آیا انسانهای اولیه به جهان پس از مرگ اعتقاد داشتند؟
هومو نالدی، انسانگونهای بود که در سیستم غار ستاره درحالِ طلوع در دره رودخانه بلوبانک، جایی که در سال 2013 به نام گهوره بشریت نامگذاری شد، پدید آمد. نالدیها دستها و پاهایی شبیه به انسان داشتند اما مغزشان یکسوم اندازه مغز انسان بود ـ ویژگیای که ظاهراً نشان میدهد هوششان در مقایسه با خویشاوندان خردمندشان (هومو ساپینها) کمتر بوده است.
تحقیق حیرتانگیزی که چندی پیش انجام شد، احتمالاً درحال تغییر فهم ما درباره قدیمیترین خویشاوندانمان است ـ اینکه قادر به انجام چه کارهایی بودند و باورشان، به خصوص درباره زندگی پسازمرگ، چه بوده است.
دلیل شگفتانگیز بودن این تحقیق آن است که موضوع آن یک گونه از انسان به نام هومو نالدی است. گونهای که بسیار قدیمیتر از انسان «تاریخی» است و مغزی به مراتب کوچکتر از آن داشته است.
اعتقاد به حیات بعدازمرگ در ادیان مختلف
در حدود 34000سال قبل دو پسر و یک مرد میانسال به همراه تعدادی اشیاء زینتی ازجمله 13000 مهره از عاج ماموت؛ صدها دندان سوراخشده روباه و سایر تزئینات دفن شدند. این گورستان در دهه 1960 در روسیه کشف شد و حاوی اشیاء دیگری از قبیل تعدادی سرنیزه، مجسمه و استخوان توخالی ران یک زن بود.
عناصر توحیدی دین یهود از این ایده حمایت میکنند که مرگ پایان حیات انسان نیست بلکه یک زندگی پسازمرگ معنوی در «جهانی دیگر» است. تورات درباره ملاقات انسانهای پرهیزگار با عزیزانشان در دنیای دیگر صحبت میکند و میگوید افرار شرور نمیتوانند با عزیزانشان ملاقات کنند. برخی از اندیشمندان مدرن معتقدند که تورات تکمیلشده محصول دوران امپراتوری هخامنشی در ایران باستان (450 تا 350قبلازمیلاد) است.
یونانیها نیز قبلاز یهودیها عقاید خودشان را درباره زندگی پسازمرگ داشتند. مثلاً در اودیسه هومر (750 تا 700قبلازمیلاد) زندگی پسازمرگ سفری بروی آب توصیف شده است. حدوداً 4سال قبل نمایشگاهی هنری در موزه ملی باستانشناسی در ناپل ایتالیا برگزار شد که این نکته در آن مستندنگاری شده بود:
«برخی از شواهد محکم درباره باور به زندگی پسازمرگ از جنوب ایتالیا آمده است. گلدانهای تدفین یادبود با تصاویری از قلمرو هادس رنگ میشدند و پلاکهای طلایی کمیابی که مسیر جهان زیرین روی آنها حک شده بود به همراه متوفا دفن میشدند.
این آثار، در کنار نذریهای تدفین، یادبودهای گور و بازنمایی ضیافتهای ابدی، برخی روشهایی هستند که از طریق آنها میتوان تصویر ذهنی جهان آخرت را در میان مردمان قرنهای پنجم و چهارم درک کرد.»
مسیحیت نیز از دیرباز شامل مفاهیم بهشت و جهنم بوده و بر این نکته که انسان خداگونه آفریده شده است، تأکید کرده است.
هومو نالدی و تدفین آیینی مردگان
هومو نالدی، انسانگونهای بود که در سیستم غار ستاره درحالِ طلوع در دره رودخانه بلوبانک، جایی که در سال 2013 به نام گهوره بشریت نامگذاری شد، پدید آمد. نالدیها دستها و پاهایی شبیه به انسان داشتند اما مغزشان یکسوم اندازه مغز انسان بود ـ ویژگیای که ظاهراً نشان میدهد هوششان در مقایسه با خویشاوندان خردمندشان (هومو ساپینها) کمتر بوده است.
اما اکنون دانشمندان با تحقیقات گستردهتری که در غار ستاره در حال طلوع انجام دادهاند کشف کردهاند که این گونه در حدود 335000 تا 236000سال قبل مردگان خود را دفن و روی قبرشان علامتگذاری میکردند.
بهعبارتدیگر، آنها نهتنها گور حفر میکردند بلکه این گورها حاوی اجساد افرادی بودند که نالدیها دوست داشتند آنها را به خاطر بسپارند. آنها 100000سال قبلاز انسان این کار را انجام میدادند.
دکتر لی برگر، دیرینهشناسی که یکی از کاوشگران نشنال جئوگرافی است، میگوید این الگوی رفتاری مهم توسط نخستین گونههای غیرانسانی در تاریخ انجام میشده است.
بسیاری از متخصصان تردید داشتند که یک انسانگونه با مغزی کوچک بتواند رفتاری انسانی از خود بروز بدهد و معتقد بودند که بقایای انسان یا به واسطه آب یا حیوانات شکارچی به داخل غار برده و در زیر خاک مدفون شدهاند. اما تجزیهوتحلیل قطعات استخوان در محیط غار و رسوبات وجود آب را کاملاً رد کرد.
شکاکان دیگر معتقد بودند که انسانهای مدرنی که حداقل 50000سال قبل همزمان با هومو نالدی در جنوب آفریقا ساکن بودند این گونه را از طریق معبری که از آن موقع از بین رفته است، به داخل غار بردهاند. اما تیم تحقیقاتی هیچ اثری از انسان مدرن یا مدرکی از ورود ثانویه به غار پیدا نکردند.
کاوشهایی که در سال 2018 و در جولای سال 2022 انجام شد، بقایای بیشتری از اسکلت هومو نالدی را به همراه حکاکیهای روی دیوارهای بالای قبر که افراد مدفونشده را علامتگذاری کرده بود، پیدا کردند.
نمادها شامل مثلث، مربع و هاشورهای متقاطع بودند. بااینحال مشخص نیست که این علائم چه معنایی دارند و آیا نالدیها هم علائم را مانند انسانها به کار میبردند یا خیر. ضمناً نمیدانیم که آیا نالدیها و انسانها اجداد مشترکی داشتهاند یا نه.
آیا این علائم معنای معنوی دارند؟
پرسشهایی که اکنون مطرح است آن است که آیا این علائم نشانههایی معنوی از مراسمی آیینی بودند که بازماندگان بر سر قبر رفتگانشان برگزار میکردند؟ اگر چنین نیست، پس این علائم در محل تدفین چه معنایی دارد؟
این پرسشها معمایی است که به نظر نمیرسد به زودی حل شود. اما خیلی بیراه نیست اگر نتیجهگیری کنیم که نالدیها مردگانشان را به این دلیل با علائمی خاص دفن میکردند که مرگ را نقطه پایان روی زمین نمیدیدند.
کشف هومو نالدی نشان میدهد که آنها «احتمالاً» به نوعی از حیات پسازمرگ اعتقاد داشتند و از آن فراتر، رفتارها و مراسمشان شکلی از ایمان مذهبی اولیه بوده است.
اگر این ارتباط را بپذیریم، معنایش این خواهد بود که زیربنای اولیه مذهب که تکامل آن هزاران سال طول کشید، بسیار ابتداییتر بوده و احتمالاً در ذات انسان ریشه دارد و اینکه اجداد اولیه بیشتر نیاز داشتند تا حضور کوتاهمدت خودشان را روی زمین به یک بعد عرفانی پیوند بدهند.
سادهترین چیزی که از این یافته میتوان تفسیر کرد آن است که هومو نالدی مشتاقانه زمان و انرژیاش را صرف تدفین و حکاکی میکرده که هیچکدام از آنها با بقای اولیه در زمانی که او میزیسته ارتباطی ندارند.
این یافته نشان میدهد که اعتقاد به جهان پسازمرگ فقط به نوع انسان مدرن محدود نمیشود. بهنظر میرسد مانند نالدی که خیلی قبلاز ما میزیسته، اعتقاد به جهان پسازمرگ نیز بسیار پیشاز ما وجود داشته است.
منبع: راهنماتو