«تکشاخ: جنگجویان ابدی»؛ جادویی تازه از کارگردان هتل ترانسیلوانیا
سریال «تکشاخ: جنگجویان ابدی» (Unicorn: Warriors Eternal) تازهترین ساختۀ کارگردان «هتل ترانسیلوانیا» است. در دنیای جادویی این سریال، ارواح قهرمانی را داریم که برای مبارزه با اهریمن باید در بدن افرادی زنده حلول کنند.
فرادید| انیمیشن «تکشاخ: جنگجویان ابدی» را گِندی تارتاکوفسکی ساخته است؛ کارگردانی که او را با شاهکار معروفش «هتل ترانسیلوانیا» میشناسیم. این سریال دربارۀ گروهی چهار نفره از موجودات جادویی است که هدفشان مبارزه با یک اهریمن شرور است که در طول زمان دوباره و دوباره سر و کلهاش پیدا میشود. بنابراین مبارزان جادویی نیز باید بتوانند در طول زمان بدنهای مختلفی برای خودشان پیدا کنند تا بتوانند در هر دورهای به مبارزه با اهریمن ادامه بدهند.
به گزارش فرادید؛ این چهار مبارز عبارتند از ملیندای جادوگر، یک راهب کهکشانی به اسم سِنگ، یک اِلف جنگجو به اسم اِلدرید و رباتی به اسم کوپرنیکوس که با بخار کار میکند! به جز کوپرنیکوس که بدن فلزیاش همیشه باقی میماند، سه روح مبارز دیگر هر بار که میخواهند وارد دنیا شوند، به بدنهایی نیاز دارند که میزبان آنها باشند.
ماجرای انیمیشن از جایی آغاز میشود که در قرن نوزدهم میلادی ارواح مبارز در بدن سه نوجوان ظاهر میشوند. قسمت اول بیشتر متمرکز بر شخصیت ملینداست که در قالب روح دختری جوان حلول میکند، آن هم دقیقا در روز عروسیاش!
از نظر بصری، این سریال سرشار از انرژی و رنگها و تصاویر خیالانگیز است؛ دقیقا همان چیزی که ما از تارتاکوفسکی انتظار داریم. اما تکیهگاه اصلی و نقطۀ قوت سریال در هستۀ اصلی داستان و مضمون جستجوی «فرد برگزیده» است. تارتاکوفسکی در این سریال که فیلمنامۀ آن را هم خودش نوشته، یک دم و دستگاه جادویی آفریده که با وجود سادگی ظاهریاش بسیار گیرا و در عین حال خشن است.
بر خلاف قهرمانان جادویی خیلی از فیلمها و سریالهای دیگر که خودشان در اثر یک اتفاق یا به تدریج صاحب نیروهای ماورائی میشوند، قهرمانان این سریال خیلی ناگهانی و به خاطر حلول یک روح مبارز در درونشان تغییر حالت میدهند. این باعث میشود که همیشه یک جور تعامل و بازی بین شخصیت میزبان و شخصیت روح مبارز در درون هر کدام از آنها جریان داشته باشد.
مثلا دختری که ملیندا بدنش را تسخیر میکند اِما نام دارد که شخصیت خودش به عنوان یک دختر محجوب سر به زیر کاملا متفاوت از شخصیت ملیندا است. این دو شخصیت در طول داستان با هم در نوعی چالش و تعامل قرار دارند که این یکی از نکات جالب فیلمنامه است و همیشه امکان تصمیمات و اتفاقات غافلگیرکننده را در داستان باز میگذارد.
در همان قسمت اول سریال به اندازۀ کافی نکات و سرنخهای جذاب وجود دارد که بیننده را برای تماشای بقیۀ داستان ترغیب کند. مثلا ما دوست داریم ببینیم اِما چطور با ملیندا شدن خودش کنار میآید! یا مشتاقیم که ببینیم آن دو روح دیگر چطور و در قالب چه کسانی ظهور میکنند. همچنین دوست داریم بدانیم زن مرموزی که به نظر میرسد سررشتۀ شرارت را به دست دارد واقعا کیست و چه هدفی را در سر دارد.
در کنار همۀ خشونتها و عاطفهها و نبردها، طنز ظریف شخصیت کوپرنیکوس هم از جاذبههای دیگر این سریال است. این ربات مسئول انتخاب بدنهای میزبان برای سه روح مبارز دیگر است و با وجود اینکه قادر به حرف زدن نیست و فقط با ایما و اشاره میتواند صحبت کند، مجبور است میزبانها را قانع کند که سرنوشتشان را بپذیرند. این تلاش صحنههای بامزهای را در قسمتهای ابتدایی سریال رقم میزند.
در مجموع همانطور که منتقد وبسایت Decider گفته است: «در این سریال از هر چیزی یک ذره وجود دارد و بنابراین میتواند دایرۀ وسیعی از مخاطبان را مجذوب خودش کند. اگر آمادۀ دیدن چیزی متفاوت هستید، تکشاخ: جنگجویان ابدی را امتحان کنید».