راحت بنویسید؛ یگانه زبان تغییرناپذیر، زبان مردگان است

«برای تشخیص اینکه جملهای را با یک علامت تعجب یا دو علامت تعجب تمام کنیم؛ فهم اینکه منظور یک فرد وقتی مینویسد «اححححححححححمق» یا «همووووووون» چیست؛ یا دانستن اینکه چهوقت باید از دریافت یک متن که بهتمامی با حروف بزرگ نوشته شده ناراحت شویم یا نشویم؛ «نیاز داریم آگاهی کاملی از گستردگی زبان داشته باشیم.» «بسیاری از مطالعات نشان میدهد افرادی که از خلاصهنویسیهای اینترنتی استفاده میکنند، در عمل، به اندازه سایرین که از این اختصارنویسیها استفاده نمیکنند، در املاء درست کلمات و سایر شاخصهای باسوادی موفق هستند – حتی در مواردی بهترند.»
کد خبر :
۷۲۱۶۸
بازدید :
۴۶۹۲

فرادید | دوران سختی است برای شیفتگان کاربرد صحیح دستور زبان، همان آواتارهایِ نحو درست و نوشتار بیغلط که کافی است پیام کوتاهی از یکی از اعضای خانواده دریافت کنند یا پست فیسبوکیِ یکی از دوستان دوران دبیرستانشان را ببیند، تا به این نتیجه برسند:]وامصیبتا]گنجینه ارزشمند زبان رو به نابودی است.
البته نبود تطابق بین فعل و فاعل، توصیفکنندههای معلق و جداسازی مصدرها همیشه در هر جایی که کلام جاری شده، ظاهر شده است. اما در فضای اینترنت و بهویژه در رسانههای اجتماعی، مدافعان زبان رسمی نوشتاری و قوانین زبان احساس میکنند در مارپیچی زبانی پر از شیوهنامههای دورریخته شده، خاکستر لغتنامهها و گونهای جدید از اختصارنویسی گیر افتادهاند که فهمش از فهم زبان میخی هم سختتر است.
زبانشناس مستقر در مونترآلِ کانادا، گرچن مککالُک، به این شیفتگانِ «غرغروی» طرفدار دستورزبان میگوید: سختنگیر خخ [خیلی خنده].
او در کتاب جدیدی با عنوان «زیرا اینترنت: فهم قوانین جدید زبان» این ایده را که میگوید، شیوع نوشتار غیررسمی نشاندهنده حرکتی جهانی به سوی بلاهت است، به چالش کشیده است.
بهجایآن، او آن را یک «مداخله» ضروری و اجتنابناپذیر در مسیر ارتباط بشری توصیف میکند.
مک کالک در این کتاب مینویسد: «دیگر برای چیزهایی از این قبیل که نوشتار بیجان است؛ یا آنکه فقط میتواند با بیدقتی و بهسختی لحن ما را منتقل کند؛ یا آنکه نوشتن متنهای ظریف و پیچیده فقط در حیطۀ فعالیت حرفهایهاست، پذیرفتنی نیست.»
«ما داریم قوانین جدیدی برای تایپوگرافی لحن صدایمان ایجاد میکنیم. قوانینی که از بالا [توسط نخبگان]به ما تحمیل نشده، بلکه آن دست قوانینی است که ناشی از رفتار [پِرَکتیس]جمعی دو میلیارد میمونِ اجتماعی است - قوانینی که تعاملات اجتماعی ما را حیات میبخشند.»
البته، قوانین قدیمی زبان پیش از آنکه مردم آنلاین شوند شکسته شده بود و مککالک میگوید اینترنت فرایندی را شامل میشود «که از زمان کاتبان قرون وسطی و شعرای مدرن آغاز شده بود.»
او به این نکته اشاره میکند که چطور «مؤلفههای بهخوبی مستندشدۀ» گویشهای محلی و فرهنگی - مانند انگلیسیِ جنوب آمریکا یا انگلیسی آمریکایی-آفریقایی- بر زبان اینترنت، بهخصوص توئیتر، تأثیر گذاشتند. اما او استدلال میکند که در مقایسه با دوران پیش از اینترنت، اکنون ما «همه نویسنده و خوانندۀ» انگلیسی غیررسمی هستیم.
بیشتر بخوانید:
نظریه ذهن؛ داستان خواندن چگونه از ما آدمهای بهتری میسازد؟
زنان در جهانی که برای مردان طراحی شده است
مککالک با استناد به پژوهش خود و سایرین نتیجهگیری میکند که املاء خلاقانه و جدید کلمات، نشانگذاریهایی که برای بیان حالات استفاده میشود، ایموجیها، میمها و سایر نشانههای ارتباطات غیررسمی آنلاین نشان میدهند با زبانی پیچیده سروکار داریم که حتی میتواند با شکوهمندترین نوشتارها رقابت کند.
مککالک میگوید: تشخیص اینکه جملهای را با یک علامت تعجب یا دو علامت تعجب تمام کنیم؛ فهم اینکه منظور یک فرد وقتی مینویسد «اححححححححححمق» یا «همووووووون» چیست؛ یا دانستن اینکه چهوقت باید از دریافت یک متن که بهتمامی با حروف بزرگ نوشته شده ناراحت شویم یا نشویم؛ «نیاز دارد آگاهی کاملی از گستردگی زبان داشته باشیم.»
درضمن، رواج ایموجیها، نشاندهنده رخوت [ناتوانی]کلام یا همهگیری بانمکی نیست؛ بلکه ایموجیها «بازنمایی نیاز ما هستند به چیزی در زبان نوشتاری... برای آنکه بتوانیم منظورمان را بهطور کامل برسانیم، از همه مهمتر، چگونگی چطور گفتنِ ما را نیز تعیین میکنند.»
مککالک حتی به این نکته اشاره میکند که ویلیام شکسپیر هم - که بخشی از آثارش به این بستگی دارد که بازیگران با «ژست سر و دست منظور را بفهمانند» - مشکلی نداشت اگر وضعیت ذهنی [شخصیتهایش]«تجسمی دیجیتالی» میافت یا نیتها [ی شخصیتهایش]با ایموجی همراه میشد.
مککالک میگوید، تمام این غیررسمیبودنها میتواند افراد را باهوشتر کند. بههرحال، هیچ دلیلی برای اینکه این غیررسمیبودنها افراد را ابلهتر کند وجود ندارد.
او مینویسد: «بسیاری از مطالعات نشان میدهد افرادی که از خلاصهنویسیهای اینترنتی استفاده میکنند، در عمل، به اندازه سایرین که از این اختصارنویسیها استفاده نمیکنند، در املاء درست کلمات و سایر شاخصهای باسوادی موفق هستند - حتی در مواردی بهترند.»
مککالک دریافت که توئیتر در ارتقاء مهارتهای ارتباطی کاربران خود بسیار خوب بوده است. زیرا کاربران توئیتر بیشتر احتمال دارد با افرادی تعامل برقرار کنند که در دنیای بیرون از اینترنت آنها را نمیشناسند (در مقایسه با فیسبوک که افراد معمولاً با اعضای خانواده و دوستان خود مراوده دارند)، نوآوریهای زبانی - شامل ساخت هشتگها، منشنها، کلمات جدید و اختصارات- در این فضا بیشتر است.

مککالک این پیشرفت را در سبک نوشتن خودش هم مشاهده کرده است. او میگوید در فضای کوچک توئیتر فقط ۲۸۰ کاراکتر جا میشود و همین محدودیت کاربران را وادار میکند «افکار خود را ساختاربندی کنند و نغز و کوتاه و پرمعنی بگویند.»
مککالک در این کتاب چندان به اینکه این اختصارات تا چه حد برای جداسازی و گستردش نفرت کلامی استفاده شدهاند، نپرداخته، اما تأیید میکند در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا، میمها بهخدمت گرفته شدند تا «باورهای بیشرمانه به شکلی کنایی خوشایند بهنظر برسند.»
مککالک با توجه به تخصصش، بیشتر در پی مطالعه جنبههای مثبت رواج نوشتار غیررسمی است.
او مینویسد: «در نقش یک زبانشناس آنچه رضایت مرا تأمین میکند بخشی از زبان است که ما [هنوز]نمیدانیم در آن خوب هستیم [مهارت داریم]، همان الگوهایی که بدون آنکه به آنها فکر کنیم، بهصورت خودبهخودی، ظاهر میشوند.»
مککالک با کسانی که هنوز طرفدار استانداردهای سخت نوشتار هستند و با دیدن ایموجیها احساس اشمئزاز میکنند، احساس همدردی میکند. او همچنین به افرادی که در انگلیسی اینترنتی مهارت دارند پیشنهاد میدهد راحت باشند و تلاش کنند «طرفداران دستورزبان]ادیبان]را که به راه غلط هدایت شدهاند و باعث احساس ناراحتی ما در دنیای نوشتار شدهاند، جنزدایی کنند.»
مککالک از افرادی که مهارت لازم در برقراری ارتباط از طریق زبان اینترنتی را دارند درخواست میکند بهقدر کافی فروتن باشند. او میگوید: «ما هرگز با "موفقیت" [در کاربرد]هنجارهای مکالمه [چسبیدن به قوانین و قواعد خشک]ارتباط موفقی نخواهیم داشت؛ خواه [این هنجارها]متقاعد ساختن فردی به حذف تمام نقطهها در پیامهای متنیاش باشد - از ترس اینکه مبادا کسی از پیامش عصبانیت را برداشت کند - خواه متقاعد ساختن او به پاسخ دادن به تلفن بعد از دقیقاً دو زنگ [بیدرنگ]باش؛ ما زمانی در ارتباطات موفق خواهیم بود، که همه طرفهای مکالمه برای موفقیت [ارتباط]به هم کمک کنند.»
مککالک درنهایت میگوید: «یگانه زبانی که هرگز تغییر نمیکند، زبان مردگان است.»
۰