۳ دلیل برای خواندن «تذکرة الأولیاء»
کتاب تذکرة الأولیاء عطار یکی از روحنوازترین آثار ادبیات فارسی است؛ این کتاب زبانی نسبتا روان و پندهایی کوتاه و خواندنی دارد که دروازۀ دنیایی متفاوت از دنیایی را که در آن زندگی میکنیم برای ما باز میکنند.
فرادید | ادبیات فارسی گنجینۀ شگفتانگیزی است که ارزشهای هنری و معنوی آن تمامنشدنی به نظر میرسند. در این بین شاید لطیفترین و عمیقترین بخش از این گنجینه همان چیزی باشد که به آن «ادبیات عرفانی» میگوییم. ادبیات عرفانی فارسی شامل پیوندهایی ظریف میان زبان عاشقانه و روح معنوی است؛ پیوندی که انگار به عمق جان مخاطب نفوذ میکند و او را به انسان بهتر و شریفتری مبدل میسازد.
به گزارش فرادید؛ در این مجموعۀ ارزشمند، دیوانهای شعر و کتابهای نثر زیادی هستند که میشود به دلایل مختلف خواندن آنها را توصیه کرد. در این بین، کتاب «تذکرة الأولیاء» عطار یکی از درخشانترین گوهرها است؛ این کتاب یک استثنای واقعی است که باید گفت اگر کسی زبان فارسی را بلد باشد و آن را نخوانده باشد، حقیقتا موهبت گرانبهایی را از دست داده است!
موضوع این کتاب شرح احوالات و گفتارهای ۹۷ تن از بزرگان عرفان و تصوف است که پیش از عطار زندگی میکردهاند. در اینجا چند جهت و دلیل عمدهای را مطرح میکنیم که خواندن کتاب «تذکره» را به یک ضرورت تبدیل میکنند.
۱. نثر درخشان و ساده
ما چطور میتوانیم زیباتر حرف بزنیم؟ چطور میتوانیم دایرۀ لغات و اصطلاحاتمان را گسترش بدهیم تا در سخن گفتن بلاغت و فصاحت بیشتری داشته باشیم؟ قطعا مهمترین راه (و شاید تنها راه) برای دستیابی به این هدف مطالعۀ آثار ادبی بزرگی باشد که الگوهای خوبی برای بیان فراهم میکنند.
تذکرة الأولیاء با نثر ساده و در عین حال زیبا و روانی که دارد، یکی از بهترین آثار کلاسیک فارسی است که میتوانیم برای افزایش بلاغت و فصاحتمان به سراغش برویم. مسلما این کتاب نسبت به بیان امروزی ما سبک متفاوتی دارد، اما در عین حال نسبت به خیلی از آثار قدیمیِ دیگر، قابلفهمتر و روانتر است.
۲. کوتاهی حکایات و پندها
تذکرة الأولیاء در مجموع کتاب نسبتا طولانی و مفصلی است، اما برای بهرهمند شدن از آن نیازی نیست که از اول شروع کنیم و تا آخر آن را بخوانیم. هر فصل از این کتاب دربارۀ یکی از بزرگان عرفان است و در هر فصل حکایات و نقلقولهای کوتاهی از آن عارف ذکر شده که این ویژگی باعث سهولت استفاده از کتاب میشود. حتی اگر به صورت تصادفی صفحهای از کتاب را باز کنید و از همانجا شروع به خواندن کنید، باز هم با نکات ارزشمند و جذابی مواجه خواهید شد. گاهی فقط یک جمله از این متن میتواند احساساتی لطیف و اندیشههایی عمیق در خواننده ایجاد کند:
« و گفت: اگر دوزخ مرا بخشند، هیچ عاشق را نسوزم از بهر آنکه عشق خود او را صد بار سوخته است ».
۳. احساس آرامش و معنویت
در دنیایی که اضطرابها آن را احاطه کردهاند و جنونِ بیشتر خواستن و بیشتر داشتن وجود آدمها را فراگرفته، در این دنیایی که سرشار از رقابتهای هر روزه و دائمی برای دست پیدا کردن به موقعیتهای مادی بالاتر است، تذکرة الأولیاء ما را به دنیای متفاوتی میبرد؛ دنیای آدمهایی که رقابتهایشان بر سر این است که تا چه اندازه توانستهاند از قید دنیا آزاد شوند؛ دنیای آدمهایی که رنجها و شادیهایشان از جنس دیگری است و آرزوهایشان بلندتر و عمیقتر از بلندیها و عمقهای این دنیاست.
اگر تذکرة الأولیاء را با همدلی و نگاهی فارغ از پیشفرضها بخوانیم و بتوانیم به آن فضای معنوی که عطار در آنجا ترسیم کرده است نزدیک شویم، با راههای متفاوتی در زندگی و نگاههای متفاوتی به زندگی آشنا خواهیم شد که شاید پیشتر کاملا از آنها غافل بودهایم؛ راهها و نگاههایی که کمترین اثرشان احساسی از آرامش و سکون و بلندنظری است.
در فصل مربوط به ابوالحسن خرقانی آمده است:
« و گفت: اگر از ترکستان تا شام کسی را خاری در انگشت شود، آن از آنِ من است و همچنین از ترک تا شام اگر کسی را قدم در سنگ آید، زیانِ آن مراست و اگر اندوهی در دلیست آن دل از آن من است ».