(تصاویر) چرا راهبان ژاپنی خودشان را «مومیایی» می‌کردند؟

(تصاویر) چرا راهبان ژاپنی خودشان را «مومیایی» می‌کردند؟

کوه‌های مقدس یاماگاتا خواستگاه ۱۳ «سوکوشین‌بوتسو» است. اعتقاد بر این است که سوکوشین‌بوتسو حالت مراقبه‌ی عمیق میان زندگی و مرگ است.

کد خبر : ۱۷۲۴۹۶
بازدید : ۳۵۵

فرادید| اسکلت مردی در مدیتیشن در زیارتگاهی محصور قرار گرفته، در حالیکه پاهایش زیر ردایی روشن به شکل چهارزانو قرار گرفته و دست‌های استخوانی‌اش روی پاهایش قرار گرفته‌اند. پوست قهوه‌ای رنگ، نازک و چرمی مرد ظاهرا تنها چیزی است که از او باقی مانده است. 

به گزارش فرادید، در نگاه نخست، چیزی که به ذهن خطور می‌کند یک واژه است: مومیایی. اما از نظر بودایی‌های معتقد ژاپنی، این منظره بسیار بیشتر از یک انسان مومیایی‌شده است. او یک سوکوشین‌بوتسو است، یک بودای به اصطلاح زنده، فردی که به حالتی از مراقبه عمیق دست یافته؛ حالتی که او را فراتر از مرزهای زندگی یا مرگ قرار می‌دهد. 

او برای انجام این کار، اعمال سخت زاهدانه‌ای را انجام داده که اوج آن‌ها، مومیایی کردن خودش بوده است. زیارتگاه‌هایی با دیگر سوکوشین‌بوتسوها را می‌توان در سراسر ژاپن یافت. بیش از نیمی از سوکوشین‌بوتسوهای معروف اطراف کوه‌های مقدس استان یاماگاتا هستند. این سنت چگونه پدیدار شد و چرا بسیاری از افراد سوکوشین‌بوتسو را انتخاب کردند؟ در ادامه، داستان واقعی راهبانی را می‌خوانید که خود-مومیایی را برگزیدند. 

1

Shinnyokai-shōnin در معبد Dainichibō در پایه کوه یودونو است. در طول حیات او، خسارت به محصولات موجب قحطی و گرسنگی گسترده شد. به گفته مقامات معبد، Shinnyokai-shōnin برای کمک و محافظت از مردم و پایان بخشیدن به رنج آن‌ها به یک سوکوشین‌بوتسو تبدیل شد. 

یک فرد چگونه سوکوشین‌بوتسو می‌شود؟ 

این سنت به فرقه‌ای از بودیسم باطنی ژاپنی به نام شوگِندو مرتبط است که ریشه در عرفان باستانی، شمنیسم و پرستش کوهستان دارد. کالِب کارتر، استادیار ادیان ژاپنی و مطالعات بودایی در دانشگاه کیوشو، می‌گوید: «شوگندو تقریباً به معنای روش پرورش قدرت‌های ویژه است. ظاهراً بوداییانی به این قدرت‌ها دست می‌یافتند که در کوه‌ها ریاضت می‌کشیدند، مثلاً زیر آبشارهای یخ‌زده وضو می‌گرفتند، در غارها مراقبه می‌کردند و محدودیت‌های شدید غذایی در دوره‌های طولانی انزوا را تجربه می‌کردند. تولد سوکوشین‌بوتسو آمیزه‌ای از دانش و اسطوره است. 

داستان از این قرارست که راهبی به نام کوبو دایشی، بودیسم باطنی را در چین مطالعه کرد و آموخته‌هایش را به کوه یودانو در یاماگاتا و سپس کوه کویا در استان واکایاما آورد و تأثیر ماندگاری بر شوگِندو و سایر اشکال بودیسم باطنی در ژاپن بر جای گذاشت. طبق افسانه‌ها، کوکای نخستین سوکوشین‌بوتسو است و هنوز در کوه کویا در حالت مراقبه عمیق، زنده است. پیوند میان سوکوشین‌بوتسو و کوه‌های مقدس همچنان فصل مشترک تبدیل شدن به بودای زنده است. 

کارتر توضیح می‌دهد: «از مدت‌ها پیش تصور می‌شد کوه‌ها سکونتگاه خدایان محلی، نیروهای اهریمنی، اژدهایان خوش‌یمن، حتی بوداها و بودیساتواها هستند. کسانی که قصد سوکوشین‌بوتسو شدن را داشتند، به این مکان‌های مقدس می‌رفتند تا بر حیطه آن‌ها تسلط یابند، دانش آیینی مناسب را کسب کنند و با موفقیت با خدایان خود محشور شوند و حتی در این فرآیند به خدایان تبدیل شوند». 

4

نحوه سوکوشین‌بوتسو شدن هر راهب متفاوت بود. بطور کلی، پس از عضویت در یکی از معابد یا نهادهای آموزشی-مذهبی و گذراندن یک زندگی عابدانه، راهبی که رسیدن به این شکل از روشنگری را انتخاب می‌کرد، عزلت می‌گزید. او از خوردن غلات پرهیز می‌کرد. برای برخی، این پرهیز به معنای خوردن پوست درختان، برگ‌های سوزنی کاج، میوه‌های کاج، دانه‌ها، شاه‌بلوط یا حتی سنگ و کریستال برای یک دوره هزار یا چند هزار روزه بود. 

هیچ زن سوکوشین‌بوتسو شناخته‌شده‌ای وجود ندارد چون زنان در طول تاریخ اجازه ورود به بسیاری از مکان‌های مقدس از جمله قله کوه‌های مقدس را نداشتند. امروزه قوانین تغییر کرده و تعدادی کشیش زن در فرقه‌های مختلف بودایی در ژاپن وجود دارند. 

2

راهبان پس از روزه‌داری، خودشان را در اتاقی سنگی زیر زمین یا در تابوت دفن می‌کردند و تا زمان مردن، دعا می‌خواندند. برخی از آن‌ها سه سال زیر زمین رها می‌شدند، سپس در حالت حفظ شده از قبر بیرون آورده شده و در معبد قرار داده می‌شدند. برخی دیگر را بلافاصله پس از مرگ نبش قبر کرده و با ذغال چوب و بخور خشک می‌کردند، قبل از قرار دادن در زیارتگاه، سه سال زیر زمین رها می‌کردند. 

روشن نیست در طول تاریخ چند نفر سوکوشین‌بوتسو شدند. روند خود-مومیایی به گونه‌ای است که هیچ راهی برای دانستن اینکه چند راهب این کار را انجام داده و شکست خورده‌اند، وجود ندارد، بدن‌های حفظ‌نشده آن‌ها به حال خود رها شدند تا پوسیده و ناپدید شوند. با این حال، در دهه ۱۹۶۰، محققان ژاپنی مامور کشف و مطالعه مجدد سوکوشین‌بوتسو در منطقه، ۲۱ مورد را ثبت کردند با سوابق مکتوب از دیگران که بقایای فیزیکی آن‌ها دیگر وجود ندارد. 

بیشترین تجمع سوکوشین‌بوتسو (۱۳ از ۲۱) در استان یاماگاتا، در معابد اطراف کوه یودانو، بخشی از دِوا سانزان مقدس و کوه هاگورو و کوه گاسان است. 

3

شاید این سنت به شکل غیرقابل تصوری افراطی به نظر برسد، اما سوکوشین‌بوتسو بخشی از چارچوب بزرگتری است که شامل سایر اعمال زاهدانه‌ای می‌شود که نیاز به فعالیت بدنی و استقامت دارند. امروزه، هنوز هم می‌توانید در اعمال زاهدانه (مانند راه رفتن روی آتش، بالا رفتن از نردبان شمشیر با پای برهنه و استقامت در سرما) به عنوان یک فرد غیرروحانی شرکت کنید. اعمال مشابهی در تائوئیسم و بودیسم در هند نیز وجود دارد که هر دو بر توسعه تاریخی شوگندو نیز تأثیر گذاشتند. برای بیشتر افراد، شرکت در این مراسم سخت و اغلب دردناک، ذهن و روح را در کانون توجه قرار می‌دهد. 

سوکوشین بوتسو شدن به خاطر منفعت دیگران

قدیمی‌ترین سوکوشین‌بوتسوی دِوا سانزان، هون‌میوکای است که سال ۱۶۸۳ وارد مراقبه عمیق شد. گفته می‌شود او که در اصل پیشخدمت یک ارباب فئودال بود، به مدرسه یودانو ملحق شد تا برای بهبودی اربابش از یک بیماری مرگبار دعا کند. او برای تبدیل شدن به یک سوکوشین‌بوتسو، زندگی در انزوا را آغاز کرد و نزدیک به یک دهه برگ‌های سوزنی کاج می‌خورد. او با نزدیک شدن به مرگ، وارد یک اتاقک سنگی شد و تا زمان مرگ دعا خواند. ایچیرو هوری، فولکلوریست و محقق خاطرنشان میکند که آرزوی هون‌میوکای، رهایی مردم از رنج و بیماری بود. 

شناخته‌شده‌ترین سوکوشین‌بوتسوی دِوا سانزان، تِتسومونکای است که سال ۱۸۲۹ سوکوشین‌بوتسو شد. در حالی که داستان او بسته به منبع کمی متفاوت است، به طور کلی می‌گویند او دو سامورایی را کشت و به معبدی گریخت و زندگی مرتاض‌گونه‌ای را آغاز کرد. او به سراسر شمال ژاپن سفر کرد و با کمک دانش خود در مورد گیاهان، راهنمای معنوی و حتی حامی پزشکی مردم بود. مانند داستان هون‌میوکای، موضوع داستان تتسومونکای هم نوع‌دوستی است. در دوره اِدو، بیماری که به چشم‌ها حمله می‌کرد گسترش یافت و همه‌گیر شد. به گفته هوری، تتسومونکای ظاهراً یکی از چشمان خود را به عنوان هدیه به خدایان کوه یودانو برای نجات کسانی که از این بیماری رنج می‌برند، از کاسه بیرون آورد. تتسومونکای در پیروی از پیشینیان خود، روزه گرفت و وارد مراقبه عمیق شد و پس از آن به بودایی در معبد چورن-جی تبدیل شد. 

سوکوشین‌بوتسوهای بسیار دیگری نیز وجود داشته‌اند و بسیاری از داستان‌هایشان در گذر زمان گم شده است. هر کدام از آن‌ها که ما سوابق‌شان را داریم به دلایل شخصی و منحصر به فرد تصمیم گرفتند سوکوشین‌بوتسو شوند. با این حال، این فرآیند معمولاً به دلایل نوع‌دوستانه انجام می‌شود، چه به نفع یک فرد، یک روستا یا به طور کلی جامعه. 

پس به نظر می‌رسد منطق سوکوشین‌بوتسو شدن، صرفاً شخصی نیست، بلکه بیشتر برای چیزی است که فرد می‌تواند برای دیگران به دست آورد، چه در طول حیات فانی خود و چه در زندگی پس از مرگ به عنوان بودای زنده.

مترجم: زهرا ذوالقدر

۳
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید