سریال سووشون؛ تولد دوباره یک زن در بستر تصویر؟

انتخاب عنوان «سووشون» (به معنای آیین سوگواری برای سیاوش) خود گواهیست بر ژرفای استعاری اثر؛ سیاوشی که بیگناه قربانی شد، اینجا در قالب یوسف بازآفرینی میشود. اما شاید قهرمان اصلی، خود زری باشد که پس از مرگ سیاوشِ زمانهاش، به زن دیگری بدل میشود؛ زنی که از سایه بیرون میآید.
با نزدیک شدن به آغاز پخش سریال «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار در شبکه نمایش خانگی، یکی از ماندگارترین رمانهای ادبیات معاصر ایران، پس از سالها انتظار به زبان تصویر ترجمه شده است.
رمانی که نهتنها روایتگر یکی از حساسترین مقاطع تاریخی ایران است، بلکه آیینهای از تحولات درونی یک زن، در کشاکش سنت و بیداری است. این اقتباس فرصتی است برای بازخوانی دوباره اثری که با گذر بیش از نیم قرن، هنوز طراوت و تاثیر خود را از دست نداده است.
رمان «سووشون» نوشته سیمین دانشور، نخستین بار در سال ۱۳۴۸ منتشر شد و از همان آغاز با استقبال روبرو شد. دانشور با نثری ساده، روان و پرتصویر، داستان زندگی زری، زن جوانی در شیراز اشغالشده توسط متفقین در جنگ جهانی دوم را روایت میکند.
زری در ظاهر زنی سنتی، خانهدار و محتاط است، اما در بطن داستان، روحی در حال جوشش و تحولی عمیق را شاهدیم؛ دگردیسیای که با مرگ همسرش یوسف، مردی آزادیخواه و وطندوست، به اوج میرسد.
انتخاب عنوان «سووشون» (به معنای آیین سوگواری برای سیاوش) خود گواهیست بر ژرفای استعاری اثر؛ سیاوشی که بیگناه قربانی شد، اینجا در قالب یوسف بازآفرینی میشود. اما شاید قهرمان اصلی، خود زری باشد که پس از مرگ سیاوشِ زمانهاش، به زن دیگری بدل میشود؛ زنی که از سایه بیرون میآید.
نرگس آبیار که پیش از این با آثاری چون «شیار ۱۴۳» و «نفس»، قدرت خود را در روایت داستانهای زنمحور در بستر تاریخ و جنگ نشان داده، در «سووشون» نیز بهسراغ چنین جهانبینیای رفته است. او بهخوبی میداند چگونه میان خاطره جمعی، استعارههای فرهنگی، و روایت شخصی یک زن، تعادل برقرار کند.
سریال «سووشون» با بازی بهنوش طباطبایی در نقش زری، میلاد کیمرام در نقش یوسف، و هنرمندانی چون فرشته صدرعرفایی، هوتن شکیبا، سام درخشانی، آزاده صمدی و مجید صالحی، در ۳۰ قسمت و سه فصل تولید شده است. همایون شجریان نیز صدای این اقتباس را با موسیقی خود مزین کرده؛ ترکیبی از صدا، تصویر و کلام که اگر درست بنشیند، میتواند اثر را به یک اتفاق هنری ماندگار تبدیل کند.
اما پیش از پخش سریال، حاشیههایی نیز پدید آمد؛ از جمله حضور عوامل در نمایشگاه کتاب و امضای کارتپستالهایی مربوط به سریال که با واکنشهایی مبنی بر بیاحترامی به کتاب اصلی مواجه شد. اما واقعیت آن بود که این کارتها نه خود کتاب، که طرحهایی تبلیغاتی از سریال بودند. این سوءتفاهم، بیش از هر چیز نشان از حساسیت عمومی و جایگاه رفیع «سووشون» در وجدان فرهنگی ما دارد.
در دل داستان، تقابل سنت و تجدد، وطندوستی و منفعتطلبی، مقاومت و سازش، و عشق و مرگ، همگی بهشکلی موزون در تار و پود روایت تنیده شدهاند. زری، شاید نماد زن ایرانی در دورهای پرتلاطم باشد که با چالشهای اخلاقی، خانوادگی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکند. در این معنا، «سووشون» فراتر از یک رمان تاریخی، روایتی است از هویت و بیداری زنانه.
با توجه به زبان استعاری، شخصیتپردازی دقیق و لحن صمیمی کتاب، انتقال این فضا به زبان تصویر، چالشی بزرگ برای هر کارگردانیست. اما اگر این اقتباس بتواند روح اثر را حفظ کند و تنها به بازسازی ظاهری بسنده نکند، «سووشون» در قاب تصویر نیز همان تاثیری را خواهد داشت که در دل صفحات کتاب داشت.
اقتباس از آثار کلاسیک و محبوب، همواره با خطر مقایسه مواجه است. مخاطب امروز هم رمان را خوانده، هم انتظاراتش از یک سریال حرفهای بالا رفته است. اینجاست که نرگس آبیار باید بین وفاداری به متن و ضرورتهای زبان تصویر، پل بزند.
سریال «سووشون» تنها بازگشت به یک رمان نیست؛ فرصتی است برای بازنگری در تاریخ، نگاهی تازه به نقش زن، و یادآوری اینکه گاه در سوگ سیاوش، زریها بیدار میشوند. در روزگاری که ادبیات، تصویر و حافظه تاریخی بیش از همیشه به هم پیوند خوردهاند، چه خوب که صدای سیمین، از نو شنیده میشود.
نویسنده: نهال موسوی
منبع: عصر ایران