ژولیوس سزار یا عمرو عاص؛ بزرگترین کتابخانۀ جهان باستان را چه کسی نابود کرد؟

ژولیوس سزار یا عمرو عاص؛ بزرگترین کتابخانۀ جهان باستان را چه کسی نابود کرد؟

از دست رفتن کتابخانۀ اسکندریه که یکی از بزرگ‌ترین گنجینه‌های دانش جهان باستان را در خود جای داده بود، قرن‌هاست که مایه تاسف و حسرت است؛ اما به راستی چه کسی عامل یا مقصر این نابودی بود؟

کد خبر : ۲۶۶۶۱۰
بازدید : ۶۵

فرادید| با شعله‌ور شدن آتش در کتابخانه اسکندریه، یکی از بزرگ‌ترین گنجینه‌های دانش جهان باستان برای همیشه نابود شد. اما چه کسی آتش را برافروخت؟ این یکی از آن پرسش‌های تاریخ است که اگر بخواهیم با طنز بگوییم، به‌راستی «سوزان» است، چرا که آن کتابخانه یکی از مهم‌ترین نهادهای آموزشی و فرهنگی در تاریخ بشریت بود. 

به گزارش فرادید، کتابخانه مشهور مصر با وجود افتخار و شهرتش در جهان باستان، چندین بار دچار آتش‌سوزی شد و سال ۴۸ پیش از میلاد شاهد جنگ داخلی بود.  آیا به‌راستی ژولیوس سزار کتابخانه بزرگ اسکندریه را به آتش کشید یا فاتحان مسلمان عامل آن بودند؟ یا شاید حتی خود حامی کتابخانه؟  در ادامه همه شواهد تاریخی درباره ویرانی این کتابخانه را مرور می‌کنیم. 

کتابخانه اسکندریه چه بود؟ 

1

کتابخانه با اینکه در مصر بود، در واقع دژی از فرهنگ یونان باستان بود. این کتابخانه درون معبدی به نام «موزِئون» (Mouseion) یا «معبد الهه‌های هنر» ساخته شده بود. موزه، تالارهای مطالعه و باغ‌های آن دیگر وجود ندارند، اما گزارش‌های هم‌عصر از معماری و محتوای شگفت‌انگیز آن یاد کرده‌اند که همه گواه نفوذ سه قرن حکومت دودمان بطلمیوسی در مصر و گسترش تمدن یونانی است. 

روشن نیست ایده اولیه ساخت کتابخانه از آنِ «بطلمیوس اول سوتر» (نخستین فرعون دودمان بطلمیوسی که سال ۳۲۳ پیش از میلاد به تخت نشست) بوده یا از مشاور او، «دمتریوس اهل فالرون». 

بطلمیوس که در اصل یونانی مقدونی بود، مصر را به مرکز فرهنگ یونانی تبدیل کرد. او آرزوهای بزرگی برای شهر اسکندریه داشت؛ شهری که در ساحل مدیترانه مصر بنا نهاد و سال ۳۰۵ پیش از میلاد آن را پایتخت خود کرد. «گای دو لا بدوئیر» مورخ در کتاب «سقوط مصر و برآمدن روم: تاریخ بطلمیوسیان» می‌نویسد که در نهایت شهر بطلمیوس به بندری تبدیل شد «برای ورود همه چیز، از ادبیات و هنر و فلسفه گرفته تا تجارت.» 

نزدیک سال ۲۹۵ پیش از میلاد، بطلمیوس مأموریت جمع‌آوری بزرگ‌ترین مجموعه آثار مکتوب جهان را به دمیتریوس داد، گامی که اسکندریه را بر نقشه فرهنگی جهان نشاند و مصر را به مرکز فرهنگ یونانی بدل کرد. 

بطلمیوس اول پیش از پایان کار درگذشت (۲۸۳ پیش از میلاد)، اما بیشتر مورخان معتقدند کتابخانه در دوران سلطنت پسرش، «بطلمیوس دوم فیلادلفوس» (بین سال‌های ۲۸۴ تا ۲۴۶ پیش از میلاد) افتتاح شد. آن زمان، دودمان بطلمیوسی منابع هنگفتی صرف این پروژه و گسترش شهر اسکندریه کرده بود. ماموران فرعون در سراسر جهان به دنبال نسخه‌های مکتوب می‌گشتند و گنجینه‌هایی چون کتابخانه ارسطو و نسخه‌هایی از نمایشنامه‌های اصلی آیسخولوس، اوریپید و سوفوکل را گرد آوردند. 

کتابخانه نه‌تنها شامل آثار ادبیات یونان باستان میشد، بلکه نوشته‌هایی از سوریه، ایران و هند را نیز در خود داشت. شگفتی آن تنها در صدها هزار طومار پاپیروس نبود، بلکه در معماری باشکوهش هم بود.  کتابخانه در سراسر جهان به‌عنوان مخزن دانش شناخته می‌شد. همچون دانشگاهی مدرن، پژوهشگران را از نقاط مختلف جذب می‌کرد تا در زمینه‌های علم، ریاضیات و هنر به تحقیق بپردازند. 

اما نزدیک سال ۱۴۵ پیش از میلاد، بطلمیوس هشتم همه دانشمندان خارجی را در جریان نبردی بر سر جانشینی اخراج کرد.  بدوئیر یادآور می‌شود که پژوهشگران امروزی درباره خود کتابخانه و دانشمندان آن «به‌طرز آزاردهنده‌ای اندک» می‌دانند. 

با این حال، او می‌نویسد که کتابخانه تأثیری بسیار فراتر از اندازه‌اش بر جهان پیرامون خود گذاشت. او یادآور می‌شود: «شاید بزرگ‌ترین سهم آن در تاریخ دانش همین باشد که اساساً وجود داشت.» بدوئیر کتابخانه را «بزرگ‌ترین هدیه بطلمیوسیان به جهان باستان» می‌نامد. 

چگونه کتابخانه اسکندریه در آتش سوخت؟ 

2

آشوب‌های اجتماعی در سراسر مصر شاید در سقوط کتابخانه نقش داشتند. سال ۴۸ پیش از میلاد، دست‌کم بخشی از کتابخانه قربانی جنگ داخلی مصر شد. آن سال، ژولیوس سزار، ژنرال رومی، به اسکندریه رفت تا از متحدش «کلئوپاترا» در برابر برادرش «بطلمیوس چهاردهم» دفاع کند. در جریان درگیری، رومیان برای جلوگیری از حرکت ناوگان بطلمیوس، کشتی‌ها و اسکله‌های اسکندریه را به آتش کشیدند.  با گسترش شعله‌ها، آتش به موزِئون رسید. 

منابع تاریخی درباره میزان خسارت اختلاف‌نظر دارند: برخی مانند «پلوتارک» می‌گویند کل کتابخانه سوخت، در حالی که «سنکای جوان‌تر» فیلسوف نقل می‌کند که منبعی (که اکنون از میان رفته) شمار طومارهای سوخته را ۴۰هزار ذکر کرده است. 

آیا چیزی از آن باقی ماند؟ منابع بعدی هنوز از «موزِئون» یاد می‌کنند، به این معنا که معبد همچنان فعال بوده و دانشمندان به کار خود ادامه می‌دادند، اگر کل کتابخانه سوخته بود، چنین امری ممکن نبود. 

سقوط کتابخانه اسکندریه

3

باقی‌مانده‌های کتابخانه و دانشمندان وابسته به آن، همراه با افول شهر اسکندریه، آرام‌آرام از میان رفتند. 

به نوشته «سباستین مادرو» در کتاب «کتابخانه‌ها، آرشیوها و موزه‌ها»، با گذشت زمان، کتابخانه اسکندریه «به تدریج در پی بی‌توجهی نابود شد». اسکندریه که روزگاری مرکز دانش یونانی بود، زیر سلطه روم قرار گرفت و به گفته «روی مَک‌لِئود» مورخ در «کتابخانه اسکندریه: مرکز یادگیری در جهان باستان»، رهبران رومی توجه چندانی به آن نداشتند. او می‌نویسد: «در دوران امپراتوری روم، داده‌های بسیار اندکی درباره کتابخانه (یا هر آنچه از آن باقی مانده بود) در دست است.» 

کتابخانه اسکندریه شاید نابود شده بود، اما شواهدی وجود دارد که بنیاد خواهر آن یعنی سراپیوم، همچنان باقی ماند، البته خود آن نیز دوبار دچار آتش‌سوزی شد. 

با گسترش مسیحیت در سراسر امپراتوری روم، حاکمان مسیحی چون «تئودوسیوس اول» و پاتریارک مسیحی اسکندریه به جنگ با «بت‌پرستی» برخاستند. سال ۳۹۱ میلادی، گروهی از دانشمندان سراپیوم که از حمله رومیان به خدایان و الهه‌های خود خشمگین بودند، به برخی مسیحیان حمله کردند. در پاسخ، مسیحیان سراپیوم را ویران و نابود کردند. 

آتش‌سوزی‌ها و اتهام آتش‌زدن همچنان در تاریخ کتابخانه ادامه یافت. سال ۶۴۲ میلادی، نیروهای مسلمان به فرمان «عمرو بن عاص» اسکندریه را در جریان فتوحات زمان خلیفۀ دوم تصرف کردند.

بنا به گزارشی از قرن سیزدهم، خلیفه عمر دستور داد کتابخانه بزرگ را نابود کنند و از کتاب‌هایش به‌عنوان سوخت برای گرم کردن آب حمام‌ها استفاده کنند.  اما مورخان امروزی این روایت را افسانه‌ای می‌دانند که شاید به‌دست نویسندگان مسیحی قرون وسطی و در فضایی ضداسلامی ساخته و رواج یافته است. «اسماء افسرالدین» تاریخ‌دان در «مجله آمریکایی اقتصاد و جامعه‌شناسی» می‌نویسد: «مدارا و تساهل فکری، ویژگی شاخص تمدن اسلامی در دوران قرون وسطی بود.» برخلاف افسانه‌های رایج، مسلمانان آن دوران به شکل شگفت‌آوری پذیرای دانش دیگر فرهنگ‌ها بودند. و بنابراین اتهام سوزاندن کتابخانه به یک افسانه بیشتر شباهت دارد تا واقعیت.

مناقشه‌ای ماندگار

سال‌هاست که به نوشته مورخ کلاسیک «راجر اس. بَگنال» در «مقالات انجمن فلسفی آمریکا»، بحث‌های بسیاری درباره عامل نابودی کتابخانه در گرفته است. او می‌نویسد: «این یک معمای قتل با چند مظنون است» و می‌افزاید: «احساسات در این موضوع هنوز هم داغ است.» برخی محققان، آموزگاران مسیحی سال ۳۹۱ را مقصر می‌دانند که بقایای دانش کلاسیک را نابود کردند، در حالی که دیگران نابودی نهایی را به خلافت اسلامی و مخالفتش با دانش غیرمسلمان نسبت می‌دهند. 

آنچه می‌دانیم اینست که در نهایت حتی اشاره‌ها به موزِئون هم از میان رفت. امروزه، کتابخانه اسکندریه همچنان یکی از شگفتی‌های سوگ‌بار تاریخ و یادآور حسرتی عمیق برای دانشی است که برای همیشه از دست رفته است.

مترجم: زهرا ذوالقدر

۱
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید