برندگان جایزۀ 67 هزاردلاری عکاسی؛ از «زبالهگردها» تا «ساحل آلودۀ خزر»
در اینجا عکسهای برندۀ جایزه «کمکهزینه دابلیو. یوجین اسمیت در عکاسی انسانگرایانه» را ملاحظه میکنید که یکی از بزرگترین حمایتهای مالی از هنر عکاسی در دنیاست.
فرادید| «کمکهزینه دابلیو. یوجین اسمیت» اکنون وارد چهلوششمین سال خود شده و در این مدت بیش از ۱٫۴ میلیون دلار به عکاسانی اعطا کرده که آثار گذشته و طرحهای پیشنهادیشان در امتداد سنت کاری «دابلیو. یوجین اسمیت» بهعنوان مقالهنویس تصویری قرار میگیرد.
به گزارش فرادید، اسکات تود، سرپرست «بنیاد یادبود دابلیو. یوجین اسمیت» میگوید: «هر سال از کیفیت آثار ارسالی و تنوع شگفتانگیز داستانهایی که عکاسان با جهان به اشتراک میگذارند، تحت تأثیر قرار میگیریم.»
امسال ۶۵۷ اثر از ۷۴ کشور دریافت شد. جوایز سالانه به شش کمکهزینه تقسیم میشوند: جایزه اصلی ۳۰٬۰۰۰ دلار، دو جایزه فینالیست هرکدام ۱۰٬۰۰۰ دلار، دو جایزه دانشجویی هرکدام ۵٬۰۰۰ دلار و جایزه هوآرد چاپنیک به مبلغ ۷٬۵۰۰ دلار.
در ادامه، شرح هر تصویر به قلم عکاس ارائه شده است.
برنده، جایزه ۳۰٬۰۰۰ دلاری
مَعین حمّاد برای پروژه «قلعهی امیرا» جایزه اصلی را دریافت کرد. هسته پروژه از سه رشته شکل میگیرد: آرشیو انقلابی پدربزرگش محمد، کار روزمره مادربزرگش امیرا در مراقبت از زمینی که بازپس گرفتهاند و ثبت و مستندسازی شخصی او از مبارزاتی که امروز در فلسطین حال وقوع است.

عکس قدیمی از مادربزرگ در حال بالا رفتن از درخت انجیر (دهه ۱۹۸۰–۹۰)

پدربزرگ در حال سخنرانی درباره اتحاد اعراب در مراکش ۱۹۵۹

اتاق خوابی با آینهای که ویرانی بیرون را بازتاب میدهد؛ خانهای تخریبشده در رامالله ۲۰۲۳

درخت زردآلو در زمین مادربزرگ؛ فصل برداشت ۲۰۲۵

عکس قدیمی پدربزرگ و دوستانش کنار چشمهای در فلسطین ۱۹۴۶–۴۸

مراسم تشییع نوجوانی که با گلوله تکتیرانداز کشته شد ۲۰۲۳
فینالیستها، جوایز ۱۰٬۰۰۰ دلاری

آسوس، ترکیه، ۲۰۲۲، درون خانهای متروکه در ساحل دریای اژه، لباسهای رهاشده نشانههایی از حضور افرادی است که در انتظار عبورهای مخفیانه به جزیره لسبوسِ یونان بودند. از پشت پنجره میتوانستند اروپا را ببینند؛ نزدیک اما همچنان دستنیافتنی.

داکار، سنگال، ۲۰۲۵: در محل دفن زباله، جوانی بستهای بسیار بزرگ از زبالههای پلاستیکی را از شیب تپه پایین میبرد، در حالی که دیگران پشت سر او میان زبالهها جستوجو میکنند. برای بسیاری، این کار طاقتفرسا مرحلهای بینابینی است؛ راهی برای بهدست آوردن پولی اندک، شاید برای برداشتن گام بعدی و رفتن.

داکار، سنگال، ۲۰۲۵: یکی از افرادی که در محل دفن زباله کار میکند، امی ندیایه (۲۶ ساله) است که همیشه همراه پسر دوسالهاش از کائولاک سفر میکند تا برای بقا و آیندهای که امید دارد در جایی دیگر باشد، پولی به دست آورد. کولهپشتی کوچک تیکتاکِ پسرش در پسزمینه، اشارهای است به جهانی دیجیتال و دوردست که با واقعیت زندگی آنها فاصلهای عمیق دارد.

داکار، سنگال، ۲۰۲۵: در محل دفن زباله در حومه داکار، مردم از سراسر غرب آفریقا کنار دامها و پرندگان زبالهها را زیرورو میکنند و بهدنبال فلز، قطعات الکترونیکی و پلاستیکی هستند که بتوانند دوباره بفروشند. آنها بدون هیچگونه حفاظت و در ازای تنها چند دلار در روز کار میکنند و بسیاری این تپه سمی را هم آخرین پناهگاه خود میدانند و هم راهی برای پسانداز، با امید به اینکه روزی بتوانند آنجا را ترک کنند.

نِفتا، تونس، ۲۰۲۴: نزدیک نفتا، مردی که تازه از الجزایر عبور کرده، بهتنهایی در بیابان قدم میزند و تمام داراییاش را زیر پالتو و دستکشهایی برای شبهای یخزده حمل میکند. برای بسیاری از کسانی که بهسوی اروپا حرکت میکنند، همهچیز با روزهایی در این چشمانداز خالی آغاز میشود، مدتها پیش از آنکه هرگز دریا را ببینند.

صفاقس، تونس، ۲۰۲۴: در انباری متروکه در حاشیه شهر، دو نوجوان سودانی، اتاقی تنگ را با چند جوان دیگر که از جنگ خارطوم گریختهاند، شریک هستند. آنها در همان فضای سرد میخوابند، غذا میپزند و خود را میشویند، در حالی که تلاش میکنند پول کافی برای عبور خطرناک دریایی به اروپا جمع کنند.

صفاقس، تونس، ۲۰۲۴: در حاشیه شهر صفاقس که یکی از اصلیترین نقاط عزیمت بهسوی اروپاست، این بخش از گورستان به افرادی اختصاص دارد که در دریا غرق شدهاند و هویتشان هرگز شناسایی نشده است.

لامپدوزا، ایتالیا، ۲۰۲۳: در ساحلی صخرهای، یک گردشگر در حال آفتابگرفتن و مطالعه است، در کنار قایق فلزی زنگزدهای که مدتی پیش توسط مهاجران استفاده شده است.
استفانوس پایکوس (برلین / آتن) نیز جایزه فینالیست ۱۰٬۰۰۰ دلاری را برای پروژه خود با نام «در آستانه غروب: مبیوبِس» دریافت کرد. این پروژه محل دفن زباله عظیم و روباز مبیوبِس در حاشیه داکارِ سنگال را روایت میکند؛ مکانی که به ایستگاهی غیرمنتظره در مسیر حرکت بهسوی اروپا تبدیل شده است. برخی از افراد از بیثباتی سیاسی میگریزند و برخی دیگر از ناتوانی در تأمین معاش.

حمام نفتی در نفتالان؛ پیوند درمانهای سنتی با میراث نفتی آذربایجان، در حالی که خود دریای خزر رو به زوال است ۲۰۱۶

بالاخانی؛ چشماندازی زخمی از دههها استخراج نفت و انباشت زباله در ساحل خزر ۲۰۱۰

پسری از جامعه آوارگان داخلی کنار دکل نفتی شوروی؛ مواجهه نسلهای جدید با صنعت قدیمی

ماسک گاز رهاشده در حوضچه نفت؛ یادآور آلودگی و بیتوجهی زیستمحیطی

مردم در امتداد بلوار باکو؛ توسعه شهری در کنار دریایی شکننده که در حال کوچکشدن است ۲۰۱۶

مجسمهای از دوران شوروی کنار کارخانه پتروشیمی متروکه؛ میراث صنعتی آلاینده ۲۰۰۷

گورستان کشتیها؛ کشتیهای زنگزدهای که فلز و نفت را به دریا نشت میدهند ۲۰۰۶
برندگان کمکهزینه دانشجویی، جوایز ۵٬۰۰۰ دلاری
مومن گُل از کشمیر، یکی از دریافتکنندگان کمکهزینه دانشجویی اسمیت در سال جاری است و در بنیاد رسانهای پَتشالا در بنگلادش تحصیل میکند. پروژه او با نام «نجواهای خاموش» در اصل در کشمیر تحت کنترل هند شکل گرفته و کاوشی بصری از ظرایف مناقشه کشمیر و واقعیتهای روزمره مردم عادی این منطقه است.

بازتاب چهره کودک در پنجره با شاخههای عریان درخت؛ فضایی شاعرانه و ذهنی ۲۰۱۹

دریاچه یخزده دال در سرینگر؛ سرمای طبیعت و سکون زندگی ۲۰۲۱

سوراخ گلوله در محل درگیری؛ رد مستقیم خشونت ۲۰۲۱

ایست بازرسی نظامی در میدان لال چوک؛ حضور دائمی نیروهای امنیتی ۲۰۲۱

کودک با تفنگ اسباببازی از پنجره خانه؛ بازی در سایه مناقشه ۲۰۲۰

گورستان شهدا در دالگیت؛ حافظه جمعی مقاومت ۲۰۲۱
شوبهدیپ موکرجی، دانشجوی دانشگاه جامعۀ ملی اسلامیه در هند، پروژهای با نام «بوی خانه» ارائه کرده است. این پروژه از سفر پدر او در پنجسالگی، از پاکستان شرقی سابق به هند پس از استقلال هند در سال ۱۹۴۷، الهام گرفته شده است. «بوی خانه» روایتی شخصی است که مفهوم «خانه» را از منظر کودکی بررسی میکند.

جعبهای از عکسهای خانوادگی قدیمی؛ حافظههایی که دیگر شناخته نمیشوند و روایتهای ناگفته تقسیم هند.

بادبزن دستساز از برگ نخل در دست مادر؛ شیئی آیینی بهعنوان نماد حفظ خاطره خانه از دسترفته.

پرتره پدر عکاس کنار پنجره؛ بازگویی خاطرات محو سفر کودکی و پرسش بازگشت

طبل «دهاک» در جشن دورگا پوجا؛ یادآور همزیستی اجتماعی و خاطره جمعی پیش از خشونتهای فرقهای.
مترجم: زهرا ذوالقدر