(تصاویر) راز «سنگستان» 6 هزارسالۀ فرانسوی؛ دینِ گمشده یا سربازانِ سنگشده؟
سنگستان باستانی کارناک در منطقۀ بریتانی فرانسه یکی از معماهای حلنشدۀ دنیای باستانشناسی است. دربارۀ چیستی این ساختار گسترده از قدیمالایام افسانهها و دیدگاههای گوناگونی وجود داشته است: از سربازان سنگشدۀ رومی گرفته تا معبدی برای پرستش ماه و خورشید.
فرادید| بنای استونهنج در انگلستان به معنی واقعی کلمه اسرارآمیز است؛ آنقدر اسرارآمیز که هنوز مطمئن نیستیم کاربرد آن چه بوده است. باستانشناسان حدس میزنند که بریتانیاییهای باستان آسمان شب را از روی مگالیتها (ابرسنگها) رصد میکردند و شاید مردگانشان را داخل یا اطراف آنها دفن میکردند.
به گزارش فرادید، اما همین مقدار اندک اطلاعات نیز بیشتر از آن چیزی است که در مورد همتای استونهنج در فرانسه، یعنی سنگهای کارناک (Carnac) شناخته شده است. این سازه غولپیکر از حدود ۳۰۰۰ سنگ تشکیل شده است که در مقایسه با ۸۰ سنگ استونهنج واقعا چشمگیر است.
اسرارآمیزتر از همه، هدف پشت ساخت سنگهای کارناک است: کارشناسان هیچ سرنخی در مورد کاربرد آنها ندارند، اما این ناآگاهی جلوی نظریهپردازیهای مختلف را نگرفته است.
سنگهای کارناک در خطوطی قرار گرفتهاند که با شیارهای طبیعی زمین همخوانی دارد
شاید گیراترین نکته در مورد سنگهای کارناک این باشد که بر اساس تخمینهای محافظهکارانه، آنها حدود ۱۰۰۰ سال قدیمیتر از استونهنج هستند. آنها یکی از مهمترین مراکز پیش از تاریخ اروپا هستند که هنوز هم وجود دارند و بین سالهای ۴۵۰۰ تا ۳۳۰۰ قبل از میلاد ساخته شدهاند.
سنگها به ترتیب نزولی چیده شدهاند و هر ردیف به یک دایره سنگی بسیار بزرگی ختم میشود که برخی از آنها بیشتر از بقیه به چشم میآیند.
اسطورهها و نظریههای زیادی پیرامون آنها وجود دارد، از جمله یکی از آنها که از زمان رومیان تا به امروز باقی مانده است. بر اساس یکی از اسطورههای مسیحی آن دوره، این سنگها در واقع سربازان بتپرست در تعقیب پاپ کورنِلیوس بودند که پس از روی برگرداندن، آنها را به سنگ تبدیل کرده است.
اما منطقه بریتانی فرانسه که این سنگها آنجا هستند، روایت خاص خودش را در مورد منشاء کارناک دارد. یکی از داستانهای محلی این است که دلیل قرار گرفتن این سنگها در چنین ردیفهایی این است که آنها یک لژیون رومی هستند که توسط مِرلین، شخصیتی اسطورهای موجود در افسانه شاه آرتور، به سنگ تبدیل شدهاند!
هیچکس دقیقاً نمیداند چرا این بنای باستانی ساخته شده و کاربرد آن چه بوده است
درست مانند استونهنج، در مواقعی از سال گروههایی از مردم میآیند تا این سازۀ باستانی را تکریم کنند
اما برخی از توضیحات علمیتر از الگوهای مشابهی پیروی میکنند که به استونهنج نسبت داده شده است.
باستانشناسانی که در این منطقه کار میکنند احتمال میدهند این بناها یادگاری از یک دین باستانی باشند که در زمان گم شده است، در حالی که برخی دیگر میگویند این سنگها به پرستش ماه یا خورشید ارتباط دارند. حتی ممکن است کشاورزان از آنها به عنوان راهی برای ردیابی فصول و کاشت موفقیتآمیز استفاده کرده باشند.
با این حال، نحوه برپایی آنها در دوران ماقبل تاریخ نشان میدهد که آنها به احتمال زیاد عملکرد مقدس و مناسکی داشتهاند.
با توجه به تلاشهایی که برای جدا کردن آنها از زمین و سپس قرار دادن آنها در محل انجام شده، سنگهای کارناک اهمیت بسیار زیادی داشتهاند.
این سنگها از ۰.۵ متر تا ارتفاع حیرتانگیز ۶ متر متنوع هستند و با وزن متوسط بین پنج تا ۱۰ تن احتمالاً با استفاده از قرقره یا قدرت بسیار زیادی در مکان خود قرار گرفتهاند.
کشاورزان قبلا از برخی از دولمنها (سنگهای میزمانند) برای نگهداری گوسفند و مرغ استفاده میکردند
سه گروه عمده از ردیفهای سنگی وجود دارد که منک، کِرماریو و کِرلِسکان نامیده میشوند که شاید زمانی یک گروه واحد را شکل میدادند، اما پس از برداشتن سنگها برای اهداف دیگر، از هم جدا شدند.
هر کدام از این گرانیتهای هوازده از صخرههای محلی که زمانی به طور کامل منطقه را پوشانده بودند، ساخته شدهاند. همچنین چندین دولمن (سنگ میزمانند روی چندسنگ ایستاده) پراکنده در سراسر سایت وجود دارد که عموماً تصور میشود مقبره بودهاند، هرچند خاک اسیدی بریتانی، هر استخوان مدفونی را از بین میبرد.
این سنگها با توجه به قدمتی که دارند، در وضعیت بیعیب و نقصی هستند، هرچند خود این مکان در قرنهای اخیر نادیده گرفته شده و گزارش شده که از برخی از سنگهای دولمن به عنوان پناهگاه گوسفندان، آلونک مرغها و یا حتی تنور استفاده شده است.
این اخبار سبب شد بسیاری از بخشهای این سایت در فهرست میراث جهانی یونسکو به وضعیت حفاظتشده دست یابند، اگرچه در برخی موارد، بخشهایی از مگالیت که خارج از منطقه حفاظتشده بودند، به دست انسانها تخریب شدند.
متاسفانه، در ژوئن سال 2023، ۳۹ منهیر یا سنگ بزرگ که خارج از سایت یونسکو بودند، برای ساخت یک فروشگاه تخریب شدند.
مترجم: زهرا ذوالقدر