تاریخ «بعلپرستی» قوم بنیاسرائیل به روایت کتاب مقدس

در کتاب مقدس مسیحی و یهودی، «بعل» به عنوان یکی از خدایان دروغین معرفی میشود که قوم اسرائیل باید از پرستش او خودداری میکردند، اما بارها از فرمان خدا سرپیچی کردند و به پرستش او پرداختند. در واقع، بعل یکی از خدایان اصلی اقوام کنعانی و فنیقی بود؛ خدایی که نماد طوفان، باران و باروری به شمار میرفت و پرستش او در سراسر سرزمینهای شام رواج داشت.
فرادید| در زبانهای سامی، واژه «بعل» به معنی «سرور»، «خداوند» یا «صاحب» است و در آغاز تنها یک عنوان بود، نه نام خاص. اقوام مختلف از این واژه برای اشاره به خدایان خود استفاده میکردند و حتی گاهی در مورد انسانهای قدرتمند نیز به کار میرفت. در زبان عبری، معمولاً پیش از واژه «بعل»، حرف تعریف «ها» (به معنی «آن») میآمد که نشان میداد این کلمه بیشتر یک عنوان است تا نام خاص.
به گزارش فرادید؛ اما به مرور زمان، بعل بیشتر با خدایی به نام «هدَد» یا «بعل هدَد» یکی دانسته شد؛ خدایی که نماد باران، آذرخش و باروری بود. او معمولاً با صاعقه، گرز یا شمشیر در دست، و گاه در کنار تصویر گاو نر نشان داده میشد تا قدرت و توان زایندگی او را مجسم کند.
خاستگاه و گسترش پرستش بعل
نشان بعل بر روی یک مهر از مصر باستان
پرستش بعل در سراسر سرزمین کنعان و فنیقیه رواج داشت. بعل هدَد نخستین بار حدود ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد در اسناد باستانی ظاهر شد. با مهاجرت آموریها، پرستش او به بینالنهرین نیز راه یافت و در آنجا «اَدَد» نام گرفت. در افسانههای کنعانی، بعل با دو ایزد دیگر درگیر میشود: «یَم» (خدای دریا و آشوب) و «موت» (خدای مرگ و دنیای زیرزمینی). در این اسطورهها، بعل با مرگ میجنگد، میمیرد و دوباره بازمیگردد؛ این بازتابی از چرخه باران، خشکی و باززایی طبیعت است.
آیینها و مناسک بعلپرستی
پرستش بعل معمولاً با آیینهایی همراه بود که نماد باروری زمین و انسان تلقی میشد. چون در سرزمین کنعان باران منظم نبود، مردم باور داشتند که مرگ یا خواب بعل باعث خشکسالی میشود و بازگشت او باران و حاصلخیزی را به همراه میآورد. از اینرو، پرستش او شامل رقصها، جشنها، قربانی حیوانات و گاه اعمال جنسی بود. در این آیینها، فحشای مشرکانه (مشارکت زنان و مردان در آیینهای شهوانی در معابد) امری رایج بود.
کتاب مقدس در سِفر اعداد (۲۵:۱–۳) شرح میدهد که چگونه بنیاسرائیل در سرزمین شِتّیم با زنان موآبی ارتباط برقرار کردند و در آیین بعل شرکت کردند؛ اتفاقی که باعث خشم خداوند شد. قربانی کردن انسان، بهویژه در شرایط بحرانی نیز بخشی از آیین بعل بود. در کتاب دوم پادشاهان (۳:۲۷)، پادشاه موآب پسر ارشد خود را بر روی دیواری قربانی میکند تا بعل را خشنود سازد.
بعلپرستی بنیاسرائیل
طبق روایت کتاب مقدس، با وجود هشدارهای مکرر الهی، قوم بنیاسرائیل بارها از خداوند رویگردان شدند و بعل را پرستیدند. در دوران پس از یوشع، مردم به سوی خدایان کنعانی رفتند. خداوند به جدعون فرمان داد تا محراب بعل و تندیس اَشیره را ویران کند. مردم شهر خواستند او را بکشند، اما پدرش گفت: «اگر بعل خدا است، از خودش دفاع کند.» از آن زمان، جدعون «یرُبعَل» نامیده شد، یعنی «بگذار بعل با او بستیزد».
تندیس برنزی بعل مربوط به بیش از 3 هزارسال قبل، یافت شده در تل مگیدو در فلسطین
اما بزرگترین گسترش بعلپرستی در میان بنیاسرائیل در دوران پادشاهی آخاب و همسرش ایزابل روی داد. ایزابل، دختر اِتبعل (کاهن و پادشاه صیدونیان)، بعلپرستی را در اسرائیل رسمی کرد و صدها کاهن بعل را حمایت نمود. در برابر او، پیامبری به نام ایلیا قیام کرد و در کوه کرمل با کاهنان بعل روبهرو شد. آنان با دعا و فریاد نتوانستند آتشی بر قربانی خود نازل کنند، اما ایلیا محراب خدا را ساخت، آن را با آب پوشاند و خدا آتشی فرستاد که قربانی و محراب را سوزاند. این واقعه نشانهای از قدرت خدای یکتا در برابر بعل بود. پس از آن، ایلیا فرمان داد همه کاهنان بعل کشته شوند و اندکی بعد، باران پس از خشکسالی طولانی بارید تا نشان دهد تنها خداوند بر طبیعت فرمان میراند.
سرنوشت بعلپرستی در بنیاسرائیل
پس از مرگ آخاب، پسرانش احزیا و یهورام نیز پرستش بعل را ادامه دادند. احزیا حتی برای شفای بیماری خود از «بعل زبوب» (خدای مگسها) یاری خواست، و ایلیا پیشبینی کرد که او خواهد مرد. بعدتر، «یَهو» بر تخت نشست و همه کاهنان و پیامبران بعل را با نیرنگ گرد آورد و در معبد بعل کشت و آن را ویران کرد.
اما این پایان ماجرا نبود. در زمان پادشاهی هوشع، آخرین پادشاه بنیاسرائیل، بعلپرستی دوباره رونق یافت؛ اما مدتی بعد آشوریان فلسطین را تسخیر کردند و بنیاسرائیل را به تبعید بردند. در پادشاهی یهودا نیز اوضاع چندان بهتر نبود. منَسّی، پادشاه یهودا، معابد بتپرستی را بازسازی کرد و پسرش آمون راه او را ادامه داد. تنها در زمان پادشاه یوشیّا اصلاحاتی واقعی انجام شد؛ او معابد بعل را ویران کرد و بتپرستی را از سرزمین زدود. اما پس از مرگ او، جانشینانش دوباره به پرستش خدایان بیگانه روی آوردند و همین سبب شد که یهودا نیز سرانجام به اسارت بابلیان درآید.
نتیجهگیری
پرستش بعل در کتاب مقدس نمادی از لغزش، وسوسه و نافرمانی انسان در برابر خداوند است. این آیین در ظاهر وعده باروری و رفاه میداد، اما در عمل قوم بنیاسرائیل را از ایمان به خدای یگانه دور میکرد. از سوی دیگر، تقابل یَهُوَه با بعل در روایتهای کتاب مقدس، نشاندهندهی نبرد جاودانه میان حقیقت و دروغ، ایمان و بتپرستی، و پاکی و فساد است؛ نبردی که در قلب انسان تکرار میشود، نه فقط در تاریخ.