، با ردی نامتعادل و جهش‌هایی غیرعادی.

95

سرانجام شکار

روایت‌ها می‌گویند که پس از چندین شب کابوس، چند دامدار دلیر به ردیابی او پرداختند. در دره‌ای پنهان، میان صخره و درخت‌های بلوط، «کفتارگرگ» را گیر انداختند و کشتند. اما وقتی پیکرش را به روستا بردند، کسی جرئت نکرد به آن دست بزند. بدن حیوان را سوزاندند، ولی خاکسترش تا روز‌ها بوی گوشت سوخته و خون می‌داد. 

حقیقت یا تخیل؟

از دیدگاه زیست‌شناسی، آمیزش بین گرگ و کفتار ناممکن است. این دو گونه نه‌تنها از خانواده‌های ژنتیکی کاملاً متفاوت‌اند (گرگ در خانواده سگ‌سانان و کفتار در خانواده کفتارسانان)، بلکه تفاوت‌های رفتاری، جغرافیایی و ساختاری‌شان نیز مانع هرگونه تولیدمثلی می‌شود. 

اما در دل افسانه‌های بومی، مرز علم و تخیل همیشه در هم تنیده است. شاید «کفتارگرگ» هیچ‌گاه وجود نداشته، اما برای مردمانی که شب‌ها در دل تاریکی چشم به کوه می‌دوزند، صدای زوزه‌ای ناشناخته می‌تواند کافی باشد تا افسانه‌ای زنده شود.

منبع: راز بقا

۳
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید