کتاب ۶۰۰ سالۀ مرموزی که هیچکس نمیتواند آن را بخواند

در کتابخانه «نسخههای خطی و کتابهای نایاب» بینِک در دانشگاه یِیل، نسخهای خطی نگهداری میشود که بیش از یک قرن است دانشمندان را سردرگم کرده و ذهن نظریهپردازان توطئه را به خود مشغول کرده است.
فرادید| این کتاب که با نام دستنوشته وُینیچ یا «دستنوشته رمزی» شناخته میشود، شامل بیش از ۲۰۰ صفحه طراحیهای گیاهی، نمودارهای کیهانی و متنی به زبانی ناشناخته میشود. از زمان کشف این دستنوشته توسط دلال کتابهای نایاب، ویلفرید وُینیچ در سال ۱۹۱۲، این دستنوشته الهامبخش نظریههای بیشمار چه علمی و چه گمانهزنانه بوده است.
به گزارش فرادید، این کتاب بیش از ۱۰۰ سال موضوع تحقیق زبانشناسان، تاریخدانان، رمزنگاران و علاقهمندان بوده، اما هدف و زبان آن همچنان رمزگشایی نشده باقی مانده است. اکنون کاربران فرومها و پژوهشگران به زبان این متن لقب «وُینیچی» دادهاند.
دستنوشته وُینیچ پر از زبان رمزآلودی است که بسیاری از آن با عنوان «وُینیچی» یاد میکنند
یکی از قدیمیترین ادعاها اینست که کتاب متعلق به موجودات فضایی است. بسیاری از باورمندان و نظریهپردازان توطئه معتقدند گیاهان ناشناخته و نمودارهای فرازمینی موجود در متن، نشانی از منشأ غیرانسانی آن هستند. با این حال، واضح است که تاکنون هیچ مدرک فیزیکی یا زبانی این ادعای عجیب و غریب را تأیید نکرده است.
نظریهی واقعگرایانهتر این دستنوشته را به کیمیاگر قرون وسطایی، راجِر بیکن نسبت میدهد. بیکن که شیفته کیمیاگری و متون رمزی بود، نخستین گزینه ویلفرید وُینیچ برای مالکیت این اثر بود. بر مبنای این نظریه که در دهه ۱۹۲۰ مطرح شد، برخی از این اثر با نام «دستنوشته بیکن» یاد میکردند.
نظریهای دیگر نیز دستنوشته را به لئوناردو داوینچی، هنرمند مشهور نسبت میدهد. پژوهشگران، تحلیلگران خط و نظریهپردازان به نمودارهای دقیق، طراحیهای آناتومیکی و خطی که شباهت به آینه دارد اشاره میکنند و آنها را نشانههایی از نقش داوینچی میدانند.
دستنوشته وُینیچ بیش از ۲۰۰ صفحه طراحیهای گیاهی و نمودارهای کیهانی دارد
سال ۲۰۰۹، دانشگاه آریزونا برای تکهای از صحافی دستنوشته وُینیچ آزمایش رادیوکربن انجام داد. نتیجه این آزمایش زمان نگارش آن را سالهای ۱۴۰۴ تا ۱۴۳۸ تعیین کرد. دادههای جدید به پژوهشگران تاریخ تقریبی نگارش آن را دادند. خلق دستنوشته پس از مرگ بیکن در سال ۱۲۹۲ و پیش از تولد داوینچی در سال ۱۴۵۲ بوده است.
نظریهای کمتر شناختهشده در فروم مربوط به دستنوشته وُینیچ میگوید که متن آن به زبان «گلاسولالیا» یا «زبان گفتار در حالت خلسه» نوشته شده، زبانی که در حالتهای نیمههوشیار تولید میشود. برخی روانشناسان و زبانشناسان، از جمله پروفسور جوزف فازانو از دانشگاه منهتنویل، این ایده را جدی گرفتهاند و به منطق درونی ثابت این زبان بهویژه ارتباطات آن با عبری، لاتین و عربی اشاره کردهاند.
فازانو مقالهای در حمایت از نظریه گلاسولالیا نوشته و با تحلیل ویژگیهای زبانی متن، آن را تجربهای از گلاسولالیا دانسته و گفته: «شاید این دستنوشته بزرگترین، گستردهترین و مداومترین نمونه ثبتشده از این پدیده باشد.»
با این حال، منتقدان میگویند گلاسولالیا معمولاً فاقد تکرار ساختاریافته و نحو است، چیزی که در دستنوشته وُینیچ وجود دارد.
دکتر لیزا فاگین دیویس، مدیر اجرایی انجمن قرون وسطایی آمریکا، معتقد است محتملترین توضیح اینست که این دستنوشته به یک گویش ترکی فراموششده نوشته شده و از یک سیستم آوایی منحصربهفرد استفاده کرده است.
او میگوید: «فکر میکنم این یک دستنوشته اصیل قرون وسطایی با زمینهای معنادار است. الگوهای تکرارشوندهای در آن وجود دارند که با زبان واقعی سازگارند. فکر میکنم روزی که بتوانیم این دستنوشته را بخوانیم (چون فکر میکنم بالاخره موفق خواهیم شد) دادههایی درباره فرهنگی ناشناخته بدست خواهیم آورد.»
با وجود تلاشهای گسترده، هنوز هیچ رمزگشایی دقیقی از این دستنوشته در طول یک قرن تحقیق ارائه نشده است.
در بسیاری از موارد، برخی پژوهشگران معتقدند کل این دستنوشته یک فریبکاری استادانه است. بر مبنای این دیدگاه، شخصی در قرن ۱۵ یا ۱۶ آن را ساخته تا آن را بهعنوان یک اثر عرفانی یا علمی بفروشد. بهگفته منتقدان، الگوهای منظم آن ممکن است بدون هدف خاصی ساخته شده باشند.
دانشگاه یِیل سال ۲۰۱۷ این دستنوشته را دیجیتالی کرد و اسکنهایی با وضوح بالا را در دسترس پژوهشگران و علاقهمندان قرار داد.
در حال حاضر، دستنوشته وُینیچ همچنان یکی از اسرارآمیزترین معماهای ادبی تاریخ باقی مانده، تلفیقی از یک پازل پیچیده و یک اثر باستانی!
مترجم: زهرا ذوالقدر