زیگموند فروید؛ بنیانگذار علم روانکاوی
فروید درباره امکان دستیابی انسان به خوشبختی تردید داشت. او میان غریزههای بشری و نیروی بازدارنده جامعه، تعارضی جاودانه میدید. اگرچه فروید خوشبختی را هدفی غیر واقع بینانه میدید، اما روان کاوی را وسیلهای برای کاهش اضطراب و روان رنجوری بشر میدانست.
کد خبر :
۹۲۳۳۷
بازدید :
۶۶۲۴
زیگموند فروید به عنوان بنیانگذار علم روانکاوی شناخته میشود که شهرت اصلی او به دلیل کشف روان ناآگاه یا ناخودآگاه است.
فروید بر اثر کاویدن حوزههای ناشناخته ذهن به مفاهیمی نو رسید و با اصطلاحاتی بیسابقه زبان علم را پر مایهتر ساخت و اینگونه یافتههای وی در اندیشه عصر حاضر تاثیری عمیق گذاشت.
بهترین کار برای ترسیم تصویر درستی از زندگی زیگموند فروید، مطالعه زندگینامه خودنوشت او است که احتمالاً نام آن را از «تاریخچه اندیشههای من» وام گرفته است. در طول زندگی او با کشفیات علمی بزرگ و مراحل اساسی بسیاری مواجه میشویم.
نخستین مرحله مهم زندگی، سالهای یادگیری فروید بود. او در می ۱۸۵۶ میلادی در جمهوری چک چشم به جهان گشود. او که از پیشینیانش سه ویژگی به ارث برده بود در کوشش هایش بسیار مفید واقع شدند. احترام به دانش، فراگیری دانش علمی و مقاومت زیاد در برابر کینه جویی از جمله خصوصیات وی به شمار میروند.
عطش دانستن، فروید جوان را از ابتدا به طرف پزشکی، گیاه شناسی، شیمی، جانور شناسی، کالبد شناسی، آسیب شناختی و نیز فلسفه و تاریخ سوق داد.
لایههای ناخودآگاه روان انسان
فروید نخستین فردی نیست که دریافت، روان انسان دارای لایههای ناخودآگاه است، بلکه او نخستین فردی به شمار میرود که این رشته اطلاعات پراکنده را تبدیل به یک نظریه کرد. بنا بر نظر فروید، رویا شاهراهی برای دستیابی به ناخودآگاه است.
فروید با تفسیر رویا تلاش کرد پی به علت روان رنجوری ببرد. نتیجه این پژوهشها کتاب «تفسیر رویا» شد که از آن به عنوان یکی از دوران سازترین کتابهای سده بیستم نام میبرند.
زندگی پژوهشی فروید سه مرحله داشت. در مرحله نخست تحقیقات او بیشتر جنبه بالینی دارد و نتیجه آن آثاری مانند «تفسیر رویا» است. در دوره دوم بیشتر به مباحث فرهنگی میپردازد که ماحصل آن به ثبت آثاری مانند توتم و تابو میانجامد. در سومین دوره، تأملات او فلسفی و فراروانشناختی هستند که از آنها میتوان به تمدن و ملالتهای آن اشاره کرد.
فروید درباره امکان دستیابی انسان به خوشبختی تردید داشت. او میان غریزههای بشری و نیروی بازدارنده جامعه، تعارضی جاودانه میدید. اگرچه فروید خوشبختی را هدفی غیر واقع بینانه میدید، اما روان کاوی را وسیلهای برای کاهش اضطراب و روان رنجوری بشر میدانست.
زندگی پژوهشی فروید سه مرحله داشت. در مرحله نخست تحقیقات او بیشتر جنبه بالینی دارد و نتیجه آن آثاری مانند «تفسیر رویا» است. در دوره دوم بیشتر به مباحث فرهنگی میپردازد که ماحصل آن به ثبت آثاری مانند توتم و تابو میانجامد. در سومین دوره، تأملات او فلسفی و فراروانشناختی هستند که از آنها میتوان به تمدن و ملالتهای آن اشاره کرد.
فروید درباره امکان دستیابی انسان به خوشبختی تردید داشت. او میان غریزههای بشری و نیروی بازدارنده جامعه، تعارضی جاودانه میدید. اگرچه فروید خوشبختی را هدفی غیر واقع بینانه میدید، اما روان کاوی را وسیلهای برای کاهش اضطراب و روان رنجوری بشر میدانست.
نظریه فروید منتقدان بسیاری پیدا کرد. از جمله آنها یکی از بزرگترین شاگردان او کارل یونگ است که خودش پایه گذار مکتب روان شناسی تحلیلی شد. مکتبهای روان شناسی اگزیستانسیالیست و روان شناسان اومانیست از بزرگترین منتقدان روان کاوی هستند.
تجربه پزشکی جدید باعث تغییر جهت مطالعات وی شد و دوره جدیدی را آغاز کرد که فروید به شوخی آن را تاریخ اولیه پالایشی روان کاوی مینامد. وی با دیدن بیمارانی که به نادرست آنها را روان رنجور و تمارض گر مینامیدند، کم کم خود را وقف موضوع حساس هیستری کرد.
تجربه پزشکی جدید باعث تغییر جهت مطالعات وی شد و دوره جدیدی را آغاز کرد که فروید به شوخی آن را تاریخ اولیه پالایشی روان کاوی مینامد. وی با دیدن بیمارانی که به نادرست آنها را روان رنجور و تمارض گر مینامیدند، کم کم خود را وقف موضوع حساس هیستری کرد.
وی به کمک دیدارهایی که با شارکو لیبوو برنهایم از نظریه پردازان آن زمان، داشت از طریق هیپنوتیزم و نظریه درمان دریافت که ممکن است، جریانهای روانی قدرتمندی در شخص وجود داشته باشد که وی از وجود آن آگاه نباشد و شخص را بدون آنکه خود متوجه باشد، وادار به عکس العمل کند.
فروید در قسمتی از یک کتاب خود که درباره محدودیتها و مخاطراتی که قبلا برای پدیدآورندگان، افکار نو و تئوریهای غیر مرسوم بود، صحبت میکند، اینطور مینویسد: «ولی من تکرار میکنم که این زمانها گذشته اند و امروزه هر نوع نوشته برای مؤلف آن بی خطر است. فقط شاید استثنائا ترجمه یا انتشار یک کتاب در کشوری ممنوع شود.»
آثار و مقالات مرتبط با فروید
فروید با مقاله «مطالعاتی درباره هیستری» به جامعه پزشکی وقت معرفی شد و سپس دانش روانکاوی با انتشار «تعبیر رویا» پا گرفت و تا نیمه سده بیستم چنان فراگیر شد که روانکاوی را همان رواندرمانی میپنداشتند. «تفسیر خواب، تعبیر خواب و بیماریهای روانی، توتم و تابو، تمدن و ملالتهای آن، موسی و یکتاپرستی، سه رساله درباره نظریه جنسی» از جمله آثار فروید هستند که به فارسی ترجمه شده اند.
در کنار این کتابها مقالات بسیاری نیز از فروید در مجلات و کتابهای مختلف ترجمه شدهاند. فروید گفته بود، بهترین راه آموختن روانکاوی مطالعه تاریخ آن است. پنج مقاله فنی از فروید درباره تکنیک درمان روانکاوانه و در حیطه روانکاوی بالینی با گزینش و ترجمه محمد مبشری و به همت نشر نیلوفر با عنوان «پنج نوشتار» منتشر شده است.
به نظر میرسد، متنهای این مجموعه نیز در همین راستا انتخاب شدهاند. پنج مقاله با نامهای «درمان روانی، روش روانکاوانه فرویدی، درباره رواندرمانی، امکانهای آینده درمان روانکاوانه و درباره روانکاوی بیقاعده» از جمله دیگر آثار فروید به شمار میروند.
فروید در مقاله نخست این کتاب رواندرمانی را مبین درمان از راه روان میداند و درمان از راه روان را درمان اختلالهای روانی یا بدنی با ابزارهایی تعریف میکند که بیمیانجی بر روان تأثیر میگذارد.
او چنین وسیلهای را بیش از هر چیز گفتار میداند و سخن را ابزار اساسی درمان روان معرفی میکند. فروید میگوید با بررسی پدیدههای بیمارگون میتوان به فهم پدیدههای بهنجار روان دست یافت. مقاله دوم کتاب را خود فروید از زبان شخص دیگری مینویسد و در آن بخشی مهم از پروژهاش را توضیح میدهد.
او چنین وسیلهای را بیش از هر چیز گفتار میداند و سخن را ابزار اساسی درمان روان معرفی میکند. فروید میگوید با بررسی پدیدههای بیمارگون میتوان به فهم پدیدههای بهنجار روان دست یافت. مقاله دوم کتاب را خود فروید از زبان شخص دیگری مینویسد و در آن بخشی مهم از پروژهاش را توضیح میدهد.
فروید به شیوه خاص خود در رواندرمانی یا آنچه روانکاوی مینامد، اشاره میکند که از روش بهاصطلاح پالایشی سرچشمه میگیرد. او در این مقاله، ضمن مرور ویژگیها و نحوه کار روش پالایشی که با خواب مصنوعی انجام میشود، نشان میدهد، نیروهای روانی که واپسرانی را ایجاد کردهاند در مقاومتی که در برابر بازتولید آنها وجود دارد، احساس میشوند.
از این جهت، فروید عامل مقاومت را یکی از ستونهای اصلی نظریهاش معرفی میکند. او حتی در این مقاله کوتاه شرایط لازم را برای افرادی که روانکاوی میشوند، تعیین میکند.
او در مقاله «درباره رواندرمانی» که به نظر میرسد، متن سخنرانیاش در حضور همکاران پزشکش باشد، رواندرمانی را روش درمانی نو نمیداند و تأکید دارد که این روش کهنترین روشی است که دانش پزشکی از آن بهره برده است.
او در مقاله «درباره رواندرمانی» که به نظر میرسد، متن سخنرانیاش در حضور همکاران پزشکش باشد، رواندرمانی را روش درمانی نو نمیداند و تأکید دارد که این روش کهنترین روشی است که دانش پزشکی از آن بهره برده است.
او در این مقاله ضمن دفاع از این روش درمانی برخی از اشتباهات رایج درخصوص روش پالایشی و تحلیلی رواندرمانی را تصحیح میکند، از جمله اینکه این روش را نباید با درمان تلفیقی هیپنوتیزم اشتباه گرفت یا اینکه اشتباه است اگر تصور کنیم فن پژوهش علتهای بیماری و برطرفکردن آن با این روش آسان و بدیهی است.
همچنین تأکید دارد که اگر از گفتههای او نتیجه گرفتهاند که روش درمانی او ایدهآل نیست، یعنی مطمئن، سریع و خوشایند نیست، اگر روش کوتاه و آسانتری سراغ دارند که به اندازه روش فروید نتیجهبخش است، آن را امتحان کنند.
همچنین تأکید دارد که اگر از گفتههای او نتیجه گرفتهاند که روش درمانی او ایدهآل نیست، یعنی مطمئن، سریع و خوشایند نیست، اگر روش کوتاه و آسانتری سراغ دارند که به اندازه روش فروید نتیجهبخش است، آن را امتحان کنند.
موردهای استفاده و منع استفاده از این روش را بهعلت محدودیتهای علمی کار فروید نمیتوان مشخص کرد. شکل مقاله چهارم نیز مثل مقاله سوم است. او در این مقاله خطاب به پزشکان و همکاران خود تأکید دارد، سیر تحول روش درمانی او به پایان نرسیده و در آینده از سه جهت؛ پیشرفت داخلی، افزایش اقتدار و تأثیر کلی کار روانکاوان تقویت خواهد شد.
منظور از راه نخست، پیشرفت در دانش تحلیلی و تکنیکها و نیز نوآوریها در زمینه فن درمان است. در مقاله آخر این کتاب نیز فروید، نمونهای که از یکی از مراجعان زن خود ذکر میکند و به نقد روانکاوی بیقاعده میپردازد که همان روانکاوی خودسرانه یا تعلیمنیافته است و رفتار نادرست پزشکان با بیماران خود را نقد و بررسی میکند.
از جمله مهمترین آثار او کتاب «روانشناسی آسیبشناسی زندگی روزمره» است که ۱۹۰۱ میلادی منتشر شد. این اثر یکی از بهترین کتابهای موجود در زمینه روانکاوی است که ریشههای آسیبهای روانی را بررسی میکند. یک مبحث از این اثر به انگلیسی و سپس به فارسی به نام «فراموشکاری» ترجمه شده است که شامل ۲ فصل «فراموش کردن تأثیرات و مقصودها و فراموش کردن اسمهای خاص» است.
از جمله مهمترین آثار او کتاب «روانشناسی آسیبشناسی زندگی روزمره» است که ۱۹۰۱ میلادی منتشر شد. این اثر یکی از بهترین کتابهای موجود در زمینه روانکاوی است که ریشههای آسیبهای روانی را بررسی میکند. یک مبحث از این اثر به انگلیسی و سپس به فارسی به نام «فراموشکاری» ترجمه شده است که شامل ۲ فصل «فراموش کردن تأثیرات و مقصودها و فراموش کردن اسمهای خاص» است.
کتاب «موسی و یکتاپرستی» اثر دیگری از این دانشمند است که آن را صالح نجفی به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب برخلاف دیگر آثار فروید درباره زندگی حضرت موسی (ع)، است که در ۱۹۳۴ میلادی منتشر شد. کتاب «روانکاوی لئوناردو داوینچی» با ترجمه پدرام راستی اثر دیگری از این نویسنده به شمار میرود که در آن درباره رؤیای کودکی داوینچی، دانشمند و نقاش ایتالیایی دوره رنسانس صحبت میشود.
سرانجام فروید
زیگموند فروید در حالی که با دخترش به یک مطالعه تحلیلی درباره هیتلر و نازیسم مشغول بود در ۱۹۳۹ میلادی در اثر بیماری چشم از جهان فروبست.
منبع:
۱. مقاله «Sigmund Freud»، ترجمه مجله روانکاوی
منبع:
۱. مقاله «Sigmund Freud»، ترجمه مجله روانکاوی
۰