نقد سریال خرس (The Bear)

نقد سریال خرس (The Bear)

اگرچه فصل سوم The Bear در جلب نگاه مخاطبان وسواسی خود موفق نبود و حتی از دید برخی منتقدان به منزله یک سقوط آزاد تلقی شد، با این حال همچنان نمی‌توانیم از جوایز مختلف این سریال چشمپوشی کنیم. این سریال موفق شده در میان 250 سریال برتر سایت imdb، رتبه 183 را بالاتر از سریال‌هایی همچون «گامبی وزیر» (The Queen’s Gambit)، «آقای ربات» (Mr. Robot) و حتی دکتر هو (Doctor Who) از آن خود کند.

کد خبر : ۲۱۱۱۸۲
بازدید : ۲۵

سریال خرس (The Bear) که اخیرا فصل سوم آن هم منتشر شده است، احتمالا یکی از استرس‌زاترین و در عین حال تماشایی‌ترین سریال‌های این روزهای تلویزیون محسوب می‌شود. این سریال در مدت کوتاه از شروع پخش فصل اول آن، توانسته طرفداران پروپاقرصی هم برای خود دست و پا کند. این سریال، داستان چالش‌های یک رستوران خانوادگی در شهر شیکاگو را بررسی می‌کند. در این مطلب به معرفی و نقد سریال The Bear می‌پردازیم و بررسی می‌کنیم که آیا «خرس» ارزش تماشا کردن دارد یا نه. با ما همراه باشید.

  • (پخش از سال 2022)
  • سازنده: کریستوفر استورر
  • بازیگران: جرمی آلن وایت، آیو ادبیری، ابن ماس-بچراک، ابی الیوت
  • ژانر: درام
  • امتیاز: 8.6
  • خلاصه داستان: یک سرآشپز جوان بین‌المللی، پس از مرگ دلخراش برادرش به خانه‌اش در شیکاگو برمی‌گردد تا مغازه ساندوی ‌فروشی خانوادگی‌شان را اداره کند. او در دنیایی دور از آنچه که به آن عادت کرده بود، باید بین واقعیت‌های استرس‌زای مالکیت کسب و کارهای کوچک، کارکنان سرکش آشپزخانه و روابط خانوادگی تیره و تارش تعادل برقرار کرده و در عین حال با واقعیت خودکشی برادرش دست و پنجه نرم کند.

فصل اول خرس، داستان تلاش برای تغییر

24

سریال The Bear یا همان «خرس»، داستان مرد جوانی به نام کارمی با بازی جرمی آلن وایت (که پس از 11 سال حضور در سریال «بی‌شرمی» (Shameless) به بهترین انتخاب برای نقش جوان‌های اهل شیکاگو تبدیل شده است) را دنبال می‌کند. او دنیای رستوران‌های میشلین که در آن یک ستاره در حال ظهور است را ترک می‌کند تا پس از خودکشی تکان‌دهنده برادرش به خانه بازگردد و ساندویچ فروشی خانوادگی‌شان را اداره کند.

او در تلاش است تا حال و هوای منظم و حرفه‌ای آشپزخانه‌هایی را که تا پیش از این در آن‌ها کار می‌کرد، به فضای طبقه کارگری که اکنون در آن قرار دارد بیاورد و این تلاش او به طرز وحشتناکی پیش می‌رود.

خانواده کارمی به دلایل خوبی می‌خواهند این مکان را رها کنند. این غذاخوری یک خرابه است، همه چیز آن فرسوده شده و خاطرات پیرامون آن به قدری بد است که خواهرش شوگر (با بازی ابی الیوت) از رفتن به داخل آن متنفر است. اما کارمی این مکان در هم شکسته را به منزله یک شروع تازه می‌داند. او این کار را برای تأثیری که می‌تواند با ایجاد تغییر روی دیگران بگذارد، انجام می‌دهد. او از موفقیت امیدوارکننده‌اش در فضای رستوران‌های بین‌المللی استفاده می‌کند تا به همه، از جمله برادر مرحومش، نشان دهد که می‌تواند این کار را انجام دهد.

در فضای طبقه کارگری آمریکا، رستوران‌ها مکان مناسبی برای هر مرد جوان سفیدپوستی هستند که کمی عقده حقارت و فرصت برای پیشرفت دارد. کارمی ظاهر همین سرآشپزها را دارد؛ با خالکوبی‌های پراکنده، دائماً ژولیده و بی‌دقت به سلامت جسمی و روانی خود. اما وقتی روی کاری که در آن تخصص دارد -یعنی اداره یک آشپزخانه- تمرکز می‌کند، اطرافیان او تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

با این حال او مشکل دیگری هم بر سر راه خود دارد؛ دوست دوران کودکی کارمی و رفیق صمیمی برادر مرحومش با نام ریچی (با بازی ابن ماس-بچراک) که او را «عموزاده» می‌نامند. ریچی اعتقادی به تغییر ندارد و در برابر هر تغییری که او می‌خواهد ایجاد کند، از جمله استخدام سیدنی (با بازی آیو ادبیری) در نقش کمک سرآشپز مخالفت می‌کند.

همچنین در این فضا، صنعت خدمات و رستوران‌داری مکانی است که در آن بسیاری از افراد -به ویژه زنان و سیاه‌پوستان و افراد لاتین- نادیده گرفته می‌شوند، بیش از حد کار می‌کنند و دستمزد کمتری دریافت می‌کنند. کارمی استعدادهای سیدنی و همچنین خلاقیت و هوش تجاری او را می‌بیند و به او اعتماد می‌کند. اما در عین حال مانند هر سرآشپز دیگری، زمانی که از کوره درمی‌رود یا می‌خواهد کارکنانش را بترساند، از او به عنوان کیسه بوکس استفاده می‌کند. در اینجا آیو ادبیری برای بازی در نقش سیدنی عالی عمل می‌کند و هر چیزی را که از چنین شخصیتی توقع داریم، برای ما به نمایش می‌گذارد.

فصل دوم، روایت عوض می‌شود

25

در فصل دوم خرس، سرعت حرکت چرخ‌دنده‌های داستان تغییر کرده و در نیم فصل اول، ریتم حرکت کند می‌شود. روزهای مضطرب کار در آشپزخانه، صدای خرد کردن مواد غذایی، بحث و جدل و به هم خوردن ظرف و ظروف به پایان رسیده است. این یک دوران جدید است. زنده نگه داشتن یک رستوران قدیمی، با ایجاد یک رستوران کاملاً جدید فرق می‌کند؛ به خصوص رستورانی به دنبال ارائه غذاهای جدید و باکیفیت است و حتی به دنبال دریافت یک ستاره میشلن می‌گردد.

اگر به هرج و مرج ناشی از اضطراب فصل یک عادت کرده باشید، ممکن است در ابتدای فصل دوم احساس بدی داشته باشید. کارمندان شروع به تطبیق با نقش‌های جدید خود می‌کنند و برای مدت کوتاهی ریتم کند می‌شود، اما هرچه به زمان افتتاحیه نزدیک می‌شویم، استرس دوباره اوج می‌گیرد.

این فصل شاهد تغییرات عمده و توسعه عمیق‌تر شخصیت‌هاست که با نویسندگی خارق‌العاده استورر و دیگر نویسندگانی مانند جوآنا کالو، کلی گالوسکا، الکس راسل، استیسی اوسی-کافور و غیره تقویت می‌شود. داستان فصل سوم یک خط روایی شش ماهه را شامل می‌شود و باعث می‌شود زمان را قدری گم کنید، اما این سردرگمی را با روایت‌های قوی شخصیت‌ها جبران می‌کند.

برخی از اپیزودها، روی یک شخصیت خاص تمرکز می‌کنند. برای مثال، قسمت 4 با نام «خربزه» (Honeydew) که روی مارکوس (با بازی لیونل بویس) در سفر به کپنهاگ تمرکز می‌کند؛ یا اپیزود 6 با نام «چنگال‌ها» (Forks) که بر تجربه ریچی از حضور و کار در یک رستوران خوب تمرکز دارد. این اپیزودها ثابت می‌کنند که خرس حتی بدون حضور جرمی آلن وایت یا آیو ادبیری چقدر قوی است.

  • نقد فیلم ترسناک و معمایی تله (trap)
  • نقد فیلم عاشقانه لمس (Touch)

تکنیک در خدمت روایت

26

از دیگر نکات قابل توجه هنگام تماشای خرس، نوع تکنیک به کار رفته در ساخت آن است که کاملا در خدمت روایت قرار دارد. در اینجا، فیلم‌برداری به روایت داستان کمک می‌کند؛ با رنگ‌آمیزی سرد خود، صحنه‌های کاملاً پرتنش و اغلب استرس‌زای آشپزخانه را بزرگ‌نمایی می‌کند و حالات درونی و روانی شخصیت‌ها را به نمایش می‌گذارد. آن دسته از مخاطبانی که گوش‌ها و چشم‌های تیزبین دارند، در طول مجموعه ادای احترام متعدد سازندگان خرس را به فرهنگ پاپ کلاسیک شیکاگو خواهند دید.

عیب‌های بسیار کمی در این سریال وجود دارد. همان‌طور که آشپزخانه هر خانه‌ای، قلب تپنده آن محسوب می‌شود، خرس هم یک سریال کاملا احساسی است که قلب مخاطبانش را به تپیدن وا می‌دارد. این سریال به اعتیاد، آسیب‌های خانوادگی، سلامت روان، تفکیک طبقاتی و … می‌پردازد و مخاطبان را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد.

سریال خرس و درخشش در فصل جوایز

اگرچه فصل سوم The Bear در جلب نگاه مخاطبان وسواسی خود موفق نبود و حتی از دید برخی منتقدان به منزله یک سقوط آزاد تلقی شد، با این حال همچنان نمی‌توانیم از جوایز مختلف این سریال چشمپوشی کنیم. این سریال موفق شده در میان 250 سریال برتر سایت imdb، رتبه 183 را بالاتر از سریال‌هایی همچون «گامبی وزیر» (The Queen’s Gambit)، «آقای ربات» (Mr. Robot) و حتی دکتر هو (Doctor Who) از آن خود کند.

در میان جوایز هم جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد سریال‌های کمدی و همین‌طور بهترین بازیگر نقش مکمل مرد همان سال در جوایز امی سال 2024 به خرس تعلق گرفت. خرس در جوایز گلدن گلوب همان سال علاوه بر جایزه بهترین بازیگر مرد برای جرمی آلن وایت، برنده جوایز بهترین سریال تلویزیونی موزیکال یا کمدی و بهترین بازیگر نقش اصلی زن در سریال‌های موزیکال یا کمدی (آیو ادبیری) شد.

منبع: مایکت

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید