نویسندگانی که تنها با نوشتن یک رمان جاودانه شدند
شش نویسنده و شش میراث منحصر به فرد و ماندگار؛ در اینجا با نویسندگانی آشنا میشوید که هر کدام تنها با نوشتن یک رمان نام خود را در قلمرو رماننویسی جاودانه کردند.
فرادید| از جان کندی تول گرفته تا ادگار آلن پو، این شش نویسنده هرکدام تنها یک رمان از خود به یادگار گذاشتند. برخی از این نویسندگان آثارشان را به نفع سایر زمینهها محدود کردند، برخی دیگر از آثارشان متنفر بودند و عدهای هم در جوانی از دنیا رفتند. این نویسندگان به رغم آثار محدودشان در حیطهی رماننویسی، تاثیری بیاد ماندنی در جهان ادبی بر جای گذاشتند.
به گزارش فرادید، کارنامه پربار برخی نویسندگان دلیل شهرت آنهاست. با این حال، تصویر نویسنده رنجکشیدهای که عمرش را فقط به یک شاهکار اختصاص داده به مراتب آرمانگراتر به نظر میرسد. در این مطلب، با شش نویسنده آشنا میشوید که در طول عمر خود فقط یک کتاب نوشتند. (منظور ما از «کتاب» یک رمان کامل و خلاصهنشده است. برخی از این نویسندگان به خاطر نوشتههای دیگرشان که معمولا کوتاهتر بودند نیز مشهور شدند.)
بوریس پاسترناک: دکتر ژیواگو
او فکر کرد: «زنده بودن چقدر عالی است. اما چرا همیشه درد دارد؟»
بوریس پاسترناک شاعر، نویسنده و مترجم روسی بود که ترجمههای او از شکسپیر بسیار بحثبرانگیز بود و هنوز هم مورد تحسین بسیاری از خوانندگان و تئاتردوستان روسی است. اما شناختهشدهترین اثر پاسترناک، تنها رمان او «دکتر ژیواگو» است، حماسه بزرگ تاریخ روسیه.
تمرکز این رمان روی یوری ژیواگو، یک دکتر و شاعر در نیمه نخست قرن بیستم است. داستان رمان دربارۀ این دکتر خوب و بسیاری از دوستان و همکارانش است که گرفتار گردباد تاریخ پرفراز و نشیب روسیه در قرن بیستم میشوند. میان پسزمینهی انقلاب بلشویکی و جنگهای داخلی، ژیواگو درگیر تنگنای عمیق عشقی است که بین لارای سرزنده و همسر وظیفهشناسش تونیا تقسیم شده است. مانند بسیاری از آثار در ادبیات روسیه، داستان این رمان آنقدر طولانی و طرح آن آنقدر پیچیده است که نمیتوان آن را به طور کامل در اینجا خلاصه کرد.
بخشهایی از متن داستان در اوایل جنگ جهانی اول نوشته شد، اما کل رمان ۷۰۰ صفحهای تا دهه ۱۹۵۰ تکمیل نشد. گذشته از این، انتشار چنین داستانی در اتحاد جماهیر شوروی عملا غیرممکن بود، چون رمان از سبک رئالیسم سوسیالیستی به دستور اتحادیه نویسندگان شوروی، منحرف شده بود و منتقد انقلاب اکتبر، سیستم گولاگ و پاکسازیهای استالین بود. به این ترتیب، به ایتالیا قاچاق شد و در سال ۱۹۵۷ منتشر شد.
پاسترناک امیدوار بود انتشار رمان توسط یک ناشر کمونیست ایتالیایی او را از نکوهش برهاند، اما دولت شوروی بیرحمانه او را به خاطر اعمالش تحت تعقیب قرار داد. رژیم با موفقیت او را تحت فشار قرار داد تا از دریافت جایزه نوبل ادبیات ۱۹۵۸ امتناع کند. سلامت پاسترناک در سالهای بعد بهطور جدی افول کرد و دلیل آن تا حدی همین اتفاقات بود. او سه سال پس از انتشار رمان درگذشت. آخرین اثر او مجموعه اشعار اوست.
اسکار وایلد: تصویر دوریانگری
«تنها یک چیز در دنیا بدتر از این است که پشت سرت حرف بزنند و آن این است که حرفی از تو نزنند.»
اسکار وایلد شاعر و نمایشنامهنویس ایرلندی بود که در نیمه دوم قرن نوزدهم فعالیت داشت. او مدت کوتاهی به یک چهرهی بسیار محبوب تبدیل شد تا اینکه محکومیت به «بیشرمی فاحش» او را راهی زندان کرد و در مرگ زودهنگام او نقش داشت.
وایلد مقالات، نمایشنامهها و داستانهای کوتاه زیادی نوشت، اما فقط دوریانگری با معیارهای رمان مطابقت دارد. این رمان که در آغاز بهعنوان داستان کوتاه برای مجله ماهانه لیپینکات نوشته شد، از موارد اضافهشده به داستان اصلی شکل گرفت. وایلد پس از اتمام این رمان، به نویسندگی برای تئاتر روی آورد. مرگ نابهنگام او مانع از بازگشت به رماننویسی شد.
این رمان درباره دوریان گری، آزادیخواه ویکتوریایی است که روحش را در ازای جوانی و زیبایی ابدی میفروشد. او آرزو میکند چهره خودش همیشه جوان بماند و در عوض، گذشت زمان و پیری به پرترهٔ او منتقل شود. تصویر دوریان گری در پرتره به مرور، پیرتر و پلیدتر میشود تا جایی که نخستین قتل خود را انجام میدهد و نقاش آن تصویر را میکشد.
شاید جذابیت ماندگار این رمان، شباهت ناخوشایند آن به فرهنگ شیفتهی سلفی معاصر خودمان باشد که ما را به چالش میکشد تا سازشهای اخلاقی خودمان را زیر سوال ببریم.
آنا سیول: زیبای سیاه
«عقیدهی من این است که اگر نادرستی یا اشتباهی دیدیم که قدرت جلوگیری از آن را داشتیم و کاری نکردیم، خود را در گناه آن ظلم و اشتباه شریک کردهایم.»
آنا سیول یک نویسنده انگلیسی در اواسط قرن نوزدهم بود. او که در نوجوانی آسیب دیده بود، نمیتوانست بدون حمایت بایستد یا با قدرت خودش راه برود. او که برای جابجایی به کالسکهی اسبی متکی بود، عشق و درک عمیقی نسبت به اسبها و مراقبت از آنها پیدا کرد.
او همزمان با از دست دادن سلامتی، در بستر «زیبای سیاه» را نوشت و زمانی که از فرط بیماری دیگر توان نوشتن نداشت، رمان را به مادرش دیکته میکرد. سیول پنج ماه پس از انتشار تنها رمانش درگذشت. در حالی که خیلی زود بود این رمان به یکی از پرفروشترین رمانهای تاریخ ادبیات انگلیسی تبدیل شود (بیش از ۵۰ میلیون نسخه از آن فروخته شد)، او توانست استقبال مثبت اولیه و فروش بالای تنها اثرش را ببیند.
داستان از زبان یک اسب سیاه بیان میشود و به بیان درد و رنج اسبها در قرن نوزدهم و بدرفتاری با آنها میپردازد. در هر فصل، داستان زندگی افراد مختلفی را میخوانیم که زیبای سیاه با آنها تعامل دارد و بر اخلاقیات انسانها از منظر اسب تأکید میشود. درک عمیق سیول از اسبها، به داستان اصالت بخشیده و جوهر تجربیات و واکنشهای اسب را به تصویر میکشد.
زیبای سیاه نه تنها در ژانر داستان حیوانات، بلکه به عنوان یک تفسیر عمیق درباره همدلی و یکپارچگی اخلاقی برجسته است. آشنایی کامل سیول با موضوع وابستگی و شکنندگی، با توجه به شرایط جسمانیاش، احتمالاً به دیدگاه منحصربهفرد او شکل داده و به او اجازه داده تا روایتی در حمایت از شفقت نقل کند. این رمان برای بزرگسالان و با هدف بهبود اخلاقیات و درک آنها از اسبها نوشته شده، اما اکنون یک اثر کلاسیک در زمرهی ادبیات کودک در نظر گرفته میشود.
سیلویا پلات: حباب شیشه
«نفس عمیقی کشیدم و به رجزخوانی قدیمی قلبم گوش دادم: هستم، هستم، هستم.»
سیلویا پلات شاعر و رماننویس آمریکایی بود که در اواسط قرن بیستم فعالیت داشت. اشعار او که در دو مجموعه به نامهای «کلوسوس» و «آریل» گردآوری شدند، بسیار مورد توجه قرار گرفتند و در زمره بهترین نمونههای شعر اعترافی به شمار میروند. سیلویا که یک زن رنجور بود، از بیماری روانی، وحشت از مراقبتهای روانی اواسط قرن و بدرفتاری احتمالی از سمت شوهرش رنج میبرد.
او یک ماه پس از انتشار کتاب، خودکشی کرد، در حالی که کار روی دومین پروژه نویسندگی خود را آغاز کرده بود. شیوه غالباً عجیب و غریب شوهرش در اداره اموالش این پرسش را باقی گذاشت که دقیقاً چه مقدار از اثر نیمه تمام دوم او بجا مانده است.
«حباب شیشه» یک رمان تقریبا خودزندگینامهای است. استر گرینوود قهرمان و راوی داستان است. استر زن بسیار موفقی است، به دانشگاه رفته، دوران کارآموزی را گذرانده، نمرات خیلی خوبی دارد و بسیار جاهطلب و باهوش است، اما از گزینههای زندگی پیشروی زنان جوان دهه ۱۹۵۰ ناراضی است. پس از یک سری ناامیدیها، سلامت روان او رفته رفته زوال مییابد. جنبههای خاصی از رمان تا حد زیادی شبیه تجربیات خود پلات است. گفته میشود «حباب» استعارهای از افسردگی است که پلات از آن رنج میبرد.
ادگار آلن پو: روایت آرتور گوردون پیم از نانتاکت
«اما در مسیر ما یک پیکره انسانی پوشیده ظاهر شد که از نظر نسبت بسیار بزرگتر از هر ساکنی بین مردم بود و رنگ پوست آن به سفیدی برف بود.»
ادگار آلن پو نویسنده و منتقد آمریکایی اوایل قرن نوزدهم بود. آلن پو با این که بیشتر به خاطر اشعارش مشهور است («کلاغ» بدونشک یکی از شناختهشدهترین شعرهای جهان است)، داستان کارآگاهی (پلیسی) مدرن را هم اختراع کرد، داستان کوتاه را اصلاح کرد و حتی توانست نظریه انفجار بزرگ را پیشبینی کند.
«روایت آرتور گوردون پیم از نانتاکت» پس از آن نوشته شد که پو در نوشتن داستانهای کوتاه خود به موفقیت مالی دست پیدا نکرد. او امیدوار بود کار طولانیتر از نظر مالی موفقتر از آب درآید. او پس از اینکه با نقدهای منفی مواجه شد به قالب داستان کوتاه بازگشت. پو شروع به نوشتن رمان دیگری کرد، اما از مجلهای که نوشتههایش در آن بصورت سریالی منتشر میشد اخراج شد و از اتمام آن امتناع کرد. در نتیجه، «روایت آرتور گوردون پیم از نانتاکت» تنها نمونه کاملی است که پو تلاش میکند در قالب طولانیتر کار کند.
داستان به سبک داستانهای ماجراجویی سفر نوشته شده که آن زمان محبوب بودند. آرتور مرد جوانی است که مسافر قاچاق یک کشتی شکار نهنگ است که به سمت نیمکره جنوبی حرکت میکند. در طول راه، او با شورشیان، آدمخوارها و وحشتهای عجیب و غریبی سروکار دارد. روایت به طور ناگهانی پایان مییابد: عنصری که همچنان الهامبخش بحث در مورد معنای داستان است.
در حالی که این کتاب بر نویسندگان دیگر، از هرمان ملویل گرفته تا لاوکرافت و یان مارتل تأثیر گذاشته است، خود پو از آن رضایت چندانی نداشت.
جان کندی تول: اتحادیه ابلهان
«همیشه میتوانید کارمندان دولت را از خلاء کلی فضایی بشناسید که چهرهی افراد را در آن فضا میبینید.»
جان کندی تول نویسنده آمریکایی و استاد زبان انگلیسی در اواسط قرن بیستم بود. اگرچه او به دلیل استعداد و چیرهدستیاش در نوشتن کمدی بسیار مورد توجه بود، در زمان حیات خود نتوانست هیچ چیزی منتشر کند.
از تول رمانی موجود است که در نوجوانی نوشت و پس از مرگش منتشر شد. اما اتحادیه تنها رمان کامل او بود. این رمان که حالا بسیار مورد توجه است، در آغاز توسط ناشران رد شد. او به سختی با این موضوع کنار آمد و سلامت روانیاش متاثر از آن شد. تول سال ۱۹۶۹ بر اثر خودکشی درگذشت. از او یک رمان ناتمام به جای مانده که نام موقت آن «کِرم فاتح» بود. اتحادیه ابلهان منتشر شد چون مادر تول مصمم بود ثابت کند این رمان ارزش انتشار دارد، به همین دلیل باقی عمرش را وقف چاپ آن کرد. این رمان سال ۱۹۸۱ برنده جایزه ادبی پولیتزر شد.
داستان اتحادیه ابلهان در دهه شصت میلادی در نیواورلئان رقم میخورد. مردی مجرد، جوان و تحصیل کرده از متخصصان ادبیات قرون وسطی با مادرش زندگی میکند، اما در پی بروز مشکل بزرگی در زندگیاش مجبور به خروج از خانه میشود و این ماجرا برای او اتفاقاتی را رقم میزند. شخصیت اصلی رمان اتحادیه ابلهان فردی است که با وجود بهرهمندی از مواهب دنیای مدرن تمام امکانات موجود در آن را نیز بهسخره گرفته و از آنها ابراز تنفر میکند.
مترجم: زهرا ذوالقدر