رامین بحرانی، تنها ایرانیتبار نامزد اسکار کیست؟
رامین بحرانی فعالیتهای سینمایی خود را بصورت جدی از سال ۲۰۰۵ آغاز کرده و بعنوان یکی از چهرههای تأثیرگذار سینمای مستقل آمریکا به حساب میآید. او نامزد نهایی اسکار و نامزد دریافت جایزه ادبی نویسندگان آمریکا است.
آکادمی علوم و هنرهای سینمایی به همه گیری ویروس کرونا اشاره کرده و اعلام کرده است که این نهاد سینمایی مراسم اسکار را با رعایت نکات ایمنی و اصول بهداشتی برگزار خواهد کرد. به گفته سخنگوی آکادمی این مراسم با حضور تعداد محدودی از نامزدها، هنرمندان و مهمانان ویژه در چند نقطه لسآنجلس از جمله هالیوود، بصورت زنده پخش خواهد شد.
به گزارش فرادید، رامین بحرانی از فیلم سازان مستقل نسل جدید سینمای آمریکا به حساب میآید. فیلم ببر سفید او با استقبال زیادی از سوی منتقدین همراه شد و به یکی از آثار پربیننده شبکه نتفلیکس نیز تبدیل شد. فارنهایت ۴۵۱، ۹۹ خانه، به هرقیمتی، و کیسه پلاستیکی از آثار مطرح این هنرمند هستند.
او فیلمنامه را با اقتباس از کتابی با عنوان ببر سفید، اثر آراویند آدیگا نویسنده هندی نوشته است که این کتاب نیز جایزه بوکر دریافت کرد و مدتها در فهرست پرفروشهای نشریه نیویورک تایمز قرار داشت. بحرانی قصد دارد فیلم جدیدی با عنوان «عفو» برای شبکه اینترنتی نتفلیکس بسازد که اقتباسی از کتاب دیگر آراویند آدیگا است.
او علاوه بر کارگردانی و نویسندگی، بعنوان یکی از تهیهکنندگان در فیلم ببر سفید فعالیت میکرد. داستان این فیلم درباره یک جوان فقیر هندی است که با تلاش زیاد به عنوان راننده یک خانواده ثروتمند استخدام میشود، او با استفاده از این موقعیت، برای پیشرفت و ترقی دست به کارهای مختلفی میزند و زندگی اش دستخوش تغییراتی میشود.
نگاهی به فیلم ببر سفید از نظر منتقدان
بحرانی اعتقاد دارد که «ببر سفید» ادامهای است بر این تفکر که حالا بر اساس رمانی شناختهشده به همین نام، نوشته آراویند آدیگا، ساخته شده با داستانی که در هند اتفاق میافتد.
درواقع قصه ببر سفید روایتگر زندگی جوان فقیری است که بهعنوان راننده یک خانواده ثروتمند استخدام میشود، اما رفتار بردهدارانه این خانواده با او سرنوشت تازهای را برایش رقم خواهد زد. گره اصلی فیلم از زمان تصادف رانندگی رخ میدهد؛ تصادفی کهراننده جوان در آن مقصر نیست، اما این خانواده او را مقصر میدانند.
محمد عبدی، نویسنده و منتقد سینما و تلویزیون با نگاهی ببه فیلم ببر سفید گفته است که «تصادف در ابتدای فیلم رخ میدهد، اما راوی درست در لحظهٔ تصادف به ما میگوید که بهتر است داستان را از اینجا شروع نکنیم؛ او بازمی گردد به دورهٔ کودکی خودش و بعد در اواسط فیلم دوباره به این صحنه بازمیگردیم.»
این منتقد سینما و تلویزیون میگوید که «این رفتوآمد زمان تنها همین یک بار اتفاق میافتد، درحالیکه علاقه فیلمساز به ساختارشکنی میتوانست در بازی با زمان و جابهجا روایت کردن اتفاقات آن بیشتر نمود داشته باشد. گره اصلی فیلم (مقصر جلوه دادن رانندهٔ بیگناه یک خانواده متمول برای حفاظت از مجرم ثروتمند) داستانِ بارها گفتهشدهای است که در سینما هم مشابههای فراوانی حتی در سینمای ترکیه و مصر دارد.
او اضافه کرد: «به همین دلیل، بحرانی در بخشهای مختلف سعی دارد از قالبهای معمول بگریزد و با رفتاری ساختارشکنانه از روایت صرفِ یک قصهٔ کلاسیک فراتر برود؛ اما در نهایت فیلم - و داستان - بر اساس همان الگوی از پیش تعیینشده بنا شده و چندان گریز و گزیری از آن نیست.»
طبق گفتههای منتقدان، یکی از شگردهای فیلمساز برای فراتر رفتن از دایره بسته، روایت کلاسیک نوعی فاصلهگذاری و حرف زدن شخصیتها رو به دوربین است که فیلمساز در چند صحنه از آن استفاده میکند و در صحنهٔ پایانی بر آن تأکید دارد: شخصیت اصلی رو به ما میگوید که از آن دایره بسته فراتر رفته و سپس از کادر خارج میشود.
آنها بر این باورند که در عین حال فیلم آشکارا بر مفاهیمی، چون اختلاف طبقاتی و فساد سیاسی تأکید دارد و ابایی ندارد که نماینده محبوب «سوسیالیسم» را بهعنوان یکی از فاسدترین افراد داستان به نمایش بگذارد. در عین حال روایت رشوه دادن این خانواده به دولتمردان بخش مهمی از داستان را پیش میبرد که این کیفهای پر از پول را بهعنوان حاصل فقر مردم کوچه و بازار به نمایش میگذارد؛ مردمی که در طول فیلم در همهجا حضور دارند و بر نمایش آنها در نماهای مختلف تأکید میشود و حالا یکی از همین مردم به قهرمان فیلم بدل میشود.
با نگاه دقیقتری به فیلم ببر سفید در مییابیم که با آنکه قهرمان فیلم در عرف معمول یک «گناهکار» است، اما فیلم قصد ندارد تا از قضاوت اخلاقی باستفاده کند، بیشتر بر سیر و روندی تأکید دارد که در یک جامعه فاسد، فرد را از جهان ساده اش به دنیای پیچیدهای میکشاند که در آن پیش از آن که همان ببر سفید مورد اشاره در فیلم باشد که در هر نسل تنها یک بار ظهور میکند، به گرگی بدل میشود که فاصله طبقه اجتماعی اش تا طبقهای بالاتر را با یک قتل طی خواهد کرد.
رامین بحرانی کیست؟
این نویسنده و کارگردان در ایران نیز، در زمینه فیلم سازی تحصیل کرده و پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، مدت کوتاهی در پاریس زندگی میکرد. در سالهایی که او زندگی اش را در ایران سپری میکرد با فیلمهایی همچون «اوراقچی»، «چرخدستی» و «خداحافظ سولو» در جشنوارههای مختلف جهانی مطرح شد.
رامین بحرانی فعالیتهای سینمایی خود را بصورت جدی از سال ۲۰۰۵ آغاز کرده و بعنوان یکی از چهرههای تأثیرگذار سینمای مستقل آمریکا به حساب میآید. سومین فیلم بلند او به نام خداحافظ سولو مورد توجه منتقدان و صاحبنظران در جشنواره فیلم ونیز قرار گرفت و جایزه FIPRESCI را تحت عنوان بهترین فیلم دریافت کرده بود.
نشریه آبزرور از بحرانی به همراه سه کارگردان دیگر، بهعنوان فیلمسازان مستقل برتر نسل جدید سینمای آمریکا نام برد.