خداحافظی بانوی برجام
«اتهام» فدریکا موگرینی از دید آنان، حمایت از نظام ایران بود و مشخصا نقشآفرینی او در فرایند برجام بهعنوان پدیدهای که از دید آنان، منافع نظام را تأمین میکرد و همین نکته غضب آنان را برانگیخته بود.
کد خبر :
۷۴۵۸۰
بازدید :
۵۷۱۳
رسم دوران تازه در عرصه سیاسی است که خبرهای مهم درباره رفتوآمد افراد، در صفحات خودشان در شبکههای اجتماعی و بهویژه در توییتر منتشر شود. یک نتیجه این رسم، فراهمشدن امکان نشاندادن واکنشهای مستقیم به این اخبار است؛ چه از سوی چهرههای شناختهشده و چه کاربران دیگر.
اما عمل به این رسم از سوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در زمان تحویل سمت به جانشینش، نتیجه درخور توجهی به همراه داشت؛ پاسخ گروههایی از کاربران ظاهرا ایرانی و ظاهرا متعلق به کمپ مخالفان نظام جمهوری اسلامی که به فارسی و انگلیسی با ناسزا بدرقهاش کردند.
«اتهام» فدریکا موگرینی از دید آنان، حمایت از نظام ایران بود و مشخصا نقشآفرینی او در فرایند برجام بهعنوان پدیدهای که از دید آنان، منافع نظام را تأمین میکرد و همین نکته غضب آنان را برانگیخته بود.
نماینده ویژه اتحادیه اروپا در روابط خارجی و سیاستهای امنیتی، یا بهعنوان غیررسمی سمتش رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در زمان امضای برجام و توافق هستهای ایران و ۵+۱، اتحادیه اروپا را بهعنوان هشتمین امضاکننده این توافق نمایندگی میکرد.
البته این کاربران در دشمنی با موگرینی به این دلیل، تنها نبودند؛ اورشلیمپست، رسانه دستراستی اسرائیل که به لحاظ سیاسی به کمپ حاکمان راستگرای سالهای اخیر اسرائیل نزدیک است، در همان تیتر خبر رفتن موگرینی، نگاه مشابه خود را آشکار و او را بهعنوان «موگرینی حامی توافق [هستهای]ایران» معرفی میکند.
«۵ سال فشرده»
«دوره خدمت من پس از پنج سال فشرده به پایان میرسد»؛ این اولین جمله توییت موگرینی درباره پایان دوران کاریاش در این سمت است که از سختی و فشردگی این دوران یاد میکند. بهسادگی میتوان حدس زد که بخش مهمی از این سختی و فشردگی، مربوط به فرایند مذاکرات هستهای ایران و چالشهای پس از آن باشد؛ فرایندی که در میان فرازوفرودهایش، اشک وندی شرمن، مذاکرهکننده آمریکایی را هم بیش از یک بار درآورده بود.
موگرینی، سکان سیاست خارجی اتحادیه اروپا را در آخرین ماههای دوره ۱۲ساله گفتگوهای هستهای ایران و ۵+۱ از کاترین اشتون تحویل گرفت. نوامبر ۲۰۱۴، کمی بیش از یک سال پس از آغاز به کار دولت حسن روحانی و انتصاب محمدجواد ظریف به سمت وزارت خارجه ایران و مسئول مذاکرات، موگرینی نماینده اتحادیه اروپا شد.
البته زمان جانشینی او همزمان با شرایطی بود که در آن تصور میشد توافق با ایران در آستانه شکلگرفتن است و ازاینرو، سلف موگرینی با وجود پایان دوره خود، چند ماه بیشتر پای میز مذاکره حاضر شد. غلط از آب درآمدن این تصورات و ادامه مذاکرات پیچیده، باعث شد اشتون مذاکره هستهای ایران را نیز به موگرینی تحویل دهد.
این شاید از اقبال موگرینی بود؛ بعد از بیش از یک دهه مذاکره، آغاز دوران کاری او با پیشرفتهای سریع و متعدد در گفتگوهای ایران همراه شد و تنها هشت ماه بعد، او در آن کنفرانس خبری تاریخی در کنار وزیر خارجه ایران ایستاد تا بهنتیجهرسیدن مذاکرات و امضای توافق بر سر برجام را اعلام کند.
این سیاستمدار ایتالیایی اگر در هشت ماه اول در مذاکراتی موفق شرکت داشت، سه سال پایانی کار خود را درگیر تلاشهایی فرسایشی و کموبیش بینتیجه درباره همین توافق بود. نوامبر ۲۰۱۶، دو سال پس از انتصاب موگرینی، دونالد ترامپ، نامزد غریب جمهوریخواهان برای تصدی ریاستجمهوری آمریکا، با وعده پارهکردن برجام و با رویکردی منفی در قبال همه روندهای چندجانبهگرایانه، شامل تعاملات کشورش با اتحادیه اروپا، پیروز رقابت انتخاباتی شد تا برجام در معرض تهدید دائم تصمیم او قرار بگیرد.
سازوکار اجرای برجام در آمریکا، عملا در حیطه اختیارات رئیسجمهور تنظیم شده بود و رئیسجمهور تازه، سرانجام در اردیبهشت ۹۷، می ۲۰۱۸، خروج کشورش از این توافق را اعلام کرد و با بازگرداندن تحریمها، بهجای روند مذاکرات اجرای برجام که همچنان بین ایران و ۵+۱ پیگیری میشد، رویکردی را پیش گرفت که در نهایت در قالب کارزار «فشار حداکثری» اجرائی شد؛ اعمال همه تحریمهای اقتصادی ممکن بر همه اشخاص حقیقی، حقوقی و نهادهای ایرانی و تلاش برای کاهش فروش نفت ایران با هدف بهصفررساندن؛ یعنی نقطه مقابل همه آنچه در مذاکرات ۱۲ساله منتهی به برجام، درباره آن صحبت شده بود.
این سیاست آمریکایی، یک سال گفتوگوی ایران با اروپا را در پی داشت تا دیگر امضاکنندگان برجام، خروج آمریکا را برای ایران جبران کنند.
سخنان اروپاییها؛ از دیپلماتهایی مثل موگرینی گرفته تا رئیسجمهوری مانند امانوئل مکرون فرانسوی، بیسابقهترین و شدیداللحنترین انتقادها و موضعگیریها علیه یک رئیسجمهور آمریکایی و یک تصمیم دولت این کشور را به دنبال داشت و در قبال ایران، وعده تأمین منافع مالی تا جایی پیش رفت که سازوکاری به نام «اینستکس» برای تبادل مالی ایران و اروپا معرفی شود که در فاصله یکساله، اما عملا به مرحله اجرا نرسید.
تحریمهای ثانویه ایالات متحده، اروپاییها و شرکتهایشان را در معرض تهدید قرار داده بود و بیمحابایی ترامپ نسبت به حفظ ارتباطات آمریکا با متحدانش به این معنا بود که اروپا، عملا در صورت اقدام به همراهی با ایران، با اقدامات مجازاتی آمریکا مواجه میشد. این ناکامی اروپا در استفاده از رابطه قدیمی خود با آمریکا برای میانداری در رابطه جدید با ایران، باعث شد یک سال بعد از خروج ترامپ، ایران با استناد به توافق، فرایند کاهش گامبهگام تعهداتش را اعلام کند.
اروپا که پیش از آن نتوانسته بود ترامپ را قانع کند که لااقل، فشارها بر اروپا را در مخالفت با برجام کاهش دهد، حالا همزمان باید مشغول تلاش برای اقناع ایران به توقف روند کاهش گامبهگام و بازگشت به اجرای کامل برجام میشد، اما این تلاش هم مانند تلاش قبلی، لااقل تا روز آخر «پنج سال فشرده» کاری موگرینی، بینتیجه بود و هست.
ایالات متحده در فهرست تحریمها علیه ایران، بعضی نهادها و افراد را دوبار تحریم کرده است و ایران به مرحله پنجم روند گامبهگام رسیده و در مرحلهای است که سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهعنوان ناظر برجام را بیمعنا توصیف کند: مانع بازرسیها نمیشویم، اما وقتی به تعهدی عمل نمیشود، بازرسی معنایی ندارد.
بورل بهجای موگرینی، چپ بهجای چپ
موگرینی حالا کموبیش مثل یوکیا آمانو، رئیس قبلی آژانس، دوران کاری خود را که با موفقیت آغاز شده بود، با تردید و ناامیدی نسبت به حفظ دستاورد به پایان میبرد و در شرایطی کرسی خود را تحویل میدهد که رویکرد آمریکا موانع در تعاملات ایران و امضاکنندگان برجام را تشدید میکند و ایران، عملا ناامید از کارایی تعامل با اروپا، گامبهگام به سمت روال پیش از برجام حرکت میکند.
بااینحال، اما کورسوی امید اینجاست که جانشین موگرینی، یوسپ بورل، همانند او رویکردی مثبت نسبت به تعامل با ایران، حفظ برجام و چندجانبهگرایی به شکل کلی دارد.
بورل از حزب کارگران سوسیالیست اسپانیا بهعنوان یک حزب چپگرا میآید تا بهجای موگرینی از حزب دموکراتیک ایتالیا بهعنوان یک حزب چپگرایی بنشیند که خود جانشین اشتون از حزب کارگر بریتانیا بهعنوان یک حزب چپگرا آمده بود. دنباله چپگرایانی که با این رویکرد نسبت به ایران و مذاکرات هستهای با ایران در این سمت نشستهاند، حاصل ترکیب پارلمان اروپا بودهاند.
در دورههای اخیر، انتخابات پارلمان اروپا، حزب مردم بهعنوان ائتلاف راستگرایان میانه اروپایی و حزب سوسیالیستهای اروپا بهعنوان ائتلاف چپگرایان میانه را بهعنوان برندگان خود داشته و توافقات ائتلافی بین این دو حزب، کرسی سیاست خارجی را در اختیار چپگرایان قرار داده است.
یک اهمیت این مسئله در بلندمدت از اینجا میآید که احزاب راستگرای افراطی در سالهایی اخیر نشانههایی از رشد داشتهاند و همزمان، مواضع آنها در قبال سیاست خارجی به مواضع ترامپ شبیهتر شده است. اگر این روند، جایی منجر به افول چپها در اروپا شود، بهجای موگرینیها و بورلها، ایران با نسخههای اروپایی مایک پمپئو و جان بولتون مواجه میشود.
بااینحال، اما این مسئله به تعاملات ایران در آینده نامشخص مربوط است. دوران کاری بورل، اواخر سال ۲۰۲۴، چندماه پیش از پایان تعهدات ایران در برجام به پایان میرسد و هر اتفاقی لازم باشد بین ایران و اروپا در قبال برجام؛ چه فروپاشی برجام زیر فشار و چه بقا یا نجات آن، در دوران همین دیپلمات کهنسال چپگرای اسپانیایی رخ خواهد داد.
۰