عباس کیارستمی؛ هنرمند دموکرات
مراسم بزرگداشت عباس کیارستمی، جمعهشب اول تیرماه به مناسبت سالروز تولدش با حضور شهرام کریمی، هنرمند نقاش، فریبرز عربنیا، بازیگر، سیروس ابراهیمزاده، نویسنده و کارگردان، نادر مشایخی، آهنگساز و جمعی از علاقهمندان به هنر در مؤسسه سکو برگزار شد.
کد خبر :
۵۹۲۹۰
بازدید :
۱۲۱۴
مراسم بزرگداشت عباس کیارستمی، جمعهشب اول تیرماه به مناسبت سالروز تولدش با حضور شهرام کریمی، هنرمند نقاش، فریبرز عربنیا، بازیگر، سیروس ابراهیمزاده، نویسنده و کارگردان، نادر مشایخی، آهنگساز و جمعی از علاقهمندان به هنر در مؤسسه سکو برگزار شد.
شهرام کریمی در ابتدای این نشست گفت: هنر کیارستمی در قالب خاصی نمیگنجید، چون او از هنرمندانی بود که فلسفه و جهانبینی خاصی دارند و آن را در قالب هر مدیایی که باشد بیان میکنند. میتوان ساعتها درباره عکسهای کیارستمی صحبت کرد، اما درواقع بهتر است از فلسفه او صحبت کنیم تا از همه کارهای او سر دربیاوریم.
سلیمانی، دوست و همراه کیارستمی در ژاپن، نیز در این مراسم گفت: فیلم «خانه دوست کجاست» روی من تأثیر زیادی داشت. در آن جلسه نمایش فیلم، مدیر برنامههای آکیرو کوروساوا برای نمایش آمده بود. از او درخواست کردم که فیلم را برای کوروساوا ببرد. دو روز بعد از طرف کوروساوا یک فکس با خط درشت برایم آمد که روی آن نوشته بود که بعد از مرگ جی در هندوستان از خدا برگشتم. تا وقتی این فیلم را از یک فیلمساز ناشناس دیدم و به خدا گفتم معذرت میخواهم! تو بهجای جی، یک نفر دیگر را آفریده بودی و من خبر نداشتم.
بخوانید: "طعم گیلاس" دومین فیلم برتر تاریخ "کن" در این مراسم فریبرز عربنیا نیز گفت: در کتاب «وقتی که نیچه گریست» عنوان میکند که نیچه مانند فروید نگاهی، چون باز شکاری دقیق و موشکاف دارد. این درباره عباس کیارستمی هم صدق میکند. در زندگی چندباری وی را دیدم و بهعنوان علاقهمند متوجه شدم که او مانند کوه یخ است و تنها بخشی از او را میتوان دید. هربار چیز تازهای از او میفهمیدی، برای همین شخصیت او در تعریف نمیگنجید.
او با ذکر خاطرهای توضیح داد: سالها قبل در خانهای زندگی میکردم و کیارستمی میهمان همسایه طبقه پایین بود. همسایه منزل نبود و من در را باز کردم. با کیارستمی چنددقیقهای حرف زدم و او را به حیاط خانه راهنمایی کردم. با وجود اصرارم، به دلیل اینکه میهمان داشتم، به منزلم نیامد. بههرحال ما در میهمانی موسیقی هم داشتیم. برخورد ما در همین حد بود.
بعدها همسایهمان گفت که به کیارستمی گفته من قصد فیلمسازی دارم و گفته بود که قرار است در فیلمم، همسرم، مرحوم بدیعی، بازی کند. کیارستمی به او گفته بود که این آدم باید فیلم مردانه بسازد و بازی کند. بعدا هم خودش از تهیهکننده خواسته بود که فیلم مرا به او نشان بدهد که این توجه برایم بسیار ارزشمند بود.
عربنیا گفت: فضای فیلمهایی که من بازی کردم و علایقم شاید با سینمای کیارستمی متفاوت باشد، ولی او در آن دیدار کوتاه در حیاط منزلم، مانند یک باز شکاری مرا فهمیده و متوجه شده بود که من به درد چه فضایی میخورم. هیچکس بهجز او این موضوع را به من نگفت. حتی در حوزههایی که حوزه کارشناسی او نبود، از هر کارشناسی دقیقتر بود.
او همچنین گفت: جامعه هنری ما خودرأی است و با احترام به سایر هنرمندان باید بگویم که کیارستمی جزء سه هنرمند دموکرات این کشور بود. کیارستمی اصلا و ابدا اهل قضاوت نبود. او متین و باهوش و به معنی واقعی کلمه آزاداندیش بود.
بخوانید: احمد کیارستمی و میراث پدر در ادامه این نشست، سیروس ابراهیمزاده نیز گفت: وقتی درباره کیارستمی حرف میزنیم، باید به این سؤال پاسخ بدهیم که چرا برخی از هنرمندان جهانی میشوند. شاگردان هر هنری هدفشان این بوده که شبیه استاد خودشان باشند. کیارستمی متعلق به آن تعداد بسیار اندکی از انسانهای دنیاست که به منحصربهفردبودن و به فردیت انسان بهشدت علاقهمند بود. همیشه دوست داشت که خودش باشد، بیآنکه تحتتأثیر کلیتهای جهان باشد.
تصویر جوانی کیارستمی
ابراهیمزاده از سخنان خودش نتیجه گرفت: جایگاه کیارستمی بسیار ارزشمند است، اما بیایید از او قدیس درست نکنیم. بیایید وقتی درباره او با تمام مهارتها و مرگ غمانگیزش صحبت میکنیم، او را نقد کنیم. دوست داشتم در این جلسه درباره افتوخیزهای کیارستمی صحبت شود و نه تنها اوجهای او. این به شخصیت کیارستمی هم نزدیکتر است.
۰