يادش بخير آقای فردوسیپور!
هر روز ناامیدکنندهتر از دیروز؛ این انگار دقیقترین تعبیری است که این روزها میشود در مورد عادل فردوسیپور داشت. مجری خطشکن برنامه 90 که روزگاری آخرین سنگر هواداران فوتبال ایران برای اصلاح مشکلات به شمار میرفت، حالا مدتهاست که به خواب فرورفته و فقط گاهی از این پهلو به آن پهلو میچرخد.
کد خبر :
۳۴۷۳
بازدید :
۲۱۴۶
رسول بهروش در روزنامه قانون نوشت:
هر روز ناامیدکنندهتر از دیروز؛ این انگار دقیقترین تعبیری است که این روزها میشود در مورد عادل فردوسیپور داشت. مجری خطشکن برنامه 90 که روزگاری آخرین سنگر هواداران فوتبال ایران برای اصلاح مشکلات به شمار میرفت، حالا مدتهاست که به خواب فرورفته و فقط گاهی از این پهلو به آن پهلو میچرخد. عادل در این سالها سعی کرده با افزودن امکانات و آیتمهای جدید به برنامهاش مخاطبان را راضی نگه دارد، اما چیز مهمی که 90 گمش کرده، سماجت و کنجکاوی خود آقای مجری است؛ مردی که روزی برای دستیابی به حقیقت تا آخر دنیا میرفت، اما حالا فقط چراغ استودیو را روشن نگه داشته تا سر خودش و دوستانش گرم شود. در گذشتهای نهچندان دور، 90 با یک میز شیشهای ساده و دو تا صندلی، کل فوتبال ایران را منقلب میکرد، حالا اما با این همه تجهیزات و پرسنل و بخشهای ریز و درشت، کارایی آن به کمترین سطح ممکن رسیده است. مشکل شاید این است که عادل این روزها حوصله ندارد و بدبختانه تا او روحیه قبلیاش را پس نگیرد، از شر نودهای بیتاثیر و عذابآور فعلی خلاص نخواهیم شد.
10 ساعت پوچ
با احتساب ویژهبرنامه پنجشنبهشب، طی 8 روز، سه قسمت سهونیم ساعته از برنامه 90 روی آنتن شبکه سه سیما رفت، اما در این حدود 10 ساعت برنامه فوتبالی، حتی 10 دقیقه هم حرف حساب زده نشد. بعد از دو سال سرکار گذاشتن مردم به اسم خصوصیسازی پرسپولیس و استقلال، حدود دو هفته پیش هیات وزیران مصوبهای داد که بر اساس آن، با «فرهنگی» تلقی شدن این دو باشگاه نام آنها برای همیشه از فهرست واگذاریها خارج شد.
این یعنی در تمام طول این مدت سرخابیها و هوادارانشان و همینطور سرمایهگذاران و خریداران «مسخره» شده بودند. از سوی دیگر محمد دادكان رسما در تلویزیون رسمی کشور اعلام کرد محسن قهرمانی در دوران محرومیتش به او گفته بود فدراسیون برای درآمدن نتیجه یک بازی به سود تیمی خاص، به این داور توصیههایی کرده بود. با این وجود در سه برنامه اخیر 90،اما حتی یک جمله هم در مورد این مسائل بحث نشد.
عادل ترجیح داد به جای پیش کشیدن این داستانهای کماهمیت و یا رسیدگی به بحران مالی کشنده پرسپولیس و استقلال، تصاویر آهسته نبرد خودش با سالگادو را این بار از زاویه پشت دروازه روی آنتن ببرد و کیف کند. او خیلی وقت است که حوصلهای برای کارهای جدی ندارد. فردوسیپور که زمانی سرش درد میکرد برای دعواهای درست و حسابی، حالا نهایت روشنگریهایش شده این که به یک کارمند ساده فدراسیون گیر بدهد یا به پروپای عضو هیاتمدیره سایپا بپیچد. به او چه ربطی دارد که گودرزی و خادم چه میکنند؟ به او چه که سیاسی با یک پرونده باز قضایی در وزارت ورزش با استقلالیها جلسه گذاشته؟ به او چه مربوط که پرسپولیسیها برای گدایی از هواداران شماره حساب اعلام کردهاند؟ مهم این است که ببینیم حنیف عمرانزاده چه سوالی از خسرو حیدری دارد؟! اگر با همین فرمان پیش برویم، امسال هم عادل مجبور است در گلچین برنامهاش قسمتهایی از بگومگو با نماینده مجلس بر سر انتقال نفت تهران به اراک را بگنجاند؛ آخرین کار جدی و به دردبخوری که از او سر زده و هنوز به شکل خستگی ناپذیری به آن افتخار میکند. راستی چند سال گذشت از آن شب آقای فردوسیپور؟
میانبری به اسم شجریان
یکی از مربیان سابق تیم ملی دیدگاه جالبی در مورد نکونام دارد. او میگوید: «جواد در سالهای اول فوتبالش خیلی پرتحرک و مفید بود، اما این اواخر یاد گرفته وسط زمین پنهان شود و فقط گاهی با گل زدن روی ضربات ایستگاهی، اسم خودش را به عنوان یک ستاره موثر مطرح کند. او قابلیت اصلیاش را از دست داده و در عوض، نمایش دادن را خوب یاد گرفته است.»
به نظر میرسد این شبیه همان اتفاقی است که این روزها برای فردوسیپور رخ داده؛ جایی که او عمده تمرکز و توانش را روی استفاده از میانبرها گذاشته است. عادل در ابتدای برنامه این هفتهاش برای محمدرضا شجریان که در بستر بیماری بود آرزوی بهبود کرد. طبیعی است که خیلی از مردم ایران استاد را دوست دارند و با توجه به خط قرمزهایی که طی سالهای اخیر برای پرداختن به او در تلویزیون به وجود آمده، اسم بردن از شجریان توسط عادل باعث محبوبیت این مجری میشود.
همین اتفاق هم رخ داد و خیلیها بعد از دقایق آغازین برنامه 90، در شبکههای اجتماعی به تمجید از جسارت فردوسیپور پرداختند. تا اینجای کار مشکلی نیست، اما کاش عادل همانطور که میانبرها را خوب یاد گرفته و نشان داده بلد است با اسم آوردن از پدیدههایی مثل پارازیت و دکل گمشده محبوبیت خودش را تضمین کند، پیمودن راههای اصلی را هم فراموش نمیکرد. یادمان باشد عادل اگر عادل شد، به خاطر دفاعش از حقانیت بود. به حکم همان قاعده، امروز هم او مکلف است به مضحکه خصوصیسازی سرخابیها و تحقیر این تیمها با فقر و فلاکت بپردازد، نقش وزارت ورزش به عنوان ضعیفترین بخش از کابینه روحانی را موشکافی کند و به آلارمهای فساد در جامعه فوتبال واکنش نشان بدهد. عادل اما همه اینها را بیخیال میشود تا با اسم شجریان، یک شبه راه صدساله برود و بعد برود سراغ بازی با خسرو حیدری؛ خلاصه و مفید!
سایه رامبد روی سر عادل
برای سالهای طولانی خیلیها معتقد بودند بخشی از اثرگذاری و قدرت نفوذ وحشتناک عادل فردوسیپور در رسانه ملی به خاطر بیرقیب بودن اوست؛ فرضیهای که حالا انگار بیشتر از همیشه باید جدیاش گرفت. در این یک سال اخیر که سروکله رامبد جوان با یک برنامه شاد در شبکه نسیم پیدا شده، خیلی راحت میشود سقوط اقبال 90 را لمس کرد. وقتی خبر میرسد چیزی حدود یک میليون نفر برای حضور در استودیوی خندوانه نامنویسی کردهاند، راحت میشود فهمید امروز یک رقیب جدی برای عادل پیدا شده است. اگر سه سال پیش فردوسیپور رامبد را به استودیوی 90 دعوت کرد تا عظمت خودش را به رخ این کمدین بکشد، حالا جوان برای حضور عادل در خندوانه بیتابی میکند؛ بلکه این بار او بیاید و امپراطوری دوست صمیمیاش را از نزدیک ببیند.
این وسط اما یک اتفاق عجیب رخ داده؛ اینکه رامبد برنامهاش را با ایدههایی کاملا مستقل و نو روی آنتن برده، اما عادل سعی میکند برای بازگرداندن بینندهها پای 90، خودش را به شکل خندوانهایها دربیاورد! به همین سادگی است که برنامه 90 هفته به هفته بیشتر شکل «فکاهی» میگیرد و سبک و سبکتر میشود.
کمکم کار به جایی میرسد که به قول بعضی از کاربران فیسبوک، تلویزیون ناچار میشود 90 را از طریق شبکه «نسیم» روی آنتن بفرستد! همین برنامه اخیر را در نظر بگیرید و بخش «90 درجه» را مرور کنید. شجریان و شورت خیس داور، انگار خط قرمزهایی هستند که فقط عادل در تلویزیون ایران میتواند از آنها بگذرد؛ اولی برای ادای احترام به یک هنرمند مردمی و دومی برای التماس به مخاطب برای اینکه به هر قیمتی شده پای این برنامه بماند.
آیا حیف از این همه جسارت و البته اختیارات ویژه نیست که خرج شوخیهای چرک و دل به هم زن شود؟ رقتبارترین بخش برنامه این هفته اما بیگمان مصاحبه با خسرو حیدری بود. حتی آماتورترین بینندگان 90 هم میدانند که عادل رسم دارد موفقترین بازیکنان لیگ را به برنامهاش بیاورد، اما این بار مهمانی دعوت شد که حتی در بین 6 گزینه برتر بازیکن ماه هم نبود! فردوسیپور البته علت اصلی این انتخاب را خیلی زود لو داد؛ وقتی گفت خسرو جزو بازیکنان خوشرو و «بامزه» فوتبال ماست! این «بامزهگی» کمکم به بخش مهمی از ارکان برنامه 90 تبدیل میشود؛ چه اینکه چند دقیقه بعد خود عادل تصریح کرد به زودی هاشم بیکزاده هم به این استودیو فراخوانده خواهد شد. دورهمی شبانه خسرو حیدری، فردوسیپور، حنیف و آرش برهانی آنقدر فانتزی و سرخوشانه بود که حتی یک سوال جدی هم مطرح نشود. عادل آسانگیر این روزها، حتی وقتی عمرانزاده با شیطنت از سانترهای پارسال خسرو حرف زد که به 6 قدم حریف هم نمیرسیدند، پی کار را نگرفت که ببیند موضوع چه بوده و شائبه کارشکنی علیه قلعهنویی تا چه حد میتوانسته جدی باشد.
او این روزها فقط میخواهد خوش بگذراند. لابد به خاطر همین است که کلیپهای طنز قدیمی را برای هزارمین بار تکرار میکند و خودش جلوتر از مهمان برنامه قهقهه میزند. شاید عادل کمکم باید روی «استندآپ کمدی» هم فکر کند. شکر خدا استعداد هم کم نداریم؛ از علی انصاریان و پژمان جمشیدی تا بهروز رهبریفر و مهرداد میناوند که مثل بنز ادای همه را درمیآورند. دور هم سرگرم میشویم؛ بد است؟!
برخورد «رنگی» فقط حق من است
رفتارهای این اواخر عادل، مملو از تناقض و نقض غرض است. برای او حالا هدف بیشتر از هر زمان دیگری وسیله را توجیه میکند. مثلا به نظرسنجی هفتهقبل برنامه 90 با موضوع انتخاب برترین بازیکن ماه فوتبال ایران توجه کنید. عادل با اصرار روی اینکه گزینهها را بر اساس سیستم نمرهدهی کارشناسانش برگزیده، شش نفر را به عنوان کاندیدا معرفی میکند. وقتی به سایت برنامهاش سر میزنید، متوجه میشوید که چهار نفر از این نامزدها یعنی حاجصفی، طارمی، سیفاللهی و مهرداد محمدی نمرات بالایی دارند و انتخابشان طبیعی بوده، اما دو نفر دیگر یعنی اخباری و امید ابراهیمی دوونیم امتیازی هستند؛ دقیقا همان امتیازی که نفراتی مثل بیتسعید، شجاعیان و پرویز کریمی از آن برخوردارند و باوجود این برابری، اثری از آنها در بین گزینههای 90 نیست. عادل وقتی اواسط برنامه فهمید آش شور شده، توضیح داد از بین آنهایی که دوونیم امتیازی بودهاند ابراهیمی و اخباری انتخاب شدهاند! راستی «انتخاب» به چه حقی؟ مگر نه اینکه قرار بود همه چیز «فنی» و بر اساس نمرات باشد؟ بین بیتسعید و امید ابراهیمی چه فرقی هست که اولی مورد انتخاب عادل نیست، اما نفر دوم برگزیده وی لقب میگیرد؟ بگذارید ما به شما بگوییم؛ بقیه دوونیم امتیازیهای مال تیمهایی مثل استقلال اهواز و گسترش هستند و نمیتوانند SMS جمع کنند، اما با انتخاب امید ابراهیمی و اخباری میشود روی پیامک هواداران استقلال و تراکتور حساب کرد؛ به همین راحتی! بعد همین استاد عزیز در طول برنامه هزار بار به بینندهها توصیه میکند انتخاب رنگی نداشته باشند و حق را به حقدار برسانند. راست میگوید خب، انتخاب رنگی فقط حق خود اوست. وقتی فردوسیپور سر پرونده بخشیده شدن کارت زردها اینقدر تاکید میکند که نباید فرقی بین سرخابیها با بقیه باشد، قاعدتا خود او هم نباید دوونیم امتیازی استقلال را به دوونیم امتیازیهای اهواز و تبریز ترجیح بدهد؛ اما حیف که قانون فقط در مورد دیگران صدق میکند!
آشپزخانه فردوسیپور تقدیم میکند
به جرات میتوان گفت در طول 17 سال تولید 90، در این برنامه هیچ کوششی برای پرداختن به بحث مهم «فرهنگ هواداری» انجام نگرفته است. فردوسیپور در حالی حتی یک دقیقه از برنامهاش را هم به این مبحث اختصاص نداده که مسئله آداب هواداری از تیمها در دنیای فوتبال بسیار مهم است. در کشوری مثل ایران که در آن فحاشی به بازیکن خودی و حریف، به صلابه کشیدن داور، توهین به قومیتها هنگام غم و شادی و خالی کردن پشت تیم در همان هفتههای اول به وفور رخ میدهد، قطعا باید مجالی برای بررسی فرهنگ هواداران و اصلاح این عادات غلط وجود داشته باشد، اما برنامه 90 به کلی خودش را از این حوزه کنار کشیده است.
فردوسیپور میتوانست حداقل یک بحث نیم ساعته در این مورد راه بیندازد و در آن از عشق و پایبندی هواداران لیورپورل یا انضباط و اصولگرایی مونیخیها و مادریدیها حرف بزند، اما افسوس که عادل «حال» این کارها را ندارد. عجیب اینکه او نهتنها کوچکترین حمایتی از فرهنگ هواداری نمیکند، بلکه در سودای به دست آوردن یک مشت مسیج بیشتر، به چنین مقوله مهمی خیانت هم میکند. عادل اواسط برنامه همین هفتهاش گفت از این به بعد قصد دارد مسابقه محبوبترین تیمهای ایران را سالی یک بار برگزار کند! این از آن ایدههایی است که مرغ پخته را هم در دیگ به خنده میاندازد، اما مهم برای فردوسیپور این است که از رهگذر جنگ پرسپولیسیها، استقلالیها، تراکتوریها و اصفهانیها یک میلیون پیامک بیشتر کاسب شود و بازار نظرسنجیهایش را از این کسادی رقتبار دربیاورد.
عادل برای رسیدن به این مهم، حتی حاضر است اسم تیمهای ایرانی را مثل منوی غذای رستوران جلوی مردم بگذارد تا آنها چپ و راست تیم مورد علاقهشان را از بین گزینهها انتخاب کنند. او نه تنها از «وفاداری» که مهمترین رکن هواداری است حرف نمیزند، بلکه مدام دست ملت را باز میگذارد که تیم محبوبشان را تغییر بدهند. آیا بدآموزی بزرگتر از این هم ممکن است؟ آیا این است رسالتی که از مهمترین مرد رسانهای کشور توقع میرود؟ جمله معروفی از روی کین نقل میشود با این مضمون که: «مردها میتوانند زنشان را طلاق بدهند، دینشان را تغییر بدهند و تابعیت کشور دیگری را قبول کنند، اما هرگز نمیتوانند تیمشان را عوض کنند.» اما افسوس که برای استاد فردوسیپور لذتبخشترین لحظات دوشنبهها جایی است که او با افتخار از شرکت 40 میلیون شماره منحصربهفرد در نظرسنجی برنامهاش حرف میزند! اگر واقعا عادل تا این حد به جذب پیامک معتاد شده، کمکم باید منتظر طرح چنین سوالاتی در برنامه90 باشیم: «برای فحش دادن به علی کریمی گزینه یک و برای فحش دادن به فرهاد مجیدی گزینه دو را به شماره 200090 بفرستید!»
هر روز ناامیدکنندهتر از دیروز؛ این انگار دقیقترین تعبیری است که این روزها میشود در مورد عادل فردوسیپور داشت. مجری خطشکن برنامه 90 که روزگاری آخرین سنگر هواداران فوتبال ایران برای اصلاح مشکلات به شمار میرفت، حالا مدتهاست که به خواب فرورفته و فقط گاهی از این پهلو به آن پهلو میچرخد. عادل در این سالها سعی کرده با افزودن امکانات و آیتمهای جدید به برنامهاش مخاطبان را راضی نگه دارد، اما چیز مهمی که 90 گمش کرده، سماجت و کنجکاوی خود آقای مجری است؛ مردی که روزی برای دستیابی به حقیقت تا آخر دنیا میرفت، اما حالا فقط چراغ استودیو را روشن نگه داشته تا سر خودش و دوستانش گرم شود. در گذشتهای نهچندان دور، 90 با یک میز شیشهای ساده و دو تا صندلی، کل فوتبال ایران را منقلب میکرد، حالا اما با این همه تجهیزات و پرسنل و بخشهای ریز و درشت، کارایی آن به کمترین سطح ممکن رسیده است. مشکل شاید این است که عادل این روزها حوصله ندارد و بدبختانه تا او روحیه قبلیاش را پس نگیرد، از شر نودهای بیتاثیر و عذابآور فعلی خلاص نخواهیم شد.
10 ساعت پوچ
با احتساب ویژهبرنامه پنجشنبهشب، طی 8 روز، سه قسمت سهونیم ساعته از برنامه 90 روی آنتن شبکه سه سیما رفت، اما در این حدود 10 ساعت برنامه فوتبالی، حتی 10 دقیقه هم حرف حساب زده نشد. بعد از دو سال سرکار گذاشتن مردم به اسم خصوصیسازی پرسپولیس و استقلال، حدود دو هفته پیش هیات وزیران مصوبهای داد که بر اساس آن، با «فرهنگی» تلقی شدن این دو باشگاه نام آنها برای همیشه از فهرست واگذاریها خارج شد.
این یعنی در تمام طول این مدت سرخابیها و هوادارانشان و همینطور سرمایهگذاران و خریداران «مسخره» شده بودند. از سوی دیگر محمد دادكان رسما در تلویزیون رسمی کشور اعلام کرد محسن قهرمانی در دوران محرومیتش به او گفته بود فدراسیون برای درآمدن نتیجه یک بازی به سود تیمی خاص، به این داور توصیههایی کرده بود. با این وجود در سه برنامه اخیر 90،اما حتی یک جمله هم در مورد این مسائل بحث نشد.
عادل ترجیح داد به جای پیش کشیدن این داستانهای کماهمیت و یا رسیدگی به بحران مالی کشنده پرسپولیس و استقلال، تصاویر آهسته نبرد خودش با سالگادو را این بار از زاویه پشت دروازه روی آنتن ببرد و کیف کند. او خیلی وقت است که حوصلهای برای کارهای جدی ندارد. فردوسیپور که زمانی سرش درد میکرد برای دعواهای درست و حسابی، حالا نهایت روشنگریهایش شده این که به یک کارمند ساده فدراسیون گیر بدهد یا به پروپای عضو هیاتمدیره سایپا بپیچد. به او چه ربطی دارد که گودرزی و خادم چه میکنند؟ به او چه که سیاسی با یک پرونده باز قضایی در وزارت ورزش با استقلالیها جلسه گذاشته؟ به او چه مربوط که پرسپولیسیها برای گدایی از هواداران شماره حساب اعلام کردهاند؟ مهم این است که ببینیم حنیف عمرانزاده چه سوالی از خسرو حیدری دارد؟! اگر با همین فرمان پیش برویم، امسال هم عادل مجبور است در گلچین برنامهاش قسمتهایی از بگومگو با نماینده مجلس بر سر انتقال نفت تهران به اراک را بگنجاند؛ آخرین کار جدی و به دردبخوری که از او سر زده و هنوز به شکل خستگی ناپذیری به آن افتخار میکند. راستی چند سال گذشت از آن شب آقای فردوسیپور؟
میانبری به اسم شجریان
یکی از مربیان سابق تیم ملی دیدگاه جالبی در مورد نکونام دارد. او میگوید: «جواد در سالهای اول فوتبالش خیلی پرتحرک و مفید بود، اما این اواخر یاد گرفته وسط زمین پنهان شود و فقط گاهی با گل زدن روی ضربات ایستگاهی، اسم خودش را به عنوان یک ستاره موثر مطرح کند. او قابلیت اصلیاش را از دست داده و در عوض، نمایش دادن را خوب یاد گرفته است.»
به نظر میرسد این شبیه همان اتفاقی است که این روزها برای فردوسیپور رخ داده؛ جایی که او عمده تمرکز و توانش را روی استفاده از میانبرها گذاشته است. عادل در ابتدای برنامه این هفتهاش برای محمدرضا شجریان که در بستر بیماری بود آرزوی بهبود کرد. طبیعی است که خیلی از مردم ایران استاد را دوست دارند و با توجه به خط قرمزهایی که طی سالهای اخیر برای پرداختن به او در تلویزیون به وجود آمده، اسم بردن از شجریان توسط عادل باعث محبوبیت این مجری میشود.
همین اتفاق هم رخ داد و خیلیها بعد از دقایق آغازین برنامه 90، در شبکههای اجتماعی به تمجید از جسارت فردوسیپور پرداختند. تا اینجای کار مشکلی نیست، اما کاش عادل همانطور که میانبرها را خوب یاد گرفته و نشان داده بلد است با اسم آوردن از پدیدههایی مثل پارازیت و دکل گمشده محبوبیت خودش را تضمین کند، پیمودن راههای اصلی را هم فراموش نمیکرد. یادمان باشد عادل اگر عادل شد، به خاطر دفاعش از حقانیت بود. به حکم همان قاعده، امروز هم او مکلف است به مضحکه خصوصیسازی سرخابیها و تحقیر این تیمها با فقر و فلاکت بپردازد، نقش وزارت ورزش به عنوان ضعیفترین بخش از کابینه روحانی را موشکافی کند و به آلارمهای فساد در جامعه فوتبال واکنش نشان بدهد. عادل اما همه اینها را بیخیال میشود تا با اسم شجریان، یک شبه راه صدساله برود و بعد برود سراغ بازی با خسرو حیدری؛ خلاصه و مفید!
سایه رامبد روی سر عادل
برای سالهای طولانی خیلیها معتقد بودند بخشی از اثرگذاری و قدرت نفوذ وحشتناک عادل فردوسیپور در رسانه ملی به خاطر بیرقیب بودن اوست؛ فرضیهای که حالا انگار بیشتر از همیشه باید جدیاش گرفت. در این یک سال اخیر که سروکله رامبد جوان با یک برنامه شاد در شبکه نسیم پیدا شده، خیلی راحت میشود سقوط اقبال 90 را لمس کرد. وقتی خبر میرسد چیزی حدود یک میليون نفر برای حضور در استودیوی خندوانه نامنویسی کردهاند، راحت میشود فهمید امروز یک رقیب جدی برای عادل پیدا شده است. اگر سه سال پیش فردوسیپور رامبد را به استودیوی 90 دعوت کرد تا عظمت خودش را به رخ این کمدین بکشد، حالا جوان برای حضور عادل در خندوانه بیتابی میکند؛ بلکه این بار او بیاید و امپراطوری دوست صمیمیاش را از نزدیک ببیند.
این وسط اما یک اتفاق عجیب رخ داده؛ اینکه رامبد برنامهاش را با ایدههایی کاملا مستقل و نو روی آنتن برده، اما عادل سعی میکند برای بازگرداندن بینندهها پای 90، خودش را به شکل خندوانهایها دربیاورد! به همین سادگی است که برنامه 90 هفته به هفته بیشتر شکل «فکاهی» میگیرد و سبک و سبکتر میشود.
کمکم کار به جایی میرسد که به قول بعضی از کاربران فیسبوک، تلویزیون ناچار میشود 90 را از طریق شبکه «نسیم» روی آنتن بفرستد! همین برنامه اخیر را در نظر بگیرید و بخش «90 درجه» را مرور کنید. شجریان و شورت خیس داور، انگار خط قرمزهایی هستند که فقط عادل در تلویزیون ایران میتواند از آنها بگذرد؛ اولی برای ادای احترام به یک هنرمند مردمی و دومی برای التماس به مخاطب برای اینکه به هر قیمتی شده پای این برنامه بماند.
آیا حیف از این همه جسارت و البته اختیارات ویژه نیست که خرج شوخیهای چرک و دل به هم زن شود؟ رقتبارترین بخش برنامه این هفته اما بیگمان مصاحبه با خسرو حیدری بود. حتی آماتورترین بینندگان 90 هم میدانند که عادل رسم دارد موفقترین بازیکنان لیگ را به برنامهاش بیاورد، اما این بار مهمانی دعوت شد که حتی در بین 6 گزینه برتر بازیکن ماه هم نبود! فردوسیپور البته علت اصلی این انتخاب را خیلی زود لو داد؛ وقتی گفت خسرو جزو بازیکنان خوشرو و «بامزه» فوتبال ماست! این «بامزهگی» کمکم به بخش مهمی از ارکان برنامه 90 تبدیل میشود؛ چه اینکه چند دقیقه بعد خود عادل تصریح کرد به زودی هاشم بیکزاده هم به این استودیو فراخوانده خواهد شد. دورهمی شبانه خسرو حیدری، فردوسیپور، حنیف و آرش برهانی آنقدر فانتزی و سرخوشانه بود که حتی یک سوال جدی هم مطرح نشود. عادل آسانگیر این روزها، حتی وقتی عمرانزاده با شیطنت از سانترهای پارسال خسرو حرف زد که به 6 قدم حریف هم نمیرسیدند، پی کار را نگرفت که ببیند موضوع چه بوده و شائبه کارشکنی علیه قلعهنویی تا چه حد میتوانسته جدی باشد.
او این روزها فقط میخواهد خوش بگذراند. لابد به خاطر همین است که کلیپهای طنز قدیمی را برای هزارمین بار تکرار میکند و خودش جلوتر از مهمان برنامه قهقهه میزند. شاید عادل کمکم باید روی «استندآپ کمدی» هم فکر کند. شکر خدا استعداد هم کم نداریم؛ از علی انصاریان و پژمان جمشیدی تا بهروز رهبریفر و مهرداد میناوند که مثل بنز ادای همه را درمیآورند. دور هم سرگرم میشویم؛ بد است؟!
برخورد «رنگی» فقط حق من است
رفتارهای این اواخر عادل، مملو از تناقض و نقض غرض است. برای او حالا هدف بیشتر از هر زمان دیگری وسیله را توجیه میکند. مثلا به نظرسنجی هفتهقبل برنامه 90 با موضوع انتخاب برترین بازیکن ماه فوتبال ایران توجه کنید. عادل با اصرار روی اینکه گزینهها را بر اساس سیستم نمرهدهی کارشناسانش برگزیده، شش نفر را به عنوان کاندیدا معرفی میکند. وقتی به سایت برنامهاش سر میزنید، متوجه میشوید که چهار نفر از این نامزدها یعنی حاجصفی، طارمی، سیفاللهی و مهرداد محمدی نمرات بالایی دارند و انتخابشان طبیعی بوده، اما دو نفر دیگر یعنی اخباری و امید ابراهیمی دوونیم امتیازی هستند؛ دقیقا همان امتیازی که نفراتی مثل بیتسعید، شجاعیان و پرویز کریمی از آن برخوردارند و باوجود این برابری، اثری از آنها در بین گزینههای 90 نیست. عادل وقتی اواسط برنامه فهمید آش شور شده، توضیح داد از بین آنهایی که دوونیم امتیازی بودهاند ابراهیمی و اخباری انتخاب شدهاند! راستی «انتخاب» به چه حقی؟ مگر نه اینکه قرار بود همه چیز «فنی» و بر اساس نمرات باشد؟ بین بیتسعید و امید ابراهیمی چه فرقی هست که اولی مورد انتخاب عادل نیست، اما نفر دوم برگزیده وی لقب میگیرد؟ بگذارید ما به شما بگوییم؛ بقیه دوونیم امتیازیهای مال تیمهایی مثل استقلال اهواز و گسترش هستند و نمیتوانند SMS جمع کنند، اما با انتخاب امید ابراهیمی و اخباری میشود روی پیامک هواداران استقلال و تراکتور حساب کرد؛ به همین راحتی! بعد همین استاد عزیز در طول برنامه هزار بار به بینندهها توصیه میکند انتخاب رنگی نداشته باشند و حق را به حقدار برسانند. راست میگوید خب، انتخاب رنگی فقط حق خود اوست. وقتی فردوسیپور سر پرونده بخشیده شدن کارت زردها اینقدر تاکید میکند که نباید فرقی بین سرخابیها با بقیه باشد، قاعدتا خود او هم نباید دوونیم امتیازی استقلال را به دوونیم امتیازیهای اهواز و تبریز ترجیح بدهد؛ اما حیف که قانون فقط در مورد دیگران صدق میکند!
آشپزخانه فردوسیپور تقدیم میکند
به جرات میتوان گفت در طول 17 سال تولید 90، در این برنامه هیچ کوششی برای پرداختن به بحث مهم «فرهنگ هواداری» انجام نگرفته است. فردوسیپور در حالی حتی یک دقیقه از برنامهاش را هم به این مبحث اختصاص نداده که مسئله آداب هواداری از تیمها در دنیای فوتبال بسیار مهم است. در کشوری مثل ایران که در آن فحاشی به بازیکن خودی و حریف، به صلابه کشیدن داور، توهین به قومیتها هنگام غم و شادی و خالی کردن پشت تیم در همان هفتههای اول به وفور رخ میدهد، قطعا باید مجالی برای بررسی فرهنگ هواداران و اصلاح این عادات غلط وجود داشته باشد، اما برنامه 90 به کلی خودش را از این حوزه کنار کشیده است.
فردوسیپور میتوانست حداقل یک بحث نیم ساعته در این مورد راه بیندازد و در آن از عشق و پایبندی هواداران لیورپورل یا انضباط و اصولگرایی مونیخیها و مادریدیها حرف بزند، اما افسوس که عادل «حال» این کارها را ندارد. عجیب اینکه او نهتنها کوچکترین حمایتی از فرهنگ هواداری نمیکند، بلکه در سودای به دست آوردن یک مشت مسیج بیشتر، به چنین مقوله مهمی خیانت هم میکند. عادل اواسط برنامه همین هفتهاش گفت از این به بعد قصد دارد مسابقه محبوبترین تیمهای ایران را سالی یک بار برگزار کند! این از آن ایدههایی است که مرغ پخته را هم در دیگ به خنده میاندازد، اما مهم برای فردوسیپور این است که از رهگذر جنگ پرسپولیسیها، استقلالیها، تراکتوریها و اصفهانیها یک میلیون پیامک بیشتر کاسب شود و بازار نظرسنجیهایش را از این کسادی رقتبار دربیاورد.
عادل برای رسیدن به این مهم، حتی حاضر است اسم تیمهای ایرانی را مثل منوی غذای رستوران جلوی مردم بگذارد تا آنها چپ و راست تیم مورد علاقهشان را از بین گزینهها انتخاب کنند. او نه تنها از «وفاداری» که مهمترین رکن هواداری است حرف نمیزند، بلکه مدام دست ملت را باز میگذارد که تیم محبوبشان را تغییر بدهند. آیا بدآموزی بزرگتر از این هم ممکن است؟ آیا این است رسالتی که از مهمترین مرد رسانهای کشور توقع میرود؟ جمله معروفی از روی کین نقل میشود با این مضمون که: «مردها میتوانند زنشان را طلاق بدهند، دینشان را تغییر بدهند و تابعیت کشور دیگری را قبول کنند، اما هرگز نمیتوانند تیمشان را عوض کنند.» اما افسوس که برای استاد فردوسیپور لذتبخشترین لحظات دوشنبهها جایی است که او با افتخار از شرکت 40 میلیون شماره منحصربهفرد در نظرسنجی برنامهاش حرف میزند! اگر واقعا عادل تا این حد به جذب پیامک معتاد شده، کمکم باید منتظر طرح چنین سوالاتی در برنامه90 باشیم: «برای فحش دادن به علی کریمی گزینه یک و برای فحش دادن به فرهاد مجیدی گزینه دو را به شماره 200090 بفرستید!»
۰