رأی جمعکردن در قهوهخانه!
حسابکردن پول قلیان رأیدهندگان تا توزیع کارت شارژ تلفنهای اعتباری وگرفتن سوگند از افراد برای رأیدادن جزو شیوههای برخی نامزدهای شوراها برای گرفتن رای است
کد خبر :
۳۷۰۱۵
بازدید :
۱۴۶۱
حسابکردن پول قلیان رأیدهندگان تا توزیع کارت شارژ تلفنهای اعتباری وگرفتن سوگند از افراد برای رأیدادن جزو شیوههای برخی نامزدهای شوراها برای گرفتن رای است
به گزارش شهروند، مرد جوان جلوی ساختمان ایستاده و به مهمانها خوشامد میگوید. کت و شلوار سرمهای و پیراهن سفید یقه دیپلمات به تن کرده است.
خیابان شهید اسدی، ساختمان شماره ١٦، طبقه همکف.
- ببخشید! اینجا ستاد انتخاباتی آقای […] است؟
- بله خیلی خوش آمدید. آقای مهندس داخل هستند.
روی دیوار حیاط خانه را با بنر بسیار بزرگی پوشاندهاند: ستاد کاندیدای مردمی مهندس... فرصت تبلیغات کاندیداهای شورای شهر هنوز شروع نشده، اما بعضی نامزدها کارشان را از خیلیوقت پیش شروع کردهاند.
هر مهمانی که میآید سراغ «مهندس» را میگیرد. مرد جوان در میانه سالن پذیرایی خانه که حالا به سالنی شبیه سالنهای برگزاری همایشها تبدیل شده، ایستاده و دست بر سینه گذاشته و با لبخندی قطعنشدنی به همه خوشامد میگوید.
آقای کاندیدا هم مثل نفر جلوی در، کت و شلوار سرمهای و پیراهن سفید یقه دیپلمات به تن کرده و همزمان با خوشامدگویی به مهمانان، تماسهای پر تعداد تلفنیاش را هم پاسخ میدهد.
«باید ببینیم رأی کجا خوابیده»
نیمساعت بعد جلسه شروع میشود. نفر اول هم مجری است.
قبل از شروع سخنرانی به مناسبت عید مبعث میخواند، اما خواندنش نیمساعتی طول میکشد: «جمله آخر رو به افتخار برادرمون، مهندس عزیزمون، حمید آقا بگم و عرض بنده تمام. دوستان عزیز، خواهران و برادران! بر سر بنده و برادر عزیز آقای مهندس منت گذاشتید و تشریف آوردید. انشاءالله حمید آقای عزیزمون تشریف میبرند شورا و شهر صاحب آبرو میشه.»
- ببینید عزیزان من یک واقعیتهایی رو امشب باید عرض کنم. رأیآوردن با حرفزدن قشنگ محاله. ببینید عزیزان ما یک هدفی که داریم اینه که حمید آقا به امید خدا برن شورای شهر و اونجا منشأ خیر باشند.
خب این شورا رفتن پول میخواد. بدون پول نمیشه. دوره قبل بعضی از دوستان یادشون هست که آقای... چند تا رأی از صندوق... برای خودش ردیف کرد.
خب همین برادرا یادشون هست که چند اتوبوس گرفتیم دانشجوهای خوابگاه... رو آوردیم رأیدادن و یک صبحانهای هم خدمتشون بودیم.
حالا این اسمش رأیخریدن هم نیست. من میگم این زرنگیه که آدم ببینه بالاخره به قول گفتنی رأی کجا خوابیده. روز رأیگیری نباید خونه بخوابیم باید چند تا اتوبوس از همین الان رزرو کنیم که بالاخره این رأیهای سرگردون رو جمعوجور کنیم.
صدای اعتراض یکی از زنان حاضر در میان مهمانان بلند میشود: «نه حاج آقا! ببخشید این حرفها رسما معنیاش اینه که ما با بیاخلاقی حمید آقارو بفرستیم شورا. اما از روز اول هدف ما این نبود.»
- حاجخانم فرمایش شما درست! ولی انتخابات که تموم بشه به کسی جام اخلاق نمیدن.
هر طور حمید آقا امر کنند بنده در خدمتم. ایشون گردن ما خیلی حق دارند. اگر نیاز شد که روز رأیگیری کار رو جمعوجور کنیم من و یهسری از دوستان آمادهایم. هزینههاش هم پای خودمون.
اینم بگم ما نیامدیم تو این بازی که بازنده باشیم. ادبیات من رو ببخشید من مثل شما درسخوندهها نیستم. ما توی این شهر آبرو داریم، برندهشدن حمید آقا برندهشدن ما هم هست.
یکی از میان جمع برای خاتمهدادن به بحث با صدای بلند «برای سلامتی جمع حاضر و سلامتی کاندیدای محبوب آقای مهندس حمید...» تقاضای صلوات میکند.
توصیههای مردی که از اعضای ستاد میخواست تا برای روز انتخابات نیروها را سازماندهی کنند و رأی دانشجویان و سربازان را به خودشان جلب کنند؛ نیمهکاره ماند. برخی در همان لحظه نخست توصیههای او را پذیرفتند و سری به نشانه تایید تکان دادند، اما بعضی سرتکاندادنها نشانه تاسف است از حرفهایی که به نظرشان بیاخلاقی است.
شمارش معکوس انتخابات شروع شده. برای عدهای از نامزدها از چند ماه قبل، برای عدهای از چند هفته پیش و برای گروهی دیگر از چند روز پیش. انتخابات شوراها همیشه با سایر انتخاباتها متفاوت بوده.
نامزدهای بسیاری پا به میدان رقابت میگذارند و کوشش میکنند با استفاده از شیوههای گوناگون سبد رأیشان را پر کنند. در این میان نامزدهایی هم هستند که قصد دارند به هر ترتیبی که شده روی صندلی شورا بنشینند. استفاده از روشهای عجیبوغریب تبلیغاتی برای دستیابی به چنین هدفی در هر انتخابات نسبت به دوره پیش از آن رشد بیشتری میکند.
نمونهاش پیشنهادهایی است که مرد کهنهکار ستادهای انتخاباتی به «حمید» قصه ما در یکی از شهرهای جنوبی ایران پیشنهاد کرد.
حمید بعد از صلوات فرستادن حاضران هر چند از لزوم رعایت اخلاق سخن گفت، اما نشان داد که بدش نمیآید «این کارها» را هم امتحان کند: «ما از روز اول هم گفتیم که دنبال رأی پاک هستیم. هنوز هم همین رو میگیم، ولی اگر در لحظات پایانی، در شب پایانی احساس کنیم عقب هستیم خب باید کاری بکنیم. من فکر میکنم حاج آقا هم منظورشان این بود که این کارها را هم مدنظر داشته باشیم برای بسیج رأیها...»
رأی جمعکردن در قهوهخانهها
هر نامزدی برای به دست آوردن رأیها سراغ شیوهای میرود. بعضی به داشتهها و تجربههای خود تکیه میکنن یا در لیستهای انتخاباتی قرار میگیرند تا براساس رویکرد و کنش سیاسی اجتماعی انتخاب شوند، اما برخی هم شیوههای خاصی را در پیش میگیرند.
یکی از کاندیداها در یکی از شهرهای مرکزی ایران شیوه جالبی را برگزیده. محسن از چندماه قبل به قهوهخانههای شهر میرود و با جوانهایی که بساط قلیان دارند، دیدار میکند و درنهایت دست به جیب میشود و جوانها را بهصرف یک قلیان و چای مهمان میکند.
حالا آقا محسن در قهوهخانههای پایین شهر شبکهای از نیروها دارد که هر شب پاتوقشان در قهوهخانههاست و هنوز هم هفتهای دو شب قلیان و چایشان مجانی است. محسن متولد ١٣٥٩ است. کارشناسی عمران دارد و در بازار مشغول است.
- این صحت دارد که شما برای جلب آرای جوانان مناطق پایینشهر با قهوهخانهها قرارداد بستهاید و پول قلیان و چای مشتریان را حساب میکنید؟
-( پس از لحظهای مکث) داداش من، این حرفا فقط و فقط از سر حسادت زده میشه. خدارو شاکرم که لحظهبهلحظه جوونای بیشتری پاسخ مارو میدن و میان و ما در خدمتشون هستیم. انشاءالله همه ما عاقبت بخیر بشیم. تازه مگه حرومه؟ یک شب با جمعی از رفقا بعد از زورخونه رفتیم یک قلیون کشیدیم، این همه پشتسرمون حرف درآوردن...
محسن به گفتن همین حرفها بسنده میکند. اما مدیر یکی از چهار قهوهخانهای که با آنها تماس میگیرم، راضی به حرفزدن میشود.
- ماجرای قرارداد یکی از کاندیداها با قهوهخانهها صحت دارد؟
قراردادی در کار نیست. بعضی وقتها برادرشون میاد یه پولی شارژ میکنه و یه عدهای جوونا هم دعای خیرشون پشتسرشونه.
آدمی که میخواد رأی بیاره بالاخره باید یه کاری بکنه برای رأیدهندهها. یکی دستش میرسه یارانه میده (با صدای بلند میخندد) یکی هم پول قلیون حساب میکنه. هرکسی به وسع خودش دیگه. یکی میخواد رئیسجمهوری شه یکی هم میخواد رئیس شورا بشه. شهردار بشه. بذارید این وسط همه یه سودی ببرند.
- ما کاری نداریم، سود ببرند. جسارتا میدانید حدودا هفتهای چقدر هزینه قهوهخانه از طرف ستاد پرداخت میشه؟
آقا شلوغ نکنید ستادی نیست. بیست سی نفر آدم میان هفتهای دو سه شب قلیون میکشن که برادر حاج محسن آقا میاد حساب میکنه.
پای پولی که تو انتخابات خرج میشه پولی نمیشه. تازه ما تخفیف ٣٠درصد هم دادیم. انصاف حکم میکرد تخفیف بدیم.
- خب با تخفیف چقدر میشود؟
همین حدود هفتهای هفتصدهزار تومن میشه. پولی نیست برای آقامحسن. خداروشکر از جیبش خرج میکنه. گفتم ما هم ٣٠درصد تخفیف دادیم که توی این پیروزی شریک باشیم.
- کدام پیروزی هنوز که انتخابات برگزار نشده؟
از نظر ما انشاءالله اگر بذارن و اخلال نکنن محسن آقا پیروز از این میدون میاد بیرون. خیلی محبوبه. شما تو تهرون نشستی از محبوبیت ایشون خبر ندارید.
- چه کسانی ممکن است که اخلال کنند؟
همین رقبا. شما الان چرا به من زنگ زدی؟ شاید یه نفر به شما پیغام پسغامی فرستاده. وگرنه علم غیب که نداشتی. خدارو شکر قلیونکشیدن خلاف شرع نیست. شما برو ببین بقیه چه کار میکنن.
چرا نرفتی از تیمهای ورزشی شهر گزارش بگیری که آقای... به همه گفته اسپانسرتون میشم برای من رأی جمع کنید.
چرا آقای... که روزی ٢٠٠هزار تومن به مسئولان ستادش پول توجیبی میده شما ایراد نمیگیری. توی انتخابات شورای قبلی تو روستای ما دو نفر قرآن به دست اومده بودن قسم میگرفتن از مردم که به فلان آقا رأی بدین. خب این قسم گرفتنها کار درستیه؟ شما برید اینها رو بنویسید. قلیونکشیدن که خلاف شرع نیست. خستگیشون رو هم رفع میکنن. از صبح تا شب توی ستاد زحمت میکشن...
درک ما از سیاست آسیبدیده است
شیوههای رأی جلبنظر رأیدهندگان فقط به همینها محدود نیست. عدهای با قصد پیروزی و عده دیگری برای کسب رأی حداقلی و کسب شهرت و پایگاه اجتماعی از این راهها استفاده میکنند.
اما چرا رأیآوردن در نهادی مانند شورا اینقدر مهم است؟ چرا هر دوره تعداد نامزدها بیشتر از قبل میشود؟ و دهها چرای دیگر در اینباره وجود دارد. محمدامین قانعیراد، جامعهشناس این وضع آشفته را حاصل فقدان فعالیت شفاف و ساختارمند احزاب در ایران میداند: «واقعیت این است که اساسا درک ما از سیاست آسیب دیده است. وقتی احزاب بتوانند کاندیداهای حزبی شناختهشده را به مردم معرفی کنند، آن وقت شکل و شمایل رفتارهای انتخاباتی تغییر میکند و احزاب در برابر عملکرد عضوشان در شورا یا مجلس باید پاسخگو باشند.»
برخی نامزدها در انتخاباتها پولهای زیادی را خرج تبلیغات میکنند، از روشهای ابداعی مثل همین حسابکردن پول قلیان رأیدهندگان تا توزیع کارت شارژ تلفنهای اعتباری، گرفتن سوگند از افراد برای رأیدادن به نامزد موردنظر تا شیوههایی که به شائبه خرید رأی دامن میزند. چیزی که پیش از این شورای نگهبان هم بابت آن ابراز نگرانی کرده بود.
ترویج گفتمان سیاست پوپولیستی
هزینههای هنگفت از نظر قانعیراد «نشانهای از ترویج گفتمان سیاست پوپولیستی است» که انتخابات را به چشم یک فرصت اقتصادی برای کسب منافع بیشتر در شهرها میبیند.
«مردم باید بدانند کسانی که در ایام تبلیغات ولخرجی میکنند باید در جایی دیگر چند برابر این پول را کسب کنند و این ولخرجی معنایش این است که اگر این کاندیدا رأی بیاورد باید منتظر تاراج حقوق مردم باشیم. مردم باید از این نامزدها بپرسند که این پولها از کجا آمده و به چه انگیزهای هزینه میشوند؟»
کالاییشدن رأی مردم
ولخرجیهای تبلیغاتی برخی نامزدها علاوهبر دامنزدن به فساد در نظام شورایی چه پیامدی در فضای اجتماعی ایران دارد؟ قانعیراد برای این پرسش توضیح مفصلی دارد: «شهروندان نقششان را در اداره بهتر شهرها از دست میدهند و این یعنی سهیمکردن مردم در فساد سیاسی.
وقتی در جامعهای افراد به جای کنشگری سیاسی و برنامه خواستن از کاندیداها رأیشان را در مقابل دریافت خدمات به آن کاندیدا میدهند، یعنی اینکه ما به سمت اضمحلال سیاست در جامعه پیش میرویم. این اتفاق یعنی کالاییشدن رأی مردم.
چنان که خیلی چیزهای دیگر هم در جامعه ایران کالایی شدهاند. رأی هم ارزش اقتصادی اندکی پیدا کرده، درحالیکه رأی ارزش سیاسی دارد. انگار که ما با یک بازار روبهرو هستیم و هرکسی بتواند در این بازار محصول مردمپسندتری عرضه کند، رأی به او تعلق میگیرد.»
و همه اینها به عقیده قانعیراد بهطور خلاصه گویای این نکته است که «ما با دموکراسی زایا و مولد فاصله داریم.» برای کمکردن این فاصله او عقیده دارد که باید احزاب فراگیر و قدرتمند شکل بگیرد و رفتهرفته این احزاب باشند که نقش واقعیشان را در انتخاباتها ایفا کنند: «همه کسانی که از خطرات این رویهها آگاهند باید صدای اعتراضشان بلند شود.
سکوت آنها یعنی مشارکت در فساد سیاسی. نخبگان، دانشگاهیان، فعالان سیاسی، علما و... باید در عمل به میدان بیایند و هشدار بدهند و فضا را به سمتی ببرند که دموکراسی بتواند برای خودش فاکتور ایمنیبخش هم تولید کند.»
امین قانعیراد در مقام یک جامعهشناس از همه «نخبگان» دعوت میکند که برای متوقفشدن شیوههای پوپولیستی کسب رأی در انتخاباتها عملا صدای اعتراضشان را بلند کنند: «ما با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی هنوز برای استفاده از مواهب دموکراسی آماده نیستیم. در چنین شرایطی باید دست از محافظهکاری بکشیم و بیشتر تمرین دموکراسی کنیم.»
نقش مردم در اداره شهرها کمرنگ میشود
پیامها روشناند. صدای اول میگوید چارهای نیست هر چند ما برای کسب رأی پاک آمدهایم، اما اگر لازم باشد باید از شیوههای پوپولیستی و فراتر از آن هم در لحظه حساس استفاده کنیم تا پیروز شویم.
صدای دوم میگوید اصلا این شیوهها جزیی از بازی است، مگر دیگران را نمیبینید؟ خب همه همین کار را میکنند و صدای دیگری هم میگوید همه این توجیهات یعنی پیشرفتن به سوی «از بین رفتن نقش مردم در اداره شهرها» یعنی بیارزششدن مشارکت شهروندان.
صدای سوم میگوید که باید در برابر این جریان صدای اعتراض را بلند کرد. میگوید که باید به رویههای پوپولیستی اعتراض کرد و اگر کسی اعتراض نکند یعنی اینکه در دامنزدن به فساد سیاسی شریک است. کدام یک از این صداها بلندتر است؟ کدام یک از این صداها مسئولانهتر است؟
صدای یک کاندیدا
جلسه که تمام میشود «حمید» نامزد موردحمایت قاطبه حاضران مرد جوانی را که مثل خود او لباس پوشیده، صدا میکند و خطاب به جمع میگوید: آقا فرشید پسرعموی عزیزم از دیروز مسئولیت ستاد بنده را برعهده گرفته. تمام جلسات را با ایشان هماهنگ کنید. برای همایشها و جلسات خانگی هم مشکلی نداریم.
یکنفر از میان جمع میپرسد: بهتر نیست جلسات سنگین بالای دویست نفر برگزار کنیم یه شام هم بدیم؟
«حمید» مشتاقانه سری تکان میدهد و میگوید: برای شام مشکلی نداریم. با یک آشپزخانه حرف زدیم. تا شبی هزار تا غذا هم محدودیت نداره. شام چه ارزش داره. هرکس برنامه گذاشت ٤٨ساعت زودتر آمار بده، آقا فرشید هماهنگ میکنن.
حمید از جمع تشکر میکند و یکی از میان جمعیت برای سلامتی نامزد محبوب و موفقیتش و سلامتی خانواده جمع حاضر از جمعیت طلب صلوات میکند. همه صلوات بلندی میفرستند و از ساختمان شماره ١٦ در خیابان شهید اسدی خارج میشوند.
پینوشت: اسامی افراد در این گزارش مستعار است.
۰