سفر در زمان؛ خاطرات میلسپو: وزارت دادگستری و شهربانی به توطئه کنندگان پیوسته بودند و برای ناراحت کردن و بی اعتبار ساختن ما از حدود وظایفشان فراتر می‌رفتند

سفر در زمان؛ خاطرات میلسپو: وزارت دادگستری و شهربانی به توطئه کنندگان پیوسته بودند و برای ناراحت کردن و بی اعتبار ساختن ما از حدود وظایفشان فراتر می‌رفتند

بدبختانه در تهران بیش از هر جای دیگری با دشواری مواجه بودیم. در اینجا نادرستی، اشکال تراشی، دسیسه و تبلیغات به بی ن وضع رسیده بود. نخست وزیر و وزیران از ما پشتیبانی ناچیزی می‌کردند در حالیکه وزارت دادگستری و شهربانی به توطئه کنندگان پیوسته بودند و برای ناراحت کردن و بی اعتبار ساختن ما از حدود وظایفشان فراتر می رفتند. گروههای مختلف سرمایه داران ایرانی و دوستانشان در مجلس ابتدا فشار آوردند که برنامه اضطراری خود را در مورد حمل و نقل و تأمین و توزیع کالاها به آنان واگذار کنیم.

کد خبر : ۲۶۱۴۱۰
بازدید : ۵۸
کتاب ماموریت آمریکایی‌ها در ایران اثر آرتور میلسپو ترجمۀ حسین ابوترابیان در سال ۱۳۵۶ است.

یشنهاد کردیم هر چه زودتر و سریع‌تر تجارت را به مؤسسات خصوصی بازگردانند. ولی دشواری‌های عظیمی راه هرگونه انتقال سریع از رژیم انحصارات دولتی به آزادی تجارت را سد کرده بود، بخصوص که این وضع در یک کشور شرقی در دوران اضطراری جنگ و در برابر تقاضا‌های روسیه توتالیتر در مورد تجارت پایاپای اتفاق می‌افتاد.

آرتور میلسپو متولد مارس ۱۸۸۳ در روستایی در میشیگان، حقوقدان و کارشناس مالی آمریکایی که در سالهای ۱۹۲۲-۱۹۲۷ و ۱۹۴۲-۱۹۴۵ برای اصلاح مالیه به استخدام دولت ایران درآمد. او دانش آموخته (دکترای) دانشگاه جانز هاپکینز و (کارشناسی ارشد) دانشگاه ایلینوی بود.
 
دولت ایران از معامله سال پیش با شورویها ضرر کرده و ما تجربه کسب کرده بودیم. در سال ١٩٤٤ هیئت بازرگانی شوروی پیشنهاد قرارداد دیگری را کرد که بموجب آن برنج را به بهای ارزان می خریدند و در عوض چند نوع کالا به بهای گران تحویل می‌دادند. هیچ موافقتی براساس چنین معامله پایاپای نابرابری نمی توانست صورت بگیرد. 
 
ما درگیر چیزی شبیه به مذاکره مقدماتی در خصوص ذخایر، نیازمندیها، سهمیه ها و کمک به ایران با مرکز تدارکات خاورمیانه (تهران) شدیم. سعی می کردیم پیچیدگیها، دشواریها و پیشرفتهای کارمان را برای آقای ساعد و وزیرانش توضیح دهیم و کابینه سهمیه‌هایی را که مرکز تدارکات تعیین کرده بود مورد تجدید نظر قرار داد. در مورد قند و شکر، چای، پنبه و قماش اداره کل پخش زیر نظر آقای فرگوسون از بهار آن سال اقداماتی را شروع کرده بود: انبارهای گمرک را تخلیه کرده، کالاهای ساخته شده را از انبارهای کارخانه ها بیرون کشیده و در محلهای پخش بمقدار بیشتری تحویل می داد. از این لحاظ مقامات امریکائی و ایرانی کالاها را نه تنها به مردم شهرنشین بلکه به روستائیان و عشایر نیز می رساندند، حتی در بسیاری موارد به اشخاصی که قبلاً هیچ گاه چنین کالاهائی را با قیمت ثابت دریافت نکرده بودند. ولی نتوانسته بودیم به کلیه اهالی کشور دسترسی پیدا کنیم و هنوز بی لیاقتی و نادرستی به میزان زیاد ادامه داشت.
 
بدبختانه در تهران بیش از هر جای دیگری با دشواری مواجه بودیم. در اینجا نادرستی، اشکال تراشی، دسیسه و تبلیغات به بی ن وضع رسیده بود. نخست وزیر و وزیران از ما پشتیبانی ناچیزی می‌کردند در حالیکه وزارت دادگستری و شهربانی به توطئه کنندگان پیوسته بودند و برای ناراحت کردن و بی اعتبار ساختن ما از حدود وظایفشان فراتر می رفتند. گروههای مختلف سرمایه داران ایرانی و دوستانشان در مجلس ابتدا فشار آوردند که برنامه اضطراری خود را در مورد حمل و نقل و تأمین و توزیع کالاها به آنان واگذار کنیم. البته به نفع هیئت بود که این گروهها را ساکت و خودش را از مسئولیتهای غیر لازم و پردردسر خلاص کند. ما وقت و فکر و بحثهای زیادی‌ را صرف این دو مطلب کردیم.

منبع: انتخاب

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید