امروز با شعر عاشقانه؛ یک غزل خواندنی از هوشنگ ابتهاج

امروز با شعر عاشقانه؛ یک غزل خواندنی از هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج ازجمله شاعران معاصر ماست که اشعار زیبایی را سروده است و غزل‌های عاشقانه او شهرت فراوانی دارد.

کد خبر : ۱۳۴۹۳۸
بازدید : ۱۱۴

فرادید| هوشنگ ابتهاج متخلص به ه.الف.سایه یکی از شاعران معاصر ماست که در غزل‌سرایی و سرودن اشعار نو نیمایی دستی توانا دارد. ابتهاج که یکی از سرمایه‌های بزرگ و ارزشمند ادبیات و شعر فارسی است در ششمین روز از اسفند ماه سال 1306 شمسی در شهر رشت دیده به جهان گشود و در روز نوزدهم مرداد 1401 دیده از دنیا فروبست و در شهر رشت به خاک سپرده شد.

به گزارش فرادید، این شاعر خوش قریحه گیلانی که غزلش به سبک شعرای پیشین مانند سعدی و حافظ با زبانی سنتی است و اشعار نوی او با زبان امروز سعی در بیان مسائل اجتماعی و انسانی دارد. بین شعر سایه و موسیقی همواره ارتباطی قوی وجود داشت و اشعار زیبای او در تلفیق با موسیقی مانند «بهانه»، «ترانه»، «در کوچه سار شب»، «بهار سوگوار»، «حصار»، «زندان شب یلدا»، «همیشه در میان» و تصنیف جاوادنه «تو ای پری کجایی» گواه این مدعاست.

مجموعه‌های شعر چاپ شده از هوشنگ ابتهاج شامل دفتر شعر «نخستین نغمه‌ها»، «سراب»، «شبگیر»، «زمین» و مجموعه اشعار سنتی او به نام «سیاه مشق» است. در ادامه این مطلب با هم یکی از غزل‌های زیبا و عاشقانه هوشنگ ابتهاج را از دفتر شعر سیاه مشق می‌خوانیم.

 

چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی

به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی

ز تو دارم این غم خوش به جهان ازا ین چه خوشتر

تو چه دادیَم که گویم که از آن به‌اَم ندادی

چه خیال می‌توان بست و کدام خواب نوشین

به از این در تماشا که به روی من گشادی

تویی آن که خیزد از وی همه خرمی و سبزی

نظر کدام سروی؟ نفس کدام بادی؟

همه بوی آرزویی مگر از گل بهشتی

همه رنگی و نگاری مگر از بهار زادی

ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی

که ندیده دیده رویت به درون دل فتادی

به سر بلندت‌ ای سرو که در شب زمین‌کن

نفس سپیده داند که چه راست ایستادی

به کرانه‌های معنی نرسد سخن چه گویم

که نهفته با دل سایه چه در میان نهادی

 

 

۲
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید