سفر در تاریخ؛ سازمان انرژی اتمی در ابتدا چه ساختاری داشت؟ قانون درباره سازمان انرژی اتمی چه پیش بینیهایی کرده بود؟

طبق قانون تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران این سازمان صد در صد سازمان مستقلی بود. هزینههای آن را دولت تأمین میکرد، یک شورا داشت و یک کمیته، یعنی یک شورای انرژی اتمی بودویک کمیته انرژی اتمی که بیشتر آنکه از لحاظ گردش کارسازمان مهم L ر بود کمیته بود که سه وزیر عضو آن بودند: وزیر اقتصاد و دارائی، وزیرنیرو و وزیـر مسئول سازمان برنامه، و تصمیمات کلی سازمان و مقررات اجرائی داخلی سازمان بتصویب این کمیته میرسید. این بطور خلاصه از لحاظ وضع قانونی و تشکیلاتی سازمان بود.
اکبر اعتماد، موسس و نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی بود. در سال ۱۳۴۷ به سمت اولین رئیس مؤسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی، که بدیل ایرانی مرکز ملی پژوهشهای علمی (CNRS) در فرانسه بود، منصوب شد. در سال ۱۳۵۳ ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را به دست گرفت و این سازمان را بنیان نهاد. اعتماد تا سال ۱۳۵۷ ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را به دست داشت. این گفتگوها توسط فرخ غفاری در پاریس انجام شده است.
اگر ده سال دیگر ایران میرفت در بازار شاید خیلی کمتر امتیاز داشت، به علت اینکه دیگر نفتی نداشت که بفروشد و یا نفتش آن اهمیت را نداشت. ولی در آن روز نفت ایــــران فوق العاده مهم بود و کشورهای غربی مجبور بودند یک طوری بالاخره با ایران کنار بیایند به همان ترتیب که بعدها دیدیم که بعضی شرایط را در بعضی از موارد ما بدست آوردهایم که هیچ کشوری تا حالا نتوانسته بدست بیآورد.
طبق قانون تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران این سازمان صد در صد سازمان مستقلی بود. هزینههای آن را دولت تأمین میکرد، یک شورا داشت و یک کمیته، یعنی یک شورای انرژی اتمی بودویک کمیته انرژی اتمی که بیشتر آنکه از لحاظ گردش کارسازمان مهم L ر بود کمیته بود که سه وزیر عضو آن بودند: وزیر اقتصاد و دارائی، وزیرنیرو و وزیـر مسئول سازمان برنامه، و تصمیمات کلی سازمان و مقررات اجرائی داخلی سازمان بتصویب این کمیته میرسید. این بطور خلاصه از لحاظ وضع قانونی و تشکیلاتی سازمان بود.
برنامهها بتدریج که روشن میشد دولت هزینههای آنرا تقبل میکرد و به یک نحوی هر سال در هزینههای دولت میبردند، اینکه عرض میکنم به نحوی برای اینست که هیچوقت به آن جایی نرسیدیم که تمام هزینههای سازمان را در ابتدای سال، بتوانند به بودجه دولت ببرند بدلائل مختلف مربوط به بودجهریزی مملکت و اینکه این بزرگ را به تدریج وارد سیر بودجه بکنند، اینکار انجام میشد. بنابرای انعکاس برنامههای انرژی اتمی که در بودجههای هر سال میبود کمتر از واقعیت همیشه یکسال بعد جبران میشد.
از لحاظ سازمانی، انرژی اتمی خیلی سریع توانست رشد پیدا بکند و کادر بگیرد و امکاناتش را بسیج بکند. از جمله مرکز اتمی دانشگاه تهران که دارای امکانات تحقیقاتی بود و یک تعدادی کادر فنی و علمی داشت طبق قانون به سازمان انرژی اتمی واگذار شد و آن در ابتدای کار اجازه داد که ما یک مقداری بتوانیم از نیرویی که در آنجا هست استفاده کنیم و بعد خیلی زود از اطراف و اکناف خواه از سایـــــــر بخشهای صنعتی ایران خواه ازکسانی که در خارج بودند به ما پیوستند و رشد سازمان از لحاظ کادر به قدری سریع بود که تقریباً به صورت بهمنوار رشد میکرد و در سال آخــــــــر یعنی بعداز تقریباً چهارسال و چند ماه یک چیزی در حدود بیش از ۳۵۰۰ نفر در سازمان به طرق مختلف مشغول کار بودند و این کادری بود که درخودسازمان بود.
قسمت اعظم کارهای سازمان یا توسط مقاطعه کاران انجام میشد که آن حسابش جدا است ویا بوسیلــــــــــه مهندسین مشاور انجام میشد که آنها هم در جوار سازمان کارمیکردند و بنابراین اگر مجموع پتانسیلی که در مملکت کارمیکرد بخواهیم حساب بکنیم، شاید با تأسیسات جانبی انحصارا با سازمان کار میکردند، شاید در حدود ۷ یا ۸ هزارنفر در این سکتور کار میکردند.
در این زمینه یک عرض کوچکی دارم که بعد یادم میرود، یکی از سیاستهـ اداری که در سازمان انرژی اتمی ایران اجراء شدو دانسته اجراء میشد و به نظر من فوقالعاده مهم بود، اگر بعد بخواهیم باز برگردیم به فلسفه کارهای مملکتی، این بود که بنده همیشه فکر میکردم که یک مفهوم واقعی در این شعر مولوی هست که میگوید: آب در کشتی هلاک کشتی است آب دربیرون کشتی پشتی است.
سازمانهای ایرانی یک مقدارزیادی گرفتاری داشتند برای اینکه هر چه امکان بود در درون خودشان میریختند و تمام امکانات را در داخل یک سازمان ریختن بقدری سازمان را به غرنج ووسیع و گرفتار میکرد که فقط نقش مدیران سازمان به چرخاندن چرخ سازمان منحصر میشد تقریبـــــــــــا و فوقالعاده کم به آنها فرصت داده میشد که بتوانند مسائل خودشان را بصورت نرم تری و بادید وسیع تری از جاهای دیگر به بیننده رسازمان انرژی اتمی به علت بزرگی کارهدف ما این بود که با اصطلاح تشکیلات سازمان را درحد مینیموم نگاه داریم، البته مینیموم به صورت نسبی ولی آنچه که پتانسیل علمی وفنی وصنعتی باید بسیج بشود حتی المقدور باید در خارج از سازمان بایستی بشود.
به عنوان مثال عرض میکنم، مسائل حقوقــی سازمان یک مقداریش در داخل سازمان انجام میشد ولی قسمت اعظم آن در داخل یک دفتر دیگری انجام میشد که منحصراً برای سازمان کار میکرد و آن دفتر یک دفتر خصوصی بود. کادرها بسیار خوبی داشت امکان بسیج کردن آنها شاید از ما بیشتر بود برای اینکه آنها آزادی عمل داشتند؛ و میتوانستند بهرنحوی که هست کا درها را بسیج بکنند و پاسخگوی نیازهای سازمان باشند.
منبع: انتخاب