تصاویر؛ چرا در متروی ژاپن، هیچ قطاری تأخیر ندارد و هیچکس عصبی نیست؟

هنگامی که دانش روانشناسی با نظم و دقت ژاپنی در هم میآمیزد، حتی پرتراکمترین فضاها مانند ایستگاههای قطار نیز به مکانی امن و آرام بدل میشوند.
صبحهای توکیو با ریتمی تکراری اما بینقص آغاز میشود. کارمندان اتوکشیده، گروههایی از دانشآموزان با یونیفرمهای مرتب و خیل عظیمی از مسافران، بیهیچ تنش و تقابلی از میان شبکهی پیچیدهی ایستگاههای ریلی شهر عبور میکنند.
برای ناظر معمولی احتمالاً این صحنه هرجومرج محض بهنظر میرسد: جمعیتی فشرده، صدای ممتد ترمز و سوت قطارها، رفتوآمد بیوقفه. اما کمی دقت کنید، میبینید که در دل این آشوب ظاهری، نظمی نرم و روان جریان دارد. مردم بیدرنگ و بدون برخورد، از مسیرهای مشخص حرکت میکنند. سکوها پر از هیاهوی انسانی است، ولی قطارها دقیقاً سر وقت و بدون تأخیر حرکت میکنند.

در واقع دقت خیرهکنندهی سیستم ریلی ژاپن گاهی محور اخبار بینالمللی میشود؛ مثل ۱۱ می ۲۰۱۸ وقتی شرکت راهآهن غرب ژاپن به خاطر قطاری فقط ۲۵ ثانیه زودتر از زمان مقرر ایستگاه را ترک کرده بود؛ رسماً از شهروندان عذرخواهی کرد و این اتفاق را «خطایی نابخشوندنی» خواند.
توکیو میزبان پررفتوآمدترین ایستگاههای ریلی جهان است. شرکتهای حملنقل قطار شهری پایتخت ژاپن با شبکهای عظیم سالانه بیش از ۱۳ میلیارد سفر را مدیریت میکنند: رقمی حیرتآور که بدون مهندسی پیشرفته، برنامهریزی دقیق و روانشناسی عمیق، امکانپذیر نبود.
در این ایستگاهها، حتی کوچکترین جزئیات هم هوشمندانه طراحی شدهاند تا رفتار مسافران را ناخودآگاه شکل دهند؛ از نوع نورپردازی گرفته تا صداهای محیطی و حتی نقشهای روی زمین. این سطح از توجه به تجربهی مسافر، بازتابی از فلسفهای ژاپنی است که حملونقل عمومی را نه فقط وسیلهای برای جابهجایی، بلکه بخشی از فرهنگ زندگی شهری میداند.
ترفندهای نامرئی: نظریه تَلنگُر در عمل
ایستگاههای قطار، چه در ژاپن و چه در دیگر نقاط جهان، مکانهایی بینظیر برای دیدن نظریهی «تَلنگُر» (Nudge Theory) در عمل هستند.
این نظریهی علوم رفتاری که توسط ریچارد تیلر، اقتصاددان برجسته آمریکایی و برندهی نوبل اقتصاد در سال ۲۰۱۷ و کاس سانستین، استاد حقوق دانشگاه هاروارد معرفی شد، بر یک اصل ساده استوار است: برای تغییر رفتار انسانها، الزاماً نیازی به اجبار یا قانون نیست؛ گاهی فقط یک تلنگر کوچک، یک طراحی هوشمندانه یا یک اشارهی ظریف، کافی است تا افراد ناخودآگاه تصمیماتی بهتر برای خودشان یا جامعه اتخاذ کنند، مثل ثبتنام در طرحهای بازنشستگی خصوصی یا اهدای اعضا.
دولت بریتانیا سالها پیش نهادی رسمی به این منظور تأسیس کرد: «واحد بینشهای رفتاری» یا همان Nudge Unit، که هدفش طراحی مداخلاتی کوچک اما مؤثر برای بهبود رفتار شهروندان بود. حوزهی حملونقل یکی از زمینههای اصلی فعالیت این واحد به شمار میرود.


نمونه دوم اجرای نظریه تلنگر در عمل

تصاویر نارنجی رنگ پا مردم را ترغیب میکند اصل «در سمت راست بایستید؛ از سمت چپ حرکت کنید» را رعایت کنند
سال ۲۰۱۶، شرکت حملونقل زیرزمینی لندن با همکاری بخش علوم رفتاری دانشکدهی اقتصاد لندن، پروژهای را اجرا کرد تا از طریق تلنگرهای ساده، رفتار مسافران را تغییر دهد. آنها در ایستگاه پرتردد هالبورن، با ترسیم نقش دست و پا روی دو طرف پلهبرقیها، تلاش کردند مسافران را به صف بستن در هر دو سمت تشویق کنند تا ظرفیت پلهبرقیها افزایش یابد.
علاوه بر ژاپن، کشورهای استرالیا و انگلیس نیز از مزایای علوم رفتاری در حوزهی حملونقل استفاده میکنند
در استرالیا، محققان پروژهای جالب را آزمایش کردند که در آن با استفاده از فلشهای نورانی روی تابلوهای راهنما، جریان حرکت مسافرانی که قصد خروج از ایستگاه را داشتند بهبود دادند.
این سیستم مبتنی بر دوربینهایی طراحی شده بود که کارمندان پرشتاب و افرادی را که آهسته حرکت میکردند، از یکدیگر تشخیص میداد و سپس فلشهای سبز برای هدایت مسافران در مسیر کارآمد به سمت خروجی روشن میشدند.
اما وقتی صحبت از هدایت و تأثیرگذاری بر رفتار مسافران به میان میآید، چیزی که ایستگاههای ژاپن را از سایر کشورها متمایز میکند، نهفقط نبوغ و خلاقیت پشت این تلنگرها، بلکه نحوهی اجرای فوقالعاده و نامحسوس آنها است. تلنگرهای ژاپنی نوعی تفکر سطح بالا و اندیشمندانه را منعکس میکنند.
در ژاپن، نظم اجتماعی امری مفروض و بدیهی تلقی میشود: مسافران بهخوبی میدانند چگونه در پلهبرقی صف بکشند و بهراحتی و بدون کمک، راهشان را در فضای گسترده، گیجکننده ولی باز ایستگاههای ریلی توکیو پیدا کنند. این امر به مسئولان حملونقل اجازه میدهد روی سطوح عمیقتری از تأثیرگذاری روانشناختی متمرکز شوند.
نورپردازی خاص برای بهبود خلقوخو
ژاپن یکی از بالاترین نرخهای خودکشی را در میان کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) دارد. در بسیاری از موارد، افرادی که دست به خودکشی میزنند، این کار را با پریدن از روی سکوهای ایستگاه به مسیر قطارهای در حال ورود انجام میدهند.
بهطور متوسط در ژاپن هر روز یک مورد ازایندست اتفاق میافتد؛ پایانی دهشتناک، شوکهکننده و البته مخرب، که میتواند کل سیستم حملونقل ریلی را برای ساعاتی فلج کند.
برای مقابله با این بحران، در بسیاری از ایستگاههای قطار توکیو و دیگر شهرهای ژاپن، نردههایی به ارتفاع قفسه سینه نصب شدهاند تا از وقوع خودکشی جلوگیری شود. اما واقعیت این است که نصب این موانع بسیار پرهزینه تمام میشود و حدود ۷۰ درصد از ایستگاههای بزرگ و پرتردد ژاپن، فضای کافی روی سکو یا استحکام سازهای لازم را برای نصب این نردهها ندارند.
هرچند ژاپن امیدوار است تا سال ۲۰۳۲ در تمام ۲۴۳ ایستگاه قطار توکیو نردههای محافظ را نصب کند (با هزینهی تقریبی بر ۴٫۷ میلیارد دلار) اما تا آن زمان، اپراتورهای ریلی به سراغ راهکارهای جایگزین رفتهاند.
اگر در ایستگاه پیچدرپیچ و شلوغ شینجوکوی توکیو، در دو انتهای یکی از سکوها بایستید، شاید متوجه یک پنل کوچک LED بشوید که نور ملایمی به رنگ آبیتیره از خود ساطع میکند.

پنل LED با نور آبی در ایستگاه قطار ژاپن

این پنل کوچک، جایی نامحسوس در میان دستگاههای فروش خودکار و پوسترهای ایمنی، قرار گرفته و ممکن است آن را با یک حشرهکش برقی اشتباه بگیرید. اما همین پنلهای سادهی آبیرنگ، با هدف نجات جان انسانها طراحی شدهاند.
پنلهای کوچک LED آبی، اثری آرامبخش بر خلقوخو و روحیهی مسافران دارند
ایدهی نصب نور آبی از این فرضیه سرچشمه میگیرد که رنگ آبی میتواند اثری آرامبخش بر خلقوخو و روحیهی انسان داشته باشد. سال ۲۰۰۹، ایستگاههای ژاپن بهصورت آزمایشی به نصب این پنلها را در مکانهایی کاملاً هدفمند آغاز کردند: دقیقاً در انتهای سکوها که معمولاً خلوتترین و دورافتادهترین نقاط هستند و اتفاقاً بیشترین پرش برای خودکشی نیز در همین نقاط رخ میدهد.
برخی ایستگاهها حتی سقفهایی با رنگ آبی نصب کردهاند تا نور طبیعی خورشید نیز با طیف آبی روی سکو بتابد و فضا آرامتر شود؛ مثلاً ایستگاه شینکویوا در توکیو از این روش استفاده میکند.

شاید تعجبآور باشد اما این روش نتایج فوقالعادهای داشته است. مطالعات پژوهشگران دانشگاه توکیو که سال ۲۰۱۳ در نشریهی Journal of Affective Disorders منتشر شد، نشان میداد در ایستگاههایی که نور آبی نصب شده بود، میزان تلاش برای خودکشی تا ۸۴ درصد کاهشیافته است. مهمتر اینکه هیچ افزایشی در آمار خودکشی در ایستگاههای مجاور که فاقد این نور بودند مشاهده نشد؛ یعنی تأثیر فقط موضعی نبود، بلکه واقعی و مستقیم بود.
امروز این ایده حتی در کشورهای دیگر نیز پذیرفته شده و برای مثال برخی ایستگاههای قطار بریتانیا نیز با الهام از الگوی ژاپنی، پنلهای LED آبیرنگی را روی سکوهای خود نصب کردهاند: بیسروصدا ولی نجاتبخش.
آهنگی برای خروج آرامتر
سفرهای درونشهری در ساعات شلوغی ژاپن، قطعاً باب دل آدمهای کمتحمل نیست. در این زمان قطارها گاهی تا دوبرابر ظرفیتشان پر میشوند. مردم باعجله از یک قطار به قطار دیگر میپرند و زمان تعویض خط، چنان فشرده و نفسگیر است که جایی برای اشتباه نمیماند.
درگذشته در همین لحظات شلوغ، چیزی که این اضطراب را چندبرابر میکرد، صدای تیز و فلزی آلارم قطار بود؛ بوقی خشدار و عصبیکننده که اعلام میکرد درها در حال بستهشدن هستند. سوتهای پیاپی مأموران ایستگاه که بهدنبال آخرین مسافران میدویدند، فضای صوتی را پرتنشتر میکرد.
سال ۱۹۸۹، شرکت بزرگ ریلی JR East بهمنظور پایاندادن به این هیاهوی صوتی و کاستن از استرس، از یاماها و آهنگساز هیروآکی ایده دعوت کرد تا راهحلی هنری ارائه دهند. نتیجه، تولد آهنگهای کوتاه و دلپذیری بود که به آنها هَشا ملودی (Hassha Melodies) میگویند.
هشا ملودیها نه فقط آرامبخشاند، بلکه وظیفهی مهمی دارند: اعلام حرکت قطار، اما بدون اضطراب. بیشتر این آهنگها بهطور خاص با طول بهینهی هفت ثانیه ساخته شدهاند؛ چون پژوهشها نشان دادهاند که همین مدت کوتاه، مؤثرترین زمان برای کاهش استرس مسافران و کمکردن موارد عجله و حادثه است؛ با درنظرگرفتن زمان لازم برای ورود و خروج قطار.

بیشتر ایستگاهها، ملودی خاص خودشان را دارند، بعضی پرجنبوجوش و شادند، بعضی دلنشین و نوستالژیک و بعضی هم حالوهوایی آرام و احساسی را القا میکنند. انگار که هر ایستگاه برای خودش نوعی «ترانهی هویتی» داشته باشد. مثلاً ایستگاه ابیسو در توکیو با یک قطعهی کوتاه از موسیقی فیلم کلاسیک The Third Man شناخته میشود، آهنگی ساده اما بهیادماندنی.
هشا ملودیها فقط در طول ۷ ثانیه شتاب و استرس مسافران را کاهش میدهند
با گذشت زمان و اضافهشدن این ملودیها به ایستگاههای بیشتر، فرضیهی اولیه تأیید شد. بهعنوان نمونه، مطالعهای که در اکتبر ۲۰۰۸ در ایستگاه توکیو انجام شد، نشان داد که پس از اضافهشدن هشا ملودیها به برخی سکوها، میزان «آسیبدیدگی ناشی از عجلهی» مسافران تا ۲۵ درصد کاهشیافته است.
البته استفاده از این ملودیها بدون حاشیه هم نبود. کمی بعد از اجرای این طرح، ساکنان مناطق اطراف برخی ایستگاههای روباز، از تکرار بیپایان همین قطعههای موسیقی در طول روز خسته شدند و بابت آلودگی صوتی شکایت کردند.
پراکنده کردن نوجوانان مزاحم با فناوری صوتی
ژاپن، باوجود شهرتش بهعنوان یکی از امنترین کشورهای دنیا (یا شاید به همین دلیل) در زمینهی پیشگیری از بزهکاری نوجوانان کاملاً هوشیارانه و حساس عمل میکند. اینجا ایستگاههای قطار بهویژه در این زمینه اهمیت زیادی دارند، چون در تمام طول روز، گروههای بزرگی از جوانان از این ایستگاهها عبور میکنند.
برای مقابله با نگرانی عمومی ژاپنیها در مورد پرسهزنی و خرابکاریهای احتمالی نوجوانان، برخی ایستگاههای قطار به ابزارهای بازدارندهی فراصوتی به نام Mosquito Device مجهز شدهاند: دستگاههایی کوچک و نامحسوس که امواج صوتی با فرکانس بالا منتشر میکنند.

فرکانس خاص این دستگاهها (حدود ۱۷ کیلوهرتز) معمولاً فقط توسط افراد زیر ۲۵ سال شنیده میشود. افراد مسنتر نمیتوانند چنین فرکانسهایی را تشخیص دهند، به دلیل ازدستدادن شنوایی مرتبط با سن که presbycusis نامیده میشود.
نکتهی جالب این که این ایده در اصل توسط یک مخترع اهل ولزی اختراع شدند و بعدها آمریکا و اروپا هم برای مقابله با پرسهزنی نوجوانان در اماکن عمومی از آنها استفاده کردند. ژاپن هم از کشورهایی بود که با آغوش باز از این فناوری استقبال کرد.
تنها نوجوانان نویز بسیار بلند فناوری Mosquito را میشنوند
در یکی از روزهای تابستان، بیرون یکی از ورودیهای ایستگاه بزرگ توکیو، بهراحتی توانید اثر این فناوری را ببینید:
کارمندان خسته و مادربزرگهای سالخورده (که ژاپنیها با محبت به آنها «اُبااچان» میگویند) بیوقفه و بیتفاوت از محل عبور میکنند. اما در میان دانشآموزان با یونیفرمهای رسمی، نشانههای مشخصی دیده میشود: سریعتر شدن ناگهانی قدمها، نگاههای سردرگم و ناراحت و گاهی صدای اعتراضآمیزی که میگوید «اُروسای!» (یعنی چه صدای بلندی)
و به نظر نمیرسد هیچکدام از آنها صدایی را که میشنوند به بازدارندههایی نامحسوسی که در پنلهای سقف بالای سرشان نصب شده، ربط دهند.
اشاره کن و بگو: روشی ساده برای کاهش خطا
اگر فکر میکنید تمام آن ظرافتهای روانشناختی ایستگاههای ژاپنی فقط برای مسافران طراحی شده، وقت آن رسیده که با یکی دیگر از رازهای این نظم حیرتانگیز آشنا شوید. در ژاپن حتی خود کارکنان راهآهن نیز تحتتأثیر تکنیکهایی قرار میگیرند که برای افزایش تمرکز و کاهش خطا طراحی شدهاند و شاید معروفترینشان، روش شیسا کانکو (Shisa Kanko) باشد.
این روش که به آن «اشاره و گفتار» هم میگویند، در نگاه اول شاید ساده یا حتی مضحک به نظر برسد:



کارمند راهآهن هنگام انجام یک وظیفهی روتین، مثلاً بررسی چراغ سیگنال یا قفلبودن در، ابتدا با انگشت به شیء موردنظر اشاره میکند و سپس با صدای بلند کاری را که انجام میدهد بیان میکند. مثلاً میگوید: «چراغ سبز، حرکت آزاد است!» همین حرکت دومرحلهای ساده، ذهن را مجبور میکند به لحظهی اکنون کاملاً آگاه باشد.
رویکرد شیسا کانکو یا «اشاره و گفتار همزمان» میتواند میزان خطاهای انسانی را تا ۸۵ درصد کاهش دهد
مطالعات متعدد نشان دادهاند که اشاره و گفتار میتواند میزان خطاهای انسانی را تا ۸۵ درصد کاهش دهد. چرا؟ چون با درگیرکردن همزمان چشم، دست، صدا و مغز، تمرکز فرد در لحظهی عمل بسیار بیشتر میشود. این روش، حالا یکی از ارکان ایمنی در بسیاری از صنایع ژاپنی، از حملونقل گرفته تا کارخانهها و مراکز خدماتی، محسوب میشود.
پس چرا کشورهای دیگر از این روش استفاده نمیکنند؟ پاسخ این سؤال ساده نیست. مثل بسیاری از جنبههای فرهنگ کاری ژاپن، شیسا کانکو هم بهشکلی در دل نظم فرهنگی آن کشور ریشه دارد و بهسادگی قابل صادرکردن نیست. هرچند نیویورک بهعنوان یکی از معدود شهرهایی شناخته میشود که نسخهی تعدیلشدهای از این روش را در متروهای خود اجرا کرده است.
درنهایت تجربهی ژاپن ثابت میکند که بهترین راه محافظت از مسافران، مدلی است که احساس نمیشود. وقتی علوم رفتاری و روانشناسی با دقت ژاپنی ترکیب میشوند، مردم حتی در شلوغترین و پرترددترین مکانها نیز احساس امنیت و نظم خواهند داشت.
منبع: خبرآنلاین