(تصاویر)زندگی خصوصی، عکس های شخصی و بیوگرافی هوشنگ گلشیری نویسنده مشهور

(تصاویر)زندگی خصوصی، عکس های شخصی و بیوگرافی هوشنگ گلشیری نویسنده مشهور

هوشنگ گلشیری نویسنده بزرگ ایرانی بود که عباس معروفی دیگر نویسنده بزرگ ایرانی خود را مدیون او دانسته است. این نویسنده بزرگ ایرانی القابی همچون بزرگ‌ترین داستان‌‌نویس قرن را یدک می‌کشد. پس مهم است که به عنوان یک ایرانی و به عنوان یک ادبیات دوست، با زندگی هوشنگ گلشیری بیشتر آشنا شویم.

کد خبر : ۲۰۷۲۲۷
بازدید : ۱۹۶

هوشنگ گلشیری در 25 اسفند سال 1316 در شهر اصفهان متولد شد. البته او در اصفهان نمانده و به دلیل شغل پدر به آبادان رفت. او در آبادان دیپلم گرفته و سپس به دانشگاه اصفهان آمد تا ادبیات بخواند. خود هوشنگ دوران کودکی تا دانشگاه‌اش را چنین عنوان کرده است: در آبادان در یک خانواده کارگری بزرگ شده‌ام. پدر کارگر شرکت نفت بود و به اصطلاح آبادانی‌ها، بنج‌ها و لوله‌های عظیم شرکت را می‌ساخت.

تا کلاس دهم در دبیرستان در آبادان بودم، (خلاصه) در محله‌های کارگری متفاوت مثل فرح‌آباد دو یا چهار یا دوازده (محله‌های مشهور در آبادان) بزرگ شدیم. در سال 1334 پدرم اخراج شد، یعنی بازنشسته شد.

تحصیل و تدریس

71_11zon

به دلیل فقر هوشنگ گلشیری همزمان با تحصیل در دانشگاه به تدریس نیز پرداخته و در روستاهای اطراف اصفهان شغل معلمی داشت. البته او بعد از مدتی به دلیل فعالیت‌های سیاسی زندانی شد. هوشنگ گفته است: روزها درس می‌دادم و شب‌ها درس می‌خواندم. بعد لیسانس ادبیات گرفتم. در دهات نزدیک مثل فلاورجان و… درس می‌دادم با نزدیک مبارکه (که آن را هم با چرخ باید می‌رفتیم و می‌آمدیم) بعد کم‌کم به اصفهان منتقل شدم و در دبیرستان نمونه درس میدادم. تا سال 1341 که اتهام سیاسی کوچکی برایم پیدا شد و مدت زمانی زندان بودم و وقتی برگشتم، توانستم سر کار بروم.

تا سال 1352 که باز یک اتفاقی افتاد و کمیته مشترک و دستگیری و…. که آن هم سبب شد که محروم از حقوق اجتماعی بشوم و پنج سال معلق از تدریس. ناچار به تهران منتقل شدم و به صورت حق‌التدریسی در هنرهای زیبا درس دادم.

وقوع انقلاب و ازدواج

72_11zon

بعد از وقوع انقلاب اسلامی هوشنگ گلشیری به اصفهان بازگشته و دوباره شروع به تدریس کرد. اما با وقوع انقلاب فرهنگی دوباره هوشنگ گلشیری ممنوع‌‌التدریس شده و این‌بار خود او تصمیم گرفت که دیگر سراغ این کار نرود.

البته لازم به ذکر است که هوشنگ گلشیری در این دوره ازدواج کرد. او گفته: در سال 1359 به اصفهان برگشتم در آبادان با فرزانه طاهری که مترجم است، ازدواج کردم.

بعد از پنج شش ماه به اصفهان برگشتم و در دبیرستان‌ها تدریس می‌کردم که باز رسماً به تهران منتقل شدم، بعد در انقلاب فرهنگی عذر مرا خواستند. هیچ‌وقت هم دنبالش نرفتم چون فکر می‌کردم که زشت است برای یک نویسنده که دنبال این خرده‌کاری‌ها برود.

سفر به دور اروپا

بعد از آغاز کار نویسندگی، از هوشنگ گلشیری دعوت شد تا به کشورهای اروپایی رفته و شعرخوانی کند. خود ایشان گفته‌اند: پنج، شش بار هم با دعوت به خارج سفر کردم. در سال 56، 57 به دعوت اینترنشنال رایتینگ پروگرام سه ماهی دعوت شدیم که آنجا شعرخوانی، داستان‌خوانی و…. بود و ما هم با نویسندگانی از اروپای شرقی و فرانسه، کره، ژاپن و… آشنا شدیم. بعداً هم چندین دعوت بوده، از هلند گرفته تا خانه فرهنگ‌های جهان [مثل] آلمان یا سیرا در آمریکا [خلاصه] دور جهان به خصوص اروپا و آمریکا را خوب گشتم.

آخرین بار هم امسال به بنیاد هاینسبرگ دعوت داشتم که به دلیل مسائل و اختلافاتی که بین ایران و آلمان هست. نمی‌خواستند که بنده به بنیاد هاینسبرگ بروم مانع خروجم شدند.

73_11zon

بعد از چندین داستان کوتاه و مقاله ادبی، هوشنگ گلشیری اولین رمان جدی خود یعنی شاه سیاه پوشان را منتشر کرد. این کتاب در ابتدا به دلیل مسائل امنیتی با نام نویسنده‌ٔدیگری منتشر شد و غیررسمی منسوب به گلشیری بود ولی بعدتر به نام خود او انتشار یافت.

شاه سیاه‌پوشان روایت چند ماه از زندانی شدن یک نویسنده در دست عناصر اطلاعاتی است. در همان مدت راوی یا نویسنده روشنفکر داستان با در هم آمیختن روایتهای کهن ایرانی به بیان درد و رنج و تباهی چریک‌ها و مبارزان سیاسی می‌پردازد. داستان در فضای سال 61 شکل می‌گیرد.

شاه سیاه‌پوشان را باید اثری مهم و ماندگار در ادبیات پش از انقلاب و به ویژه در ادبیات زندان به‌حساب آورد. این داستان در سال 1366 انتشار یافته و به نوعی شرح حال زندگی روشنفکران و نویسندگان ایرانی در دهه‌های پایان جنگ است. در حکایت‌ها و افسانه‌ها زمان معنایی دیگر دارد و آن چیزی نیست که ما امروز درک می‌کنیم.

کارگاه‌های نویسندگی

یکی از اقدامات تأثیرگذار و مهم گلشیری تشکیل کارگاه‌های داستان و پرورش نسل تازه‌ای از نویسندگان ایرانی بود. وی جلسات هفتگی داستان‌خوانی و نقد داستان را از سال 1362 تا پایان عمر خود در هر شرایطی به صورت مستمر برگزار کرد.

وی در سال‌هایی که کارنامه را منتشر می‌کرد، جلسات نقد شعر و داستان را در دفتر مجله برگزار می‌کرد. در اواسط سال 1362، گلشیری جلسات هفتگی داستان‌خوانی را که به جلسات پنج‌شنبه‌ها معروف شد، با شرکت نویسندگان جوان در خانه خود برگزار کرد.

این جلسات تا اواخر سال 13667 با حضور نویسندگانی چون یارعلی پورمقدم، محمدرضا صفدری، محمد محمدعلی، حسین سناپور، آذر نفیسی، عباس معروفی، منصور کوشان، شهریار مندنی‌پور، منیرو روانی‌پور، قاضی ربیحاوی، ناصر زراعتی، حسین مرتضاییان آبکنار، و ابوتراب خسروی ادامه داشت.

روزنامه‌نگاری

74_11zon

در کنار کار نویسندگی هوشنگ گلشیری به کار روزنامه‌نگاری نیز می‌پرداخت. وی برخی آثار خود را در نشریاتی مانند پیام نوین، کیهان هفته و فردوسی به چاپ رساند. پس از راه‌اندازی جُنگ اصفهان نیز گلشیری شاخص‌ترین چهره و به گفتهٔ منتقدی سخنگوی پرنفوذ این جریان به‌شمار می‌رفت.

گلشیری سردبیری ماهنامه ادبی کارنامه را در تابستان 1377 بر عهده گرفت و نخستین شماره آن را در دی ماه همین سال منتشر کرد. این مجله در حقیقت پایگاهی بود برای نویسندگانی که در دهه پیشین امکان انتشار آثار خود را نداشتند.

در این دوره، جلسات بررسی شعر و داستان نیز به همت او در دفتر کارنامه برگزار می‌شد. یازدهمین شماره کارنامه به سردبیری او پس از مرگش در خرداد 1379 منتشر شد.

اواخر زندگی و مرگ

75_11zon

اواخر زندگی هوشنگ گلشیری او دچار آسیب‌های مغزی شده بود. بعد از چندبار بستری شدن درنهایت هوشنگ گلشیری در 16 خرداد سال 1379 در سن 62 درگذشت. او در کرج و امام زاده طاهر دفن شد.

بنیاد گلشیری

پس از درگذشت وی، بنیاد هوشنگ گلشیری برای ادامه تلاش‌های او و حمایت از فعالیت‌های ادبی تشکیل شد و جایزه هوشنگ گلشیری را برای اهدا به آثار منتخب ادبیات فارسی برقرار کرد. بنیاد هوشنگ گلشیری بنیاد مستقل فرهنگی و سازمانی مردم‌نهاد در ایران است که به یاد هوشنگ گلشیری، نویسنده مشهور ایرانی تأسیس شده‌است.

این بنیاد به همت فرزانه طاهری، همسر هوشنگ گلشیری و تنی چند از دوستان و دوست‌داران هوشنگ گلشیری و پس از درگذشت او در خرداد 1379 خورشیدی، شکل گرفت.

برگزاری جایزه هوشنگ گلشیری و نیز کلاس‌های آموزش داستان‌نویسی به جوانان از جمله مهم‌ترین فعالیت‌های این بنیاد محسوب می‌شود.

همچنین جایزه ادبی هوشنگ گلشیری، جایزه ادبی خصوصی‌ای بود که سالانه به آثار انتشار یافته در زمینه ادبیات داستانی به زبان فارسی و در ایران، توسط بنیاد هوشنگ گلشیری که بنیادی مردم‌نهاد است، اعطا می‌شد. این جایزه یکی از معتبرترین جایزه‌های ادبی و مستقل ایران بود. جایزهُ هوشنگ گلشیری شامل تندیس، لوح تقدیر و جایزه نقدی است که در مراسمی به برندگان اهدا می‌شود.

مبلغ نقدی بهترین رمان و بهترین مجموعه داستان هر یک ده میلیون ریال، و جایزهُ نقدی بهترین رمان اول و بهترین مجموعه داستان اول هر یک پنج میلیون ریال است.

داستان شازده احتجاب

76_11zon

شازده احتجاب رمانی از هوشنگ گلشیری است که نخستین بار به سال 1348 چاپ شد. گلشیری این اثر را خوش‌اقبال‌ترین کتاب خود نامیده است. شازده احتجاب روایت فروپاشی نظام شاهی و پیشامدرن در سنت فرهنگی ایران است. شخصیت اول رمان، که «شازده احتجاب» نامیده می‌شود، در اوهام و گذشته، به روایت قسمتی از استبداد و بیداد خود و خانواده‌اش می‌پردازد.

بخشی از متن شازده احتجاب

«باور کنید، این جد کبیر فقط از بابت کین پس مبارکش ناراحت بوده: یک روز خونریزی دارد، یک روز باید عمل بکنند، یک روز حکیم ابونواس سواری را قدغن کرده است و یک روز باید مسهل خورَد یا در اندرونی، پنهان از چشم عملهٔ خلوت، شراب نوشد تا بلکه بواسیر راحتش بگذارد. همه‌اش همین است.»

آینه‌های دردار

آینه‌های دردار رمانی است اثر هوشنگ گلشیری نویسنده معاصر ایرانی که نویسنده در آن به شرح حالی از سفر برون‌مرزی یک نویسنده معاصر به نام ابراهیم به اروپا روایت می‌کند.

گلشیری در این داستان تضادهای فرهنگی ایران و اروپا را زیر ذره‌بین برده است و ضمناً به بیان پاره‌ای از مصائب داستان‌نویسی سیاسی پرداخته است.

نویسنده در این کتاب لزوم در ایران بودن به خاطر برای ایران نوشتن را به پرسش گرفته است. آیا باید به وطن وفادار بود؟آیا در وطن ماندن به معنی وفاداری به وطن است؟ و اینکه آیا بهتر نیست من ِ نویسنده در چهارراه فرهنگی جهان، پاریس، به سادگی و راحتی بنشینم و جهان را از دید خود روایت کنم؟!

این کتاب در شهریورماه سال 1370 نوشته و در سال 1371 به طور هم‌زمان توسط انتشارات تصویر و نشر زمانه در آمریکا و انتشارات نیلوفر در تهران چاپ شده است.

دست تاریک، دست روشن

77_11zon

دست تاریک، دست روشن کتابی‌ست نوشته هوشنگ گلشیری، که در سال 1374 از سوی انتشارات نیلوفر منتشر شد.

چاپ اول شامل پنج داستان کوتاه است. در چاپ‌های بعدی داستان انفجار بزرگ نیز به مجموعه اضافه شد.

هر شش داستان، در کتاب نیمه تاریک ماه، مجموعه داستان‌های کوتاه گلشیری که پس از مرگش به چاپ رسید، گردآوری شده است.

در این داستان‌ها زبانْ استعاری ست و از تعابیر شاعرانه فراوان استفاده شده است. خط داستانی به شیوه‌ای پرپیچ و خم روایت شده و خواننده باید آنها را رمزگشایی کنند.

داستان درباره مردی‌ست به نام «رحمت حاجی‌پور» که با رفیقش، «کاتب»، به روستایی می‌روند. کار رحمت گردآوری قصه‌ها و آیین‌های روستایی‌ست. کاتب به شهر بازمی‌گردد اما رحمت با دختری خانزاده ازدواج می‌کند و در روستا ماندگار می‌شود.

اهالی روستا معتقدند حیوانی شبانه به قبرستان روستا می‌رود و اجساد مردگانشان را از قبر بیرون می‌کشد. رحمت پی می‌برد حیوانی درکار نیست و کسی که مرده‌ها را از قبر بیرون می‌کشد زنش، «ماهدخت»، است. مضمون این داستان، از داستان «دختر قاضی» کتاب فرج بعد از شدت گرفته شده است.

کریستین و کید

78_11zon

کریستین و کید نام رمانی از هوشنگ گلشیری است. این کتاب که از هفت داستان بلند به هم پیوسته تشکیل شده برای اولین بار در سال 1350 توسط کتاب زمان و در 134 صفحه به چاپ رسید.

این رمان پس از انقلاب اجازه تجدید چاپ پیدا نکرد. کریستین و کید به دلیل اتکا بر حکایتی فردی و فقدان بعد اجتماعی در سالهای انتشارش مورد انتقاد قرار گرفت و برجستگی‌های تکنیکی و روایتگری بدیع و فن داستان پردازیش مورد توجه قرار نگرفت.

اما سال‌ها بعد علی‌رغم تجدید چاپ رمان، برخی آن را از بهترین کارهای گلشیری نامیدند و حتی به آن عنوان بهترین رمان فارسی دادند.

گلشیری در این داستان توانسته بدون آن که به سانتیمانتالیسم یا رمانتیسم دچار شود، یک رمان عاشقانه مدرن به زبان فارسی بیافریند.

جملات و اشعاری درخشان از هوشنگ گلشیری

هنوز هم دارند مخفی کاری می کنند ، حتی در عشق ! من می گویم آدم اگر کسی را دوست داشته باشد باید با صدای بلند بگوید ……

بخشیده ام، شما هم اگر بخواهید می توانید ببخشید؛ آدم زمین نیست که بتواند بار همه این تلخی ها را به دوش بکشد….

‌کلوخه‌ ی غم را

باید به آب دهان خیس کرد

و به زبان هی چرخاند و

چرخاند و بعد فرو داد.

‌گفتن ندارد.

می‌ دانستم که نمی‌ رسم؛

 امّا رفتم.

تمامِ شب،

 تمامِ روز…

صدایش حجم نداشت.

 نمی‌شنیدم،

 بلکه می‌فهمیدم،

مثل وقتی که با خودمان چیزی می‌گوییم.

از داستانِ بانویی و آنه و من

حق با بهار بود، با همان ساقه‌های لخت.

بر این پهنه‌ی خاک چیزی هست

که به رغم ما ادامه می‌دهد.

خوب است که جلوه‌های بودن را

به غم و شادی ما نبسته‌اند.

79_11zon

قناری من

چه سال هایی ست

تو را که دیگر نیست

امید بال گشودن در آبی آن دور…

آدم‌ها می‌ میرند،

سکته می‌کنند یا زیر ماشین می‌روند،

گاهی حتی کسی عمدا از بالای صخره‌ای پرتشان می‌کند پایین.

اینها، البته مهم است،

ولی مهمتر همان نبودن آن‌هاست،

اینکه آدم بیدار شود و ببیند که نیستش،

کنار تو خالی است. بعد دیگر جای خالی‌شان می‌ماند،

روی بالش،

حتی روی صندلی که آدم بعد از مردن‌شان خریده است.

آن وقت است که آدم حسابی گریه‌اش می‌گیرد،

بیشتر برای خودش که چرا باید این چیزها را تحمل کند

منبع: روزانه

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید