میانجیگری دردسرساز؛ قاتل چه کسی است؟
برای اینکه بتوانم شدت ضربات کامران را بگیرم، چاقو بیرون کشیدم و سعی کردم با چاقو جلوی او را بگیرم، اما نشد. من یک ضربه به بازو و دست کامران زدم و ضربه دیگری وارد نکردم. از ابتدا هم گفتم که من ضربهای به سینه مقتول نزدم.
راز نزاع مرگبار میان سه دوست با انکارهای متهم دستگیرشده و فرار متهم دیگر پرونده در هالهای از ابهام قرار گرفته است. براساس نظریه پزشکی قانونی، مقتول با دو نوع چاقو مورد اصابت ضربه قرار گرفته است و این نشان میدهد دو نفر به او ضربه زدهاند.
آخرین روز اسفند دو سال پیش، پلیس در جریان درگیری خونینی در تهران قرار گرفت. زمانی که مأموران در محل حاضر شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند، مشخص شد درگیری میان سه دوست رخ داده و با زخمیشدن یکی از آنها به نام کامران، دو نفر دیگر فرار کردهاند. ساعاتی بعد خبر رسید کامران جانش را از دست داده است.
به این ترتیب پرونده با موضوع قتل به جریان افتاد. شاهدان به مأموران گفتند دو نفر به نامهای سامان و مهران با کامران درگیر شده بودند.
وقتی تحقیقات مأموران برای دستگیری دو متهم آغاز شد، پلیس پی برد آنها بعد از واردکردن ضربه به مقتول از محل سکونتشان فرار کرده و به مکانی نامعلوم گریختهاند. چند روز بعد درحالیکه تحقیقات پلیس ادامه داشت و کارآگاهان در تلاش بودند ردی از متهمان بهدست بیاورند، سامان خودش را به مأموران معرفی و شرکت در درگیری را قبول کرد، اما مدعی شد ضارب نیست.
او در بازجوییها متهم فراری پرونده را بهعنوان قاتل اصلی معرفی کرد. بااینحال با توجه به گفتههای شاهدان و نظریه پزشکی قانونی مبنیبر اینکه احتمالا چاقوی سامان وارد سینه مقتول و باعث مرگ او شده است، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را علیه متهم خواند و با توجه به شهادت شهود و همچنین نظریه پزشکی قانونی، درخواست صدور حکم برای متهم کرد.
در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و اعلام کردند حاضر به گذشت نیستند. آنها خواستار صدور حکم قصاص برای متهم شدند.
سپس سامان در جایگاه قرار گرفت. او بار دیگر اتهام قتل عمدی را رد کرد و چنین گفت: من راننده تاکسی اینترنتی بودم. بین من، کامران و مهران دوستی وجود داشت. مدتی بود که مهران و کامران با هم اختلاف داشتند، اما من در این درگیری نقشی نداشتم و با هر دو سلام و احوالپرسی میکردم.
البته دوستی من با مهران بیشتر بود. وقتی در جریان اختلاف این دو قرار گرفتم، دخالت نکردم. تا اینکه روز حادثه وقتی من و مهران با هم بودیم، کامران را دیدیم و درگیری لفظی بین آنها اتفاق افتاد. من دخالت نکردم، اما بچههای دیگر که آنجا بودند واسطه شدند و درگیری تمام شد.
من و مهران آن روز با هم بودیم. سوار ماشین شدیم و دور زدیم. چند دقیقه بعد دوباره کامران را دیدیم و این بار کامران به سمت ما حمله کرد. من سعی کردم این دو نفر را جدا کنم و بعد دوباره چند نفر به کمک آمدند و باز هم درگیری تمام شد.
متهم ادامه داد: کامران دستبردار نبود. بعدازظهر آن روز ما دوباره کامران را دیدیم و باز درگیری لفظی بین این دو نفر بالا گرفت. من سعی میکردم مهران را کنترل کنم تا دعوا نشود. سپس تصمیم گرفتیم از مسیری برویم که کامران نیست.
چند ساعت بعد وقتی وارد کوچهای شدیم که خانه مهران آنجا بود، دیدیم کامران سر کوچه ایستاده است. کامران با عصبانیت دوباره حمله کرد. این بار شدت درگیری زیاد بود. من واسطه شدم تا همدیگر را کتک نزنند، اما کامران به سمتم حمله کرد و من را هم کتک زد.
برای اینکه بتوانم شدت ضربات کامران را بگیرم، چاقو بیرون کشیدم و سعی کردم با چاقو جلوی او را بگیرم، اما نشد. من یک ضربه به بازو و دست کامران زدم و ضربه دیگری وارد نکردم. از ابتدا هم گفتم که من ضربهای به سینه مقتول نزدم.
متهم در ادامه دفاعیاتش گفت: پزشکی قانونی در نظریهاش آورده ضربه کشنده ضربهای است که به سینه مقتول زده شده و تأیید کرده که ضربات با دو چاقو وارد شده است، پس ضربه کشنده را من نزدم و درخواست دارم این مورد بررسی شود.
در این هنگام قاضی گفت براساس نظریه پزشکی قانونی احتمالا ضربه کشنده با چاقوی شما وارد شده است. متهم گفت: من این حرف را قبول ندارم و درخواست دارم پزشکان دیگر هم نظر بدهند. سپس قاضی از متهم خواست درباره علت فرارش توضیح دهد و گفت اگر شما به سینه مقتول ضربه نزدید چرا فرار کردید؟
متهم جواب داد: من خیلی ترسیده بودم و از ترس فرار کردم. این به معنای آن نیست که من قاتل هستم. همان لحظه وقتی دیدم کامران چاقو خورد، سوار ماشین مهران شدیم و با هم به سمت مریوان حرکت کردیم. بعد شنیدم پلیس، چون نتوانسته من را بگیرد، مادرم را بازداشت کرده است و خیلی ناراحت شدم و خودم را تسلیم کردم، اما من عامل ضربه به سینه مقتول نیستم.
چون مهران نیست و خودش را تسلیم نکرد، واقعیت مشخص نیست. همانطور که گفتم و خانواده مقتول هم میدانند، من اصلا با کامران درگیری و مشکلی نداشتم و درگیری بهخاطر اختلافی بود که کامران و مهران با هم داشتند.
حتی من سعی کردم جلوی کامران را بگیرم که دعوا نکنند، اما او عصبانی شد و بیشتر به من حمله کرد. او فکر میکرد، چون من همراه مهران هستم پس قصد دارم از او طرفداری کنم؛ درحالیکه من مدام جلوی مهران را میگرفتم که دعوایی بین آنها اتفاق نیفتد.
بعد از گفتههای متهم، وکیلمدافع او در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد. قضات برای تصمیمگیری درخصوص این پرونده وارد شور شدند.