اوباما: آخرین‌سال و میراثش

سخنرانی سالانه رئیس‌جمهوری آمریکا چند هفته پیش در کنگره و در مقابل نمایندگان اکثرا جمهوری‌خواه قرائت شد. «باراک اوباما» همچنان یک‌سال دیگر در کاخ سفید حضور دارد؛ یک‌سال دیگر برای اتمام کارهای نیمه‌تمامش، جبران اشتباهات گذشته و زنده‌کردن امید ده‌ها ‌میلیون آمریکایی که در سال 2008 میلادی او را به کاخ‌سفید رساندند.

کد خبر : ۱۰۹۹۷
بازدید : ۳۴۲۶
سخنرانی سالانه رئیس‌جمهوری آمریکا چند هفته پیش در کنگره و در مقابل نمایندگان اکثرا جمهوری‌خواه قرائت شد. «باراک اوباما» همچنان یک‌سال دیگر در کاخ سفید حضور دارد؛ یک‌سال دیگر برای اتمام کارهای نیمه‌تمامش، جبران اشتباهات گذشته و زنده‌کردن امید ده‌ها ‌میلیون آمریکایی که در سال 2008 میلادی او را به کاخ‌سفید رساندند.

صاحب‌نظران همچنان می‌گویند اکنون زمان آن رسیده که او بر میراثش متمرکز شود و برای نخستین‌بار آنان راست می‌گویند. میراث داخلی و خارجی اوباما در سال‌های پس از ریاست‌جمهوری در صورتی شانس بیشتری برای بقا خواهند داشت که حزب او، اهرم‌های کلیدی قدرت در واشنگتن را در اختیار داشته باشد.

اوباما نگران این است که دستاوردهای مختلفی از جمله قانون بیمه درمانی تا توافق ایران در صورتی که جمهوری‌خواهان کنترل کاخ‌سفید و کنگره را در اختیار بگیرند، با مشکل مواجه شود. در حقیقت این عجیب است که چرا اوباما درحال‌حاضر توجه بیشتری به سیاست خارجی نمی‌کند. اما دلیلش مشخص است، چون او امید کمی به همراهی حزب جمهوری‌خواه در موضوعات مهم داخلی دارد؛ این مسئله بی‌سابقه است.

دولت‌ها اغلب سال آخر دوره خود را صرف امور بین‌المللی می‌کنند، یعنی عرصه‌ای که در آن ابتکارعمل بیشتری برای اقدامات یک‌جانبه دارند. اکنون شرایط عمومی در تضاد با فضایی است که اوباما سوگند یاد کرد. او در حالی در سال 2009 به قدرت رسید که به‌دنبال پایان‌دادن به یک دهه جنگ پرهزینه در خاورمیانه و افغانستان و تمرکز مجدد بر چالش‌های داخلی و تغییر جهت به‌سوی اقیانوس آرام بود؛ جایی که آمریکا با رقیب ژئوپلیتیک و اقتصادی‌ای همچون چین روبه‌رو است.

در روزگاری که رقیب جمهوری‌خواه او، «جان مک‌کین»، یک کهنه‌سرباز باتجربه در زمینه امنیت ملی و رقیب درون‌حزبی‌اش، «هیلاری کلینتون»، به جنگ عراق رأی مثبت داده بود، اوباما به‌عنوان کاندیدایی وارد قدرت شد که به‌خوبی خواست مردم برای تعیین سیاست‌ها و تعهدات متفاوت را درک می‌کرد.

اوباما با بدبینی به‌جای استفاده از نیروی نظامی، به دیپلماسی و مشارکت چندجانبه برای حل چالش‌های جهانی روی آورد. او جنگ زمینی با «القاعده» و گروه‌های وابسته‌اش را به گزینه‌های «نیروهای نظامی سبک» شامل نیروهای ویژه و هواپیماهای بدون‌سرنشین تنزل داد.

اما اوباما اکنون و در سال پایانی ریاست‌جمهوری‌اش با چالش‌های متعددی روبه‌رو است. اگر او بتواند آمار پایین نظرسنجی‌ها را تحمل کند، می‌تواند در برابر هرگونه تغییر عمده در سیاست خارجی هم مقاومت کند. درعوض، کاخ سفید باید روی تحکیم مهم‌ترین دستاوردهای رئیس‌جمهور تمرکز کند: توافق ایران، توافق تغییرات آب‌وهوایی پاریس، توافق تجارت اقیانوس آرام و برقراری روابط با کوبا. این پیروزی‌ها برای میراث و تأیید رویکرد او در سیاست خارجی حیاتی هستند.

اگر اوباما می‌خواهد در سال‌های آخر ریاست‌جمهوری‌اش دستاوردهای قابل‌توجهی داشته باشد، ابتدا باید همانند دورانی که ریاست‌جمهوری‌اش را آغاز کرده بود، نظم داشته باشد. افزایش مداخله در سوریه و عراق منجر به پرت‌شدن حواس کاخ سفید از منافع عمومی و منابع نظامی کشور شد که موفقیت‌آمیز هم نبوده است.

رئیس‌جمهور با سال آخر حیاتی روبه‌رو است. اوباما ممکن است به فکر این باشد تا با افزایش پیروزی‌های کنونی‌اش در سیاست خارجی، بهتر بتواند میراثش را حفظ کند. بااین‌حال اگر او به این چالش‌ها رسیدگی نکند، به‌جای اینکه به‌خاطر اقداماتی که انجام داد به یاد آورده شود، به‌خاطر اقداماتی که انجام نداده، نامش در اذهان باقی می‌ماند.

اکنون جهان کثیف‌تر از همیشه به نظر می‌رسد و واشنگتن در حالت تدافعی قرار دارد. اما جهان شبیه زمانی است که «ریچارد نیکسون» و «هنری کیسینجر» مشغول تدوین سیاست خارجی بودند. ایالات متحده آن زمان در جنگی در آسیا شکست خورده و بیش از نیم‌‌میلیون نیرو در آنجا پیاده کرده بود و اتحاد جماهیر شوروی در حال پیشتازی و مخالفت‌های داخلی رو به افزایش بود. در چنین شرایطی نیکسون و کیسینجر نیروهای نظامی را خارج و با توافق صلحی دشوار موافقت کردند.

وضعیت کنونی اوباما را بسیاری با سال‌های آخر دوره دوم ریاست‌جمهوری «بیل کلینتون» مقایسه می‌کنند. هرچند اوباما مانند کلینتون رسوایی فساد اخلاقی نداشته اما دردسرهای سیاسی او هم دست‌کمی از مشکلات کلینتون ندارد و هرروز فصل جدیدی از بحران برایش گشوده می‌شود.

جمهوری‌خواهان گفته‌اند ماجرای فریب افکار عمومی در حمله به بنغازی لیبی را پیگیری خواهند کرد، اعتراض‌ها درباره گوانتانامو همچنان ادامه دارد و اوباما بیشتر از هر کاری حالا باید برای پاسخ‌دادن به مشکلات و انتقادها وقت صرف کند.

رئیس‌جمهور اوباما کار آسانی پیش‌رو ندارد. با وجود انجام برخی امور دشوار- توافق هسته‌ای با ایران و رسیدن به توافق تاریخی در کنفرانس تغییرات اقلیمی پاریس- اکثر آمریکایی‌ها درکل مخالف اقدامات او هستند. حتی با کمک‌های غیبی، یک‌سال به اندازه کافی طولانی نیست که او بتواند در خاورمیانه صلح یا دموکراسی واقعی را در روسیه و چین برقرار کند.

اما او همچنان می‌تواند چند کار مهم را به سرانجام برساند، البته اگر روی آنها متمرکز شود. در اینجا به چند موضوع مهمی که اوباما می‌تواند در سال 2016 برای همیشه پرونده آنها را به بایگانی تاریخ بفرستد، اشاره‌ای خواهیم داشت.

مهار تهدیدهای منطقه‌ای
در 20 سال گذشته دولت‌ها و احزاب سیاسی آمریکا موفق به مهار تهدیدهای منطقه شدند اما در زمان تصدی اوباما برای بار دوم، سیاست مهار از هم گسست. شاید بزرگ‌ترین تهدید طولانی‌مدت، ظهور چین با رشد سریع اقتصادی و میل به حضور مجدد در خاورمیانه باشد. دراین‌میان «ژی جین‌پینگ»، رئیس‌جمهور چین، با ایجاد نیروی دریایی قادر به انجام مأموریت در آب‌های آزاد و ارتقای توان ضربتی هسته‌ای است.

این کشور همچنان در حال ساخت جزایر جدید در آب‌های بین‌المللی است که پکن را قادر می‌کند با کمک پایگاه‌های هوایی و دریایی اعمال قدرتش را به پرواز هواپیماهای آمریکایی به نمایش بگذارد. مسکو نیز در حال ایجاد چالش‌هایی در مقابل ایالات متحده در سراسر جهان است و با مداخله در سوریه سعی دارد نقش آمریکا در خاورمیانه را کاهش دهد.

آیا رئیس‌جمهوری کنونی همانند «جرج بوش»، سلفش، که با روسیه بر سر گرجستان در سال 2008 مواجه شد، در سال 2016 با پوتین در خاورمیانه روبه‌رو می‌شود؟

پایان‌دادن به جنگ عراق
اوباما دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش را با پایان‌دادن به جنگ عراق و تعهد برای بازگرداندن سربازان آمریکایی از افغانستان آغاز کرد. برای رسیدن به این اهداف، او محدودیت‌های شدید و زمان‌بندی دقیقی برای استقرار و خروج سربازان آمریکایی تعیین کرد. پیش از استقرار نیروها، اوباما مکررا از فرماندهان خود توضیحاتی درباره تئوری پشت این اقدام می‌خواست.

این مسئله بیشتر محرک برنامه آموزش مخالفان سوری و تردید اوباما درباره این موضوع بود که قدرت نظامی آمریکا می‌تواند تغییرات پایداری در این دو کشور درگیر جنگ ایجاد کند. اوباما تضمین می‌خواست که آیا این عملیات مؤثر خواهد بود و کی و چگونه پایان می‌یابد. اما با نزدیک‌شدن پایان دوران ریاست‌جمهوری‌اش، اوباما با این چشم‌انداز مواجه است که کاخ سفید را در حالی ترک می‌کند که نیروهای زمینی‌اش در سه نقطه جنگی مستقر هستند.

رئیس‌جمهوری آمریکا اعلام کرد که پنج‌هزار‌و 500 نیروی زمینی خود را برای مشاوره به ارتش افغان و مبارزه با القاعده در افغانستان حفظ خواهد کرد. در عراق و سوریه، اوباما با اعزام چندصد نیروی زمینی در عراق طی سال 2014 پس از شکست ارتش عراق در موصل افزایش حضور نیروهای نظامی‌اش را آغاز کرد.

رئیس‌جمهور آمریکا 450 مستشار و مربی دیگر نیز پس از شکست ارتش عراق در الرمادی عازم عراق کرد. این نیروها قرار بود با ارتش عراق و مبارزان منطقه‌ای و قبیله‌ای در بازیابی کنترل رمادی همکاری کنند. اوباما خسته از عدم پیشرفت در میدان جنگ، در ماه جولای در بازدید از پنتاگون تلاش کرد تا «اشتون کارتر»، وزیر دفاع و فرماندهان ارشدش را برای افزایش عملیات نظامی نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق بدون حضور نیروهای زمینی تحت فشار قرار دهد.

دراین‌میان اقدامات بلندپروازانه‌تر و پرهزینه‌تری چون ایجاد منطقه پروازممنوع یا منطقه امن نیز که به ده‌ها‌هزار سرباز برای حمایت از غیرنظامیان نیاز دارد عملا محلی از اعراب ندارند. «هیلاری کلینتون»، نامزد پیشتاز دموکرات‌ها در انتخابات آتی ریاست‌جمهوری آمریکا، اما گفته است که ایجاد منطقه پروازممنوع در سوریه را ترجیح می‌دهد.

پیشنهادهای مخاطره‌آمیزتری چون اعزام هلیکوپترهای آپاچی یا مستشاران نظامی در خطوط مقدم یا حمله هوایی و تشویق عراق برای حمله به رمادی هم کاملا رد نشده اما اکنون غیرضروری به نظر می‌رسند.

برخی از لیبرال‌دموکرات‌ها اقدامات اوباما را حرکت آهسته آمریکا در حضور نظامی عمیق‌تر در منطقه می‌دانند. مقامات کاخ سفید درهمین‌حال اقدامات رئیس‌جمهورشان را محصول دروس سختی می‌دانند که از جنگ‌های پیچیده و آشوب‌زده گرفته است.

امنیت افغانستان شکننده است و به‌همین‌دلیل اوباما مجبور شد اوایل امسال خروج نیروهای نظامی از این کشور را به تعویق بیندازد. با ورود به سال 2016، طالبان در حال افزایش قدرت است و با ناتوانی نیروهای امنیتی افغان شاید اوباما مجبور به افزایش نیروها شود.

رئیس‌جمهور مسئله جنگ علیه تروریسم را به جانشینش محول می‌کند. با کشته‌شدن «اسامه بن‌لادن»، رهبر سازمان القاعده، در سال 2011 و اقدامات موفقیت‌آمیز سازمان سیا در کشتن رهبران ارشد القاعده در سراسر جهان، اعتماد عمومی به اینکه افراط‌گرایی اسلامی رو به افول است، افزایش یافت. بااین‌حال ظهور «داعش» در سوریه و عراق موجب شد تا رئیس‌جمهور در لاک دفاعی قرار بگیرد و حملات پاریس و سن‌برناردینو هم این مسئله را حاد کرد.

بستن گوانتانامو
او در آخرین سخنرانی سالانه خود در کنگره گفت که یک وعده بزرگ انتخاباتی از کمپین 2008 دارم و هر کاری که بتوانم، حتی بعد از انتخابات، برای تحقق آن انجام می‌دهم. اما هفت‌سال است که رئیس‌جمهوری این ادعا را دارد که خواهان بستن زندان گوانتانامو است؛ او واقعا می‌خواهد این بازداشتگاه را برای همیشه تعطیل کند اما کنگره به او این اجازه را نمی‌دهد. کاملا صریح حرف می‌زنم.

در حقیقت کنگره قانونی را تصویب کرد که استفاده از بودجه دولتی را برای هرگونه نقل‌وانتقال زندانیان گوانتانامو در داخل ایالات متحده آمریکا ممنوع می‌کند، اما همان‌طور که «گرگوری کاریگ» و «کلیف سولان» در ماه نوامبر در روزنامه آمریکایی «واشنگتن‌پست» نوشتند، «این محدودیت در اساس و به طرز دردناکی غیرقانونی است».

زمانی که اوباما از حزب دموکرات در سال 2009 زمام امور را به دست گرفت، حدود 245 نفر در گوانتانامو، در بازداشت به‌سر می‌بردند، فعلا این تعداد به 166نفر کاهش یافته است؛ اما روند آزادسازی این زندانیان بعد از محدودیت‌هایی که کنگره آمریکا وضع کرد تقریبا متوقف شده است، همان‌طور که در سال جاری کسی به جمع زندانیان گوانتانامو اضافه نشده، هیچ زندانی‌ای نیز از این زندان آزاد نشده است.

در گوانتانامو زندانیان تحت کنترل و حفاظت شدید، درست نظیر آنچه در مورد جنایتکاران اعمال می‌شود، قرار دارند. در این مرکز، آنها به‌ مدتی طولانی شکنجه شده و صدها جلسه «واتربوردینگ» یا «القای خفگی مصنوعی» که یکی از شیوه‌های بازجویی رایج در گوانتانامو است، برهنه‌ماندن طولانی‌مدت در دمای خیلی زیاد، محروم‌شدن از خواب یا شنیدن موسیقی اجباری با صدای بلند به ‌مدت چندروز را تجربه کرده‌اند.

درباره مسائل مختلف؛ از بحران پناهندگان گرفته تا قانون کنترل اسلحه، اوباما مایل است در برابر مانع‌تراشی کنگره از نقش خود به‌عنوان مدیر اجرائی استفاده کند. اگر او در بستن گوانتانامو جدی است -که با وجود تعداد انگشت‌شمار زندانیان فعلی در این بازداشتگاه، برای او پیروزی بزرگی محسوب می‌شود- باید فقط به جلو حرکت و اقدام نهایی را اجرائی، الباقی زندانیان را سوار هواپیمای نظامی و به ایالات متحده منتقل کند و زندان گوانتانامو را برای همیشه ببندد. پایان.

هرچند فریاد جمهوری‌خواهان بلند خواهد شد اما آنان به یاد می‌آورند که این فریاد، شبیه آن چیزی است که در زمان جرج بوش بر سر او کشیدند اما بوش همچنان اصرار به ادامه داشت. این کنگره در نهایت خواهد فهمید که نمی‌تواند قدرت رئیس‌جمهور و فرمانده کل را تضعیف کند.

اگر بازداشت‌های نامحدود را به کناری بگذاریم، مشکل واقعی گوانتانامو موقعیت دریایی‌اش نیست بلکه آن است که بیشتر زندانیان باقی‌مانده بیش از 14 سال است که در این زندان به‌سر می‌برند اما هیچ‌یک از آنان محکوم و حتی اکثر آنان به جرم خاصی متهم نشده‌اند.

به گفته دولت واشنگتن، هیچ‌یک از این افراد غیرقانونی بازداشت نشده‌اند، چراکه جنگجویان دشمن هستند و در جنگ مسلحانه درحال‌جریان با القاعده و دیگر نیروهای سازمان‌یافته حضور داشتند. 45 زندانی گوانتانامو درحال‌حاضر به گفته مقامات عالی‌رتبه، تهدیدی برای امنیت ملی ایالات متحده به‌شمار نمی‌روند.

آنان باید آزاد شوند و در مورد الباقی بازداشت‌شدگان باید محاکمه‌های دقیق انجام گیرد. کنگره هیچ قدرتی برای جلوگیری از این اقدام ندارد و اوباما مسئولیت دارد که این رؤیا را عملی کند و باید چنین کاری نیز انجام دهد. اگر او به چنین کاری دست نزند، میراث بدی را برای جانشینش باقی می‌گذارد و او نیز همانند اوباما با دردسری بزرگ دست‌وپنجه نرم خواهد کرد.

*مشاور ارشد سابق وزارت خارجه آمریکا
منبع: فارن‌پالسی
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید