گلستان سعدی؛ درسی از استاد سخن: «انتقادپذیر باشیم!»

انتقادپذیری علاوه بر این که خصلت انسانهای قوی است، در بسیاری از مواقع میتواند به رشد ما نیز کمک کند.
فرادید| سعدی گلستان را در اردیبهشتماه سال 655 و 656 هجری سرود و دو تا از حکمتآموزترین و در عین حال شیرینترین آثار ادبیات فارسی را به وجود آورد. شاید همین شیرینی و پندآموزی این دو اثر سعدی است که باعث شده است که استاد اصغر دادبه معتقد باشند که مدخل آشنایی با ادبیات فارسی باید بوستان و گلستان سعدی باشد.
به گزارش فرادید، گلستان، هشت باب دارد که هر باب آن موضوع خاصی دارد. سعدی آنچنان حکمت را با شیرینسخنی پیوند داده است که مخاطب از هر سطر آن لذت خواهد برد. تا پیش از سعدی نثر مسجع فارسی، با وجود این که هرگز از شیرینی تهی نبود، اما سرشار از تکلف و زیادهروی بود. نمونه بارز چنین متنی را میتوان مقامات حمیدی دانست که با وجود این که مورد پسند بسیاری از شعرا و ادیبان زمان خود و پس از خود واقع شد، اما به دلیل همین زیادهرویها در نهایت به مقامی که گلستان در ادامه یافت، حتی نزدیک هم نشد.
باب چهارم: در فواید خاموشی
انتقادپذیری علاوه بر این که خصلت انسانهای قوی است، در بسیاری از مواقع میتواند به رشد ما نیز کمک کند.
خطیبی کَریهالصّوت خود را خوشآواز پنداشتی و فریادِ بیهده برداشتی. گفتی نَعیبِ غُرابَالْبَیْن در پردهٔ اَلحانِ اوست، یا آیتِ «اِنَّ اَنْکَرَ الْاَصْواتِ» در شأنِ او.
اِذا نَهَقَ الْخَطیبُ اَبُوالْفَوارِسْ
لَهُ شَغَبٌ یَهُدُّ اصْطَخْرَ فٰارِسْ
مردمِ قَرْیه به علّتِ جاهی که داشت، بَلیّتش میکشیدند و اذیّتش را مصلحت نمیدیدند. تا یکی از خُطبایِ آن اقلیم که با او عِداوتی نهانی داشت، باری به پرسش آمده بودش؛ گفت: تو را خوابی دیدهام، خیر باد. گفتا: چه دیدی؟ گفت: چنان دیدمی که تو را آواز خوش بود و مردمان از اَنْفاسِ تو در راحت.
خطیب اندر این لَختی بیندیشید و گفت: این مبارک خواب است که دیدی که مرا بر عیب خود واقف گردانیدی. معلوم شد که آوازِ ناخوش دارم و خلق از بلند خواندنِ من در رنج. توبه کردم کز این پس خطبه نگویم مگر به آهستگی.
از صحبت دوستی برنجم
کاخلاق بَدَم، حَسَن نماید
عیبم هنر و کمال بیند
خارم گل و یاسمن نماید
کو دشمنِ شوخچشم ِ ناپاک
تا عیبِ مرا به من نماید؟