نتیجه یک مطالعه جدید: روزنامههای آمریکایی در دهه 70میلادی دلالانِ برده بودند
روزنامههای عصر استعمار در قرن هجدهم، در کنارِ تبلیغاتی که برای کالاها و خدماتی مثلِ تعمیر کفش، شلوار مخمل-کبریتی و قاشقوچنگال میکردند، تبلیغاتی را تحتِ عناوینی مثلِ «فراری» و «فروشی» برای مردان، زنان و کودکان برده و غیرآزاد اداره و عرضه میکردند.
از زمان آغاز روزنامهنگاری در آمریکا، روزنامهها از طریق دریافتِ آگهی تأمین مالی میشدند.
روزنامههای عصر استعمار در قرن هجدهم، در کنارِ تبلیغاتی که برای کالاها و خدماتی مثلِ تعمیر کفش، شلوار مخمل-کبریتی و قاشقوچنگال میکردند، تبلیغاتی را تحتِ عناوینی مثلِ «فراری» و «فروشی» برای مردان، زنان و کودکان برده و غیرآزاد اداره و عرضه میکردند.
آنجالی داسسارما، دانشجوی دکترا در مدرسه ارتباطاتِ آنِنبرگ، میگوید: «این تبلیغات چیزهایی را نشان میدهند که مطالعات اولیه بروی بردهداری قبلاً بهطور کامل به آنها نپرداخته است.»
او به همراه لینفود فیشر از دانشگاه براون، نشان میدهد که حضور مردمانِ بومی برده و غیرآزاد در مستعمراتِ آمریکایی در قرن نوزدهم، سالها بعد از اوج تجارت بردههای آفریقایی، بسیار شایع بود.
آنها در مقالهای جدید یک قرن تبلیغات روزنامهها، از سال 1704 تا 1804، را مطالعه کردهاند تا حضور بردهداریِ بومیان در خانهها و مزارع در سراسر مستعمراتِ آمریکایی را ردیابی و به کشفِ ارتباط بین روزنامهنگاری و بردهداری بپردازند.
آرشیوها و تبلیغات
بردهداران و فروشندگانِ برده در آگهیهایی تحتِ عنوانِ «فراری» یا «برای فروش» افرادی که میخواستند «دوباره به خانه برگردند» یا افرادی که «برای فروش بودند» را توصیف میکردند.
افراد بومی اغلب به عنوان «سرخپوست» یا شخصی «با ظاهرِ سرخپوستی» توصیف میشدند. یکی از اولین آگهیهای «فراری» که در سال 1704 در روزنامه نیوز-لتر در بوستون منتشر شده است، یک فراری را اینطور توصیف کرده است:
«در روز دوشنبه از کاپیتان جان آلدین از بوستون فرار کرده است، یک مردِ بلندقدِ سرخپوست که هَری صدایش میزدند، تقریباً 19ساله، با کلاه مشکی و .....: هر کسی که او را سالم به اربابانش جان کمپلپست یا ناتانائیل نیلز تحویل بدهد، پاداش مکفی دریافت میکند.»
داسسارما این آگهی را با جستجوی کلمه «سرخپوست» در آرشیوِ روزنامههایی که بینِ سالهای 1704 تا 1804 منتشر شده بودند، پیدا کرد. بیشاز 75000 از این آگهیها فقط در پایگاه داده روزنامههای تاریخی با جستجوی کلمه سرخپوست، پیدا شد که قاعدتاً همه روزنامههای منتشر شده در آن دوران را در بر نمیگیرد.
بسیاری از این آگهیها کالاهایی مثلِ «پتوهای سرخپوستی» یا «ذرت سرخپوستی» بودند اما 1066آگهی مردمانِ برده و غیرآزاد را تبلیغ میکردند.
وسعتِ بردهداریِ بومی
داسسارما میگوید: «ما در همه 13مستعمره آمریکا، آگهیهای مربوط به بردهداری و مردمانِ غیرآزاد را پیدا کردیم. و تداوم شگفتانگیزی در تعداد آگهیهایی که بین سالهای 1704 تا 1804 منتشر شد، مشاهده کردیم. بردهداری بومیان بعد از انقلاب آمریکا کاهش نیافته است.»
فیشر میگوید: «تجزیهوتحلیلهای این آگهیها ابعادی مغفولمانده و مهم از تاریخ این کشور را برملا میکند. آمریکا نهتنها بر روی زمینهای بومیانِ آمریکایی بنا شد بلکه بر شانههای کارگرانِ آمریکاییهای بومی نیز ساخته شد؛ دهها هزار کارگری که برده بودند و در کنار بردگانِ آفریقایی تا قرن نوزدهم در مزارع و خانهها کار میکردند.»
همدستیِ روزنامهنگاری
داسسارما که تاریخچه روزنامهنگاری را مطالعه میکند علاقه دارد بداند مشارکت روزنامههای اولیه آمریکایی در تجارت برده چطور در رابطه بینِ جوامع رنگینپوست و روزنامهنگاریِ امروزی لحاظ میشود.
او میگوید: «بیاعتمادیِ تاریخی و معاصری به روزنامهها در جوامع رنگینپوست وجود دارد که، به عقیده من، ردِ آن را میتوان در این نوع آگهیها جستجو کرد.» این روزنامهها نهتنها مستقیم از اختصاص جایگاه آگهی به فروش برده سود میبردند بلکه این عقیده که بردهداری موردپذیرش است را نیز انتشار میدادند. داسسرما میگوید: «انتشاردهندگان به طریقی خودشان نیز دلالان برده به حساب میآمدند که خرید و فروش آدمها را تسهیل میکردند.»
او اشاره میکند که آگهیهای «فراری»، در قالبِ «درخواستِ همکاری» چارچوببندی میشدند که یعنی هر روز خوانندگان را تشویق میکردند که تبدیل به شکارچیانِ برده شوند.
به خوانندگان برای پیدا کردن و «بازگرداندنِ» بردهها قولِ پاداش داده میشد و برخی آگهیها نیز هشدار میدادند که بردگانِ «فراری» ممکن است «تظاهر کنند آزادند.»
این نوع چارچوببندیها مخاطبان را مدام ترغیب میکرد تا به آزادی و قابلاعتمادبودنِ بومیان و شهروندانِ سیاهپوست شک کنند. داسسارما میگوید: اینها باعث شده بود که گزارش ارتکاب جرم از سمتِ این آدمها افزایش پیدا کند.
او میافزاید: «گمان میکنم اعلام همدستی روزنامهها در بردهداری بسیار اهمیت دارد. وقتی روزنامهای را باز میکنید انتظار دارید حقیقت را بخوانید و در دهه 1970، روزنامه را باز میکردید و میدیدید که آدمها [برای فروش] در آن تبلیغ شدهاند.»
منبع: راهنماتو