پاسداری از چیستی ایرانی در جشن یلدا
سخن فرجامین آن است که این پدیده بازگشت ایرانیان به جشنهای باستانی ایرانی میتواند نشانهای از آن باشد که ایرانیان امروز بدان آگاهی و بیداری رسیدهاند که در جهان کنونی که جهانی است سختگرایان به یکنواختی و همسانی نیاز دارند که چیستی و کیستی ایرانی خود را بشناسند، آن را از گزند و آسیب آنکه فرهنگ جهانی یا فرهنگ رسانهای خوانده میشود، برکنار بدارند و در زنهار.
کد خبر :
۶۵۷۳۵
بازدید :
۱۳۸۱
میرجلالالدین کزازی | اگر فراخ بنگریم، یکی از ویژگیهای آشکار در ساختار فرهنگی و اجتماعی ایرانی در این سالیان که نمودها و نشانههایی گوناگون را از آن میبینیم، گسترش و روایی جشنها و آیینهای باستانی ایرانی است. ما در این سالیان گواه آن بودهایم که جشنهایی در نهادهای فرهنگی، در انجمنها و دانشگاهها برگزار شده است که میتوانم گفت: صدها سال گذشته است و ایرانیان این جشنها را برنگزاردهاند.
جشنهایی که مانند جشنهای بزرگ و فراگیر ایرانی آوازه نیافته است، شناخته ایرانیان نبوده است، جشنهایی که در ایران کهن آنها را برمیگزاردهاند و گرامی میداشتهاند. من به چند نمونه از این جشنها بسنده میکنم؛ جشنهایی که من خود در آنها همباز بوده و سخن رانده ام.
یکی از جشنهایی که در این سالیان بیشتر با شوری افزونتر برگزار میشود، جشن سپندارمزگان یا جشن بزرگداشت زن ایرانی است. نمونههای دیگر جشن تیرگان یا جشن اردیبهشتگان با جشن آبانگان است.
این جشنها جشنهایی است که شاید بتوان گفت: در ایران پس از اسلام نخستبار در این سالیان برگزار شده است و میشود. درباره جشن و آیین یلدا، داستان دیگر است. این جشن را ایرانیان همواره برمیگزاردهاند، در شمار جشنهایی باستانی است که از روزگاران کهن به روزگار نو رسیده است و همچنان کارکرد فرهنگی و اجتماعی خود را پاس داشته است.
جشن یلدا که بهراستی جشن زایش مهر یا میترا است، در شمار جشنهای بزرگ دیوانی نبوده است؛ مانند جشن نوروز یا جشن مهرگان یا جشن سده یا جشن بهمنگان. این جشن، میتوانم گفت که جشنی مردمی است.
از همین روست شاید که این جشن در گذار سدهها همچنان کارکرد پیشین خویش را پاس داشته است. ایرانیان این جشن را باشکوه برگزار میکنند. جشن شب یلدا جشنی است که مانند جشن فراگیر و میهنی ایرانی، نوروز، خوانی ویژه دارد که بر خود بایسته میدانند در این شب آن خوان را بگسترند. خوانی نمادین که از دید ارزش با خوان نمادین نوروز پهلو میتواند زد.
من اگر بخواهم به فراخی درباره این جشن سخن بگویم و رازها و آیینهای آن را یکبهیک بکاوم و بررسم سخن به درازا خواهد کشید. سخن فرجامین آن است که این پدیده بازگشت ایرانیان به جشنهای باستانی ایرانی میتواند نشانهای از آن باشد که ایرانیان امروز بدان آگاهی و بیداری رسیدهاند که در جهان کنونی که جهانی است سختگرایان به یکنواختی و همسانی نیاز دارند که چیستی و کیستی ایرانی خود را بشناسند، آن را از گزند و آسیب آنکه فرهنگ جهانی یا فرهنگ رسانهای خوانده میشود، برکنار بدارند و در زنهار.
این جشنها پدیدههایی فرهنگیاند که پارهای از آنها از فراسوی هزارههای تاریخ ایران تاکنون پایدار ماندهاند از این روی ارزش فرهنگی و اجتماعی بسیار یافتهاند، بهگونهای که میتوان گفت: پایگاهها و پایندان (ضامن)هایی شدهاند در توانمندی و شادابی و شکفتگی فرهنگ ایرانی. شاید از همین روست که ایرانیان کنونی چاره کار را در پاسداری از چیستی ایرانی و فرهنگ نیاکانی در برگزاری این جشنها، بهویژه، دیدهاند و یافتهاند.
۰