چرا این دستگاه یک انقلاب رایانهای بود؟
مکینتاش اپل سال ۱۹۸۴، اگرچه هیچ پیشرفت فنی قابلتوجهی نداشت، اما کار با رایانه را برای مردم آسانتر کرد و از این جهت یک محصول انقلابی بود.
فرادید| نوآوری در حوزه فناوریهای رایانهای همیشه مستلزم حل مشکلات فنی سخت و پیشرفتهای نرمافزاری خارقالعاده نیست. این همان چیزی است که دستگاه مکینتاش اپل ۴۰ سال پیش ثابت کرد؛ دستگاهی که با ورودش به عرصه، «تجربۀ کاربر» را به طرز چشمگیری بهبود بخشید و کار با رایانه را به چیزی عامتر و آسانتر تبدیل کرد.
به گزارش فرادید، موفقیت این دستگاه نشان داد که طراحی برای قابلیت استفاده، کارایی، دسترسی، ظرافت و لذت نتیجه میدهد. ارزش بازار اپل در حال حاضر بیش از ۲.۸ تریلیون دلار است و نام تجاری آن مانند بهترین خانههای مد نیویورک یا میلان با اصطلاح «طراحی» عجین شده است. اپل فناوری را به «مد» تبدیل کرد و این کار را از طریق مفهوم «تجربه کاربری» انجام داد. مکینتاش 1984 آغاز این راه موفقیتآمیز بود.
۲۲ ژانویه ۱۹۸۴ وقتی اپل، کامپیوتر شخصی مکینتاش را با یک تبلیغ تلویزیونی معرفی کرد، بیشتر شبیه اکران فیلم بود تا معرفی یک فناوری. این تبلیغ در واقع توسط ریدلی اسکات فیلمساز کارگردانی شد، به این دلیل که استیو جابز، بنیانگذار آن میدانست فقط قدرت محاسباتی، فضای ذخیرهسازی یا ویژگیهای فنی دیگر نیست که این محصول را پرفروش میکند. بلکه جابز محصولی را میفروخت تا انسانها از آن استفاده کنند، محصولی که قرار است به خانههایشان ببرند و آن را با زندگیشان ادغام کنند.
اهمیت اولین مکینتاش این بود که میخواست آدمها با آن احساس راحتی کنند، نه به عنوان علاقهمندان به کامپیوتر، بلکه به عنوان افراد عادی. تمام چیزهای کامپیوتری، یعنی مدارها و سیمها و مادربردها و مانیتورهای جداگانه، بهخوبی بستهبندی شده و در یک جعبه یکپارچه شیک پنهان شده بودند.
قرار نبود کاربر با آن جعبه کاری داشته باشد. کاربر روزمره به محتویات آن جعبه فکر نمیکرد. در عوض، روی احساسی تمرکز میکرد که آن جعبه در او ایجاد میکرد.
فراتر از استعاره ماوس و دسکتاپ
آیا مکینتاش نوآورانه بود؟ بدون تردید. اما نه در حوزه محاسبات خاص. مکینتاش اولین رایانهای نبود که دارای رابط کاربری گرافیکی بود یا از دسکتاپی با آیکونها، فایلها، پوشهها، ویندوز و غیره استفاده میکرد. مکینتاش اولین رایانه شخصی نبود که برای استفاده در خانه، محل کار یا آموزش ساخته شده بود. اولین کامپیوتری نبود که از ماوس استفاده میکرد. حتی اولین کامپیوتر اپل نبود که همۀ اینها را داشت. دستگاه Apple Lisa که یک سال قبل منتشر شده بود نیز همه آنها را داشت.
مهمترین کاری که مکینتاش انجام داد، اصلاً فنی نبود. مکینتاش پیشرفتهای متعددی را گرد هم آورد که هدفشان دادن لوازم جانبی به مردم بود، نه به افراد حرفهای یا فنشناس، بلکه به مادران و پدران در خانه و دانشآموزان کلاس هشتم تا از آن برای نوشتن اسناد، ویرایش صفحات گسترده، نقاشی و بازی استفاده کنند. مکینتاش به دلیل تأکیدش روی ارائه یک تجربه کاربری ساده و رضایتبخش، در صنعت محاسبات شخصی و هر چیزی که قرار بود به دنبال داشته باشد، انقلابی ایجاد کرد.
جایی که رایانهها دنبالههای ورودی پیچیده به شکل دستورات تایپشده (یونیکس، MS-DOS) یا موسهای چنددکمهای (Xerox STAR، Commodore ۶۴) داشتند، مکینتاش از استعاره دسکتاپ استفاده کرد که در آن صفحه نمایش سطح فیزیکی میز را نشان میداد. کاربران میتوانستند مستقیماً روی فایلها و پوشههای روی دسکتاپ کلیک کنند تا آنها را باز کنند. همچنین دارای یک ماوس تک دکمهای بود که به کاربران اجازه میداد بدون تایپ کردن روی آیکونها کلیک، دابل کلیک، درگاند دراپ کنند.
زیراکس آلتو اولین بار مفهوم آیکونها (نمادها) را که در پایاننامه دکترای دیوید کنفیلد اسمیت در سال ۱۹۷۵ اختراع شد، به نمایش گذاشت. Xerox Star ۱۹۸۱ و Apple Lisa ۱۹۸۳ از استعارههای دسکتاپ استفاده کرده بودند. اما این سیستمها در بسیاری از جنبههای طراحی تعاملشان کند بودند و هنوز هم دست و پا گیر بودند.
مکینتاش تکنیکهای تعامل مورد نیاز برای کار با کامپیوتر را ساده کرد و عملکرد را با سرعتهای معقولی بهبود بخشید. دستورات پیچیده صفحهکلید و کلیدهای اختصاصی با عملیات نقطه و کلیک، منوهای کشویی، پنجرهها و نمادهای قابلکشیدن و آیکونها، آندو (برگرداندن به حالت قبل)، برش، کپی و چسباندن در سراسر سیستم جایگزین شدند. برخلاف لیزا، مکینتاش در یک زمان تنها میتوانست یک برنامه را اجرا کند، اما این کار تجربه کاربر را سادهتر کرد.
مکینتاش یک جعبه ابزار رابط کاربری را هم برای توسعهدهندگان برنامه ارائه کرد که به برنامهها امکان میداد با استفاده از ویجتهای رابط معمولی مانند دکمهها، منوها، فونتها، کادرهای محاورهای و پنجرهها ظاهر و احساس استاندارد داشته باشند. با مکینتاش، منحنی یادگیری برای کاربران مسطح شد و به افراد این امکان داده شد که در کوتاه مدت احساس مهارت کنند. اکنون محاسبات هم مانند لباس، برای همه بود.
یک تجربه خوب
در حالی که سیستمهای قبلی، قابلیتهای فنی را اولویت قرار میدادند، مکینتاش برای کاربران غیرمتخصص در محل کار، مدرسه یا خانه در نظر گرفته شده بود تا نوعی از قابلیت استفاده بینظیر را تجربه کنند که امروزه نه تنها ویژگی بارز اکثر محصولات اپل، بلکه ارزش کل صنعت لوازم الکترونیکی مصرفی، دستگاههای هوشمند و رایانهها از هر نوع است.
به گزارش Growth Reports، شرکتهایی که به ارائه ابزارها و خدمات تجربه کاربر اختصاص دارند، سال ۲۰۲۳ ارزش ۵۴۸.۹۱ میلیون دلاری داشتند و انتظار میرود تا سال ۲۰۲۹ به ۱.۳۶ میلیارد دلار برسند. شرکتهای تجربه کاربری، نرمافزار و خدماتی را برای پشتیبانی از تست قابلیت استفاده، تحقیقات کاربر، ابتکارات صدای مشتری و طراحی رابط کاربری، در میان بسیاری دیگر از فعالیتهای تجربه کاربر، ارائه میکنند.
امروزه محصولات مصرفی، به ندرت تنها بر اساس عملکرد در بازار موفق میشوند. مصرفکنندگان خواهان تجربه کاربری خوبی هستند و بهای آن را پرداخت میکنند. مکینتاش آغازگر این وسواس بود و مرکزیت آن را ثابت کرد.
طعنهآمیز است که بزرگداشت فناوری مکینتاش در ژانویه ۲۰۲۴ در اصل اصلاً درباره فناوری نبود، برعکس همیشه درباره مردم بود. این موضوع الهامبخش کسانی است که به دنبال پیشرفت فناوری بعدی هستند و هشدار برای کسانی است که تجربه کاربر را به عنوان یک نگرانی ثانویه در نوآوریهای تکنولوژیکی نادیده میگیرند.
مترجم: زهرا ذوالقدر