چهار شاهکار فلسفی «کییرکگور»؛ فیلسوفی که به ایمان و اضطراب میاندیشید

سورن کییرکگور در طول زندگی خود آثار بسیاری نوشت؛ اما در این میان چند اثر برجستهتر وجود دارند که هستۀ اصلی دیدگاههای فلسفی این فیلسوف دانمارکی را در خود جمع کردهاند. در اینجا با چهار شاهکار فلسفی کییرکگور آشنا خواهیم شد.
فرادید| سورن کییرکگور، فیلسوف، الهیدان و نویسنده دانمارکی قرن نوزدهم، یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان در فلسفه اگزیستانسیالیستی به شمار میرود. او در ۵ مه ۱۸۱۳ در کپنهاگ متولد شد. دوران کودکیاش تحت تأثیر باورهای مذهبی عمیق پدرش و همچنین فقدان زودهنگام مادرش قرار داشت.
به گزارش فرادید؛ کییرکگور تحصیلات خود را در دانشگاه کپنهاگ آغاز کرد و ابتدا الهیات خواند اما بعدها به فلسفه روی آورد. سنت ایدهآلیسم آلمانی، بهویژه اندیشههای هگل، تأثیر زیادی بر رشد فکری او داشت؛ البته کییرکگور همزمان بهشدت از هگل انتقاد نیز میکرد.
در سال ۱۸۴۱ او رساله دکترای خود را درباره مفهوم «طنز و طعنه» نوشت و از آنجا وارد دوران پربار نویسندگی شد که بیش از چهار دهه ادامه یافت. در این مدت، او آثار مهمی را منتشر کرد، از جمله «یا این/یا آن»، «ترس و لرز» و «بیماری تا سرحد مرگ».
نوشتههای کییرکگور عمدتاً به مسائلی همچون ایمان، رابطه انسان با خدا، معنای زیستن به شکل اصیل و نحوه مواجهه با شک و ناامیدی پرداختهاند. او بسیاری از فرضیات رایج در فلسفه و الهیات زمان خود را به چالش کشید و زمینهای را فراهم کرد که بعدها بسیاری از فیلسوفان اگزیستانسیالیست بر پایه آن نظریهپردازی کردند.
زندگی شخصی او نیز با دشواریهای فراوانی همراه بود؛ از جمله رابطه نافرجامش با دختری به نام رگینه اولسن، دورههای مکرر افسردگی و اضطرابهای اگزیستانسیالیستی. این مسائل بیشک در شکلگیری برخی از عمیقترین و اصیلترین ایدههای او نقش داشتند.
1. ترس و لرز
کتاب «ترس و لرز» کییرکگور اثری است که به بررسی ایمان، اخلاق و ارتباط فرد با خدا میپردازد. این کتاب در سال ۱۸۴۳ با نام مستعار یوهانس د سیلنسیو منتشر شده و داستان حضرت ابراهیم و فرمان الهی برای قربانی کردن فرزندش را تحلیل میکند. کییرکگور در این اثر ماهیت ایمان حضرت ابراهیم و پیامدهای اخلاقی قربانی کردن فرزندش را بررسی میکند.
یکی از مفاهیم کلیدی در ترس و لرز، «تعلیق غایی اخلاق» است. کییرکگور از ماجرای ابراهیم برای نشان دادن این ایده استفاده میکند: ابراهیم آماده است تا فرزندش را قربانی کند؛ کاری که از نظر «اخلاقی» نادرست به نظر میرسد. اما کییرکگور استدلال میکند که اگر فرد در شرایطی که همه چیز نادرست و غیرعقلانی به نظر میرسد، همچنان به خدا ایمان داشته باشد، ایمان او به سطحی بالاتر از استدلالهای اخلاقی معمول خواهد رسید.
او در اینجا دو نوع شخصیت را معرفی میکند:
شوالیه ایمان؛ یعنی فردی که به خدا اعتماد مطلق دارد و قادر است فراتر از منطق معمولی عمل کند.
شوالیه تسلیم: کسی که محدودیتهای دنیا را میپذیرد و باور دارد که برخی چیزها غیرممکناند.
شوالیه ایمان، برخلاف شوالیه تسلیم، تناقضات و امور نامعقول را بخشی از واقعیت میداند و با جهشی غیرمنطقی، به پذیرش آنها میرسد. در نگاه کییرکگور، ایمان نه بر اساس عقل، بلکه بر اساس تعهدی عاطفی و عمیق به یک وجود مطلق یعنی خداوند شکل میگیرد.
کییرکگور در این اثر بر نکتهای دیگر نیز تأکید میکند: ایمان اغلب با احساس تنهایی عمیق همراه است. جامعهای که همواره از ارزشها و هنجارهای تثبیتشده پیروی میکند، درک نمیکند که چرا فردی ممکن است بخواهد متفاوت باشد و در مسیر ایمان، از جمع فاصله بگیرد. او معتقد است که رابطه فرد با خدا امری شخصی است و نمیتوان آن را از طریق نهادهای اجتماعی یا باورهای جمعی منتقل کرد. کسی که حقیقتاً ایمان دارد باید آماده باشد که در این مسیر تنها بماند.
2. یا این/یا آن
اگرچه اصطلاح «اگزیستانسیالیسم» اغلب نامهایی چون ژانپل سارتر و سیمون دوبووار را به ذهن میآورد، اما یکی از مهمترین متون این مکتب در واقع توسط سورن کییرکگور نوشته شده است. «یا این/یا آن» که در سال ۱۸۴۳ با نام مستعار ویکتور ارمیتا منتشر شد، به دو شیوه متفاوت زندگی میپردازد و نشان میدهد که چگونه انتخاب میان آنها مسیر هستی انسان را تعیین میکند.
نیمه اول کتاب که «دفترچه خاطرات اغواگر» نام دارد، دیدگاه شخصی به نام یوهانس را به تصویر میکشد؛ فردی که جهان را از دریچه لذتگرایی محض میبیند. در نگاه او زندگی چیزی جز یک رویداد زیباشناختی یا زنجیرهای از لذتهای زودگذر نیست. یوهانس باور دارد که باید بدون در نظر گرفتن مسائل اخلاقی، تنها به دنبال ارضای خواستههای آنی بود. برای او عشق نیز چیزی جز یک بازی نیست که پس از پیروزی پایان مییابد، بدون هیچگونه تعهد عمیق یا پایدار.
در نقطه مقابل، شخصیتی به نام A.A.A نماینده دیدگاه اخلاقی است. او بر ارزشهای سنتی مانند وظیفهشناسی، مسئولیتپذیری و شهروندی درستکارانه تأکید دارد. از نگاه او زندگی اخلاقی به افراد کمک میکند تا اصولی منطقی و محکم برای تصمیمگیریهایشان داشته باشند و به گونهای رفتار کنند که همزیستی مسالمتآمیز را در جامعه تضمین کند. او معتقد است که رعایت قواعد اجتماعی، عدالت را برای همه افراد فارغ از جایگاه اقتصادی یا موقعیت اجتماعیشان تضمین میکند.
کییرکگور در این اثر از تضاد میان این دو دیدگاه استفاده میکند تا به بررسی عمیقتری از هستی انسانی بپردازد. یوهانس (دیدگاه زیباشناختی یا لذتگرایانه) آزادی را در تحقق امیال شخصی میبیند، در حالی که A.A.A آن را در انجام وظایف اجتماعی و اخلاقی میجوید. هر یک از این دو دیدگاه دیگری را محدود و ناکامل میداند؛ یکی زندگی اخلاقی را بیش از حد سختگیرانه و غیرواقعگرایانه میبیند و دیگری لذتگرایی را خودخواهانه و سطحی.
این تضاد، نکته اصلی «یا این/یا آن» را روشن میکند: انسان ناگزیر باید میان این دو سبک زندگی یکی را انتخاب کند، اما هیچکدام بهتنهایی پاسخ نهایی نیستند. در نهایت کییرکگور بر اهمیت انتخاب فردی و مسئولیتپذیری در برابر آنچه انتخاب شده تأکید میکند.
ابعاد عمیقتر در «یا این/یا آن»
کییرکگور در این کتاب تنها به نشان دادن تضاد میان لذتگرایی و اخلاق بسنده نمیکند، بلکه این ایده را فراتر میبرد و به جستجوی سطحی عمیقتر از حقیقت میپردازد. او نشان میدهد که چیزی فراتر از این دو حوزه وجود دارد؛ حقیقتی که نیازمند مواجهه فرد با خویشتن خویش، انتخاب، تعهد و خودآگاهی است. از نگاه کییرکگور این گامها برای رسیدن به زندگی کامل و معنادار ضروریاند. او از افراد میخواهد که فراتر از زیستن در سطح اخلاقی یا لذتگرایانه بروند، چرا که هیچکدام بهتنهایی قادر به حل اضطراب اگزیستانسیالیستی درونی انسان نیستند.
در فلسفه کییرکگور، مفهوم «یا این/یا آن» بیانگر تصمیمات بنیادینی است که انسان در طول زندگی خود با آنها روبهرو میشود؛ انتخابهایی که سرنوشت او را تعیین میکنند. او بر این باور است که زندگی مجموعهای از لحظات بحرانی است که فرد را در برابر دو مسیر کاملاً متفاوت قرار میدهد. چنین انتخابهایی نه صرفاً تمرینهای فکری، بلکه تصمیماتی عمیقاً شخصی با پیامدهایی گسترده بر تمام ابعاد وجود انسان هستند.
«یا این/یا آن» علاوه بر محتوای فلسفی، ارزش هنری قابل توجهی نیز دارد. این اثر نمونهای درخشان از توانایی کییرکگور در داستانسرایی و نگارش محاورهای است. از طریق صداهای متضاد یوهانس و A.A.A، کییرکگور نشان میدهد که روان انسان تا چه اندازه پیچیده است؛ چگونه خواستهها با نیازها در تضاد قرار میگیرند و جستجوی معنا لایههای عمیقی از وجود انسان را آشکار میکند.
این روایت ترکیبی استادانه از داستانگویی و کاوش فلسفی است که به گونهای در هم تنیده شدهاند تا خواننده هم بهلحاظ احساسی واکنش نشان دهد و هم بهطور منطقی درباره مسائل مطرحشده در متن بیاندیشد. کییرکگور با خلق این اثر نشان داد که چگونه فلسفه میتواند نه فقط یک بحث نظری، بلکه تجربهای زنده و تأملبرانگیز باشد.
3. بیماری تا سرحد مرگ
«بیماری تا سرحد مرگ» یکی از مهمترین آثار فلسفی سورن کییرکگور است که به ابعاد روانشناختی و اگزیستانسیالیستی ناامیدی میپردازد. این کتاب که در سال ۱۸۴۹ با نام مستعار آنتی-کلیمکس منتشر شد، ناامیدی را بهعنوان وضعیتی بنیادین در روح انسان مورد بررسی قرار میدهد.
کییرکگور ناامیدی را صرفاً یک حالت روحی گذرا نمیداند، بلکه آن را امری اگزیستانسیال تعریف میکند که ریشه در رابطه انسان با خودش و با خدا دارد. یکی از مفاهیم کلیدی این اثر این است که ناامیدی ناشی از ناآگاهی یا داشتن رابطهای نادرست با خویشتن است. او استدلال میکند که خود حقیقی تنها در نقطهای میان امر فانی و نامتناهی محقق میشود؛ جایی که فرد درمییابد معنای او فراتر از این جهان مادی است و به چیزی برتر و فرامادی وابسته است.
کییرکگور دو نوع ناامیدی را مطرح میکند:
ناامیدی ناشی از نخواستن خود حقیقی؛ این زمانی رخ میدهد که فرد از پذیرش هویت واقعی خود سر باز میزند و در فعالیتهای بیرونی یا نقشهایی که برای او رضایتی پایدار ایجاد نمیکنند، به دنبال معنا میگردد.
ناامیدی ناشی از خواستن خود حقیقی؛ این زمانی رخ میدهد که فرد به هویت واقعی خود پی میبرد اما پایه و اساس آن را بر خدا بنا نمیکند و در نتیجه دچار پوچی و اضطراب اگزیستانسیالیستی میشود.
در نگاه کییرکگور راه رسیدن به خویشتن اصیل مواجهه با محدودیتهای وجودی و پذیرش قدرت الهی است. او استدلال میکند که رهایی از ناامیدی واقعی تنها از طریق ایمان ممکن است، حتی اگر این ایمان مستلزم پذیرش جهشی غیرمنطقی باشد.
بیماری تا سرحد مرگ تصویری عمیق از ماهیت انسانی ارائه میدهد و به بررسی احساس پوچی، شخصیت و جستجوی هدف میپردازد. این اثر خواننده را به تأمل درباره حقیقت زندگی و تلاش برای یافتن خود اصیل وامیدارد، آن هم در پسزمینهای که تحت تأثیر همهجانبه ناامیدی است. از نگاه کییرکگور مواجهه با ناامیدی نهتنها اجتنابناپذیر، بلکه راهی برای رسیدن به خود واقعی است.
4. مفهوم اضطراب
کتاب «مفهوم اضطراب» که در سال ۱۸۴۴ با نام مستعار ویجیلیوس هافنیئنس منتشر شد، اثری فلسفی از سورن کییرکگور است که به بررسی چیستی اضطراب و اهمیت آن در زندگی انسان میپردازد. این کتاب با ترکیبی از فلسفه اگزیستانسیالیسم، روانشناسی و الهیات، درک ما را از این مفاهیم به چالش میکشد و بازتابی عمیق از جایگاه آنها در هستی انسان ارائه میدهد.
کییرکگور در ابتدای این اثر میان ترس و اضطراب تمایز قائل میشود. او میگوید که ترس همواره متوجه یک شیء یا علت مشخص است، درحالیکه اضطراب چنین نیست. اضطراب، برخلاف ترس، بهدلیل تأمل دربارهی خودِ هستی به وجود میآید و از دل ناآگاهی ما نسبت به جایگاه و سرنوشتمان در جهان نشأت میگیرد.
کییرکگور بر این باور بود که انسان دارای ارادهی آزاد است، اما همین آزادی میتواند او را دچار ناامیدی کند، زیرا بینهایت امکان پیش روی او قرار دارد. او این وضعیت را «سرگیجهی آزادی» مینامد؛ حالتی که فرد احساس میکند در برابر بینهایت گزینهها قرار گرفته و نگران است که مبادا تصمیم نادرستی بگیرد.
او معتقد است که اضطراب زمانی پدیدار میشود که فرد وجود نامحدود خود را در برابر محدودیتهای دنیای فیزیکی درک کند. این شکاف میان آزادی بیکران انسان و شرایط محدود زندگی زمینی، منبع اصلی اضطراب اگزیستانسیالیستی است.
کییرکگور همچنین نشان میدهد که اضطراب باعث آگاهی بیشتر فرد از خویشتن میشود. اما اکثر مردم از مواجهه با این آگاهی اجتناب میکنند و در نتیجه، زندگی سطحی و پر از خودفریبی و خودخواهی را دنبال میکنند. از نگاه او، اضطراب میتواند فرد را به تفکر عمیقتر دربارهی اعمالش وادار کند و به تغییری مثبت در زندگی او منجر شود.
کییرکگور استدلال میکند که بدون عبور از این مرحله، هیچ تحول اصیلی در انسان رخ نخواهد داد. از این رو اضطراب نهتنها یک تجربه منفی نیست، بلکه فرصتی برای رشد و خودشناسی عمیقتر است؛ پلی که فرد را از زندگی سطحی به درک حقیقی از خویشتن و هستی خود هدایت میکند.