گلستان سعدی؛ درسی از استاد سخن: «جواب رندانه سعدی به دوستش!»

گلستان سعدی؛ درسی از استاد سخن: «جواب رندانه سعدی به دوستش!»

رسیدن ماه اردیبهشت می‌تواند بهانه مناسبی برای سعدی‌خوانی باشد، چرا که علاوه بر مصادف‌شدن با روز بزرگداشت او، روایت است که گلستان نیز در این ماه سروده شده‌اند.

کد خبر : ۲۳۸۵۳۹
بازدید : ۴۴

فرادید| سعدی گلستان را در اردیبهشت‌ماه سال 655 و 656 هجری سرود و دو تا از حکمت‌آموزترین و در عین حال شیرین‌ترین آثار ادبیات فارسی را به وجود آورد. شاید همین شیرینی و پندآموزی این دو اثر سعدی است که باعث شده است که استاد اصغر دادبه معتقد باشند که مدخل آشنایی با ادبیات فارسی باید بوستان و گلستان سعدی باشد.

به گزارش فرادید، گلستان، هشت باب دارد که هر باب آن موضوع خاصی دارد. سعدی آنچنان حکمت را با شیرین‌سخنی پیوند داده است که مخاطب از هر سطر  آن لذت خواهد برد. تا پیش از سعدی نثر مسجع فارسی، با وجود این که هرگز از شیرینی تهی نبود، اما سرشار از تکلف و زیاده‌روی بود. نمونه بارز چنین متنی را می‌توان مقامات حمیدی دانست که با وجود این که مورد پسند بسیاری از شعرا و ادیبان زمان خود و پس از خود واقع شد، اما به دلیل همین زیاده‌روی‌ها در نهایت به مقامی که گلستان در ادامه یافت، حتی نزدیک هم نشد.

باب پنجم: در عشق و جوانی

سعدی علاوه بر حکمت، در رندانگی و مطایبه هم دارای مقام والایی است. باب پنجم گلستان که شاید شوخ‌ترین و سرزنده‌ترین باب آن باشد، آمیخته‌ای است از رندانگی، مطایبه و شوخی و حکمت. لطافتی که در کلام سعدی وجود دارد به سادگی هر مخاطبی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. شاید به همین دلیل است که بسیاری، مانند دکتر شفیعی کدکنی، سبک سعدی را سهل ممتنع دانسته‌اند. سعدی آنقدر ساده می‌نویسد که شاید همه فکر کنند که آن‌ها هم می‌توانند مانند سعدی باشند. اما تنها و تنها با مداقه در آثار اوست که در کمال سادگی، متوجه شگفتی کار او خواهیم شد. شوخی‌های سعدی نیز مختص شخص اوست و سرشار از رندانگی‌های خیره‌کننده. در ادامه حکایتی کوتاه و جذاب را از گلستان سعدی بخوانید:

یاد دارم در ایّامِ پیشین که من و دوستی، چون دو بادام‌مغز در پوستی صحبت داشتیم. ناگاه اتّفاقِ مَغِیْب افتاد.

پس از مدتی که باز آمد، عتاب آغاز کرد که: در این مدّت قاصدی نفرستادی.

گفتم: دریغ آمدم که دیدهٔ قاصد به جمال تو روشن گردد و من محروم.

یارِ دیرینه، مرا، گو، به زبان توبه مده

که مرا توبه به شمشیر نخواهد بودن

رشکم آید که کسی سیر نگه در تو کند

باز گویم: نه که کس سیر نخواهد بودن

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید