ضعف مدیریت فرهنگی

ضعف مدیریت فرهنگی

ارتقا (چه در زمینه کیفی و چه کمی) در عرصه فرهنگ و هنر کار ساده‌ای نیست. شما اگر کمپانی پوشاک را هم در نظر بگیرید، زمانی که تصمیم به تغییر مدیریت می‌گیرد با چارچوب و برنامه عمل می‌کند؛ چون از راه افزایش کیفیت و بهره‌وری قصد دارد سهام خود را افزایش دهد.

کد خبر : ۵۲۹۸۲
بازدید : ۱۰۹۷
ضعف مدیریت فرهنگی مسعود رایگان | اگر مسوولان وزارت ارشاد اجازه می‌دادند مدیران فرهنگی- اینجا تئاتر- به واسطه خرد جمعی انتخاب شوند قطعا شاهد اتفاق‌های بهتری می‌بودیم. بیان مسائلی از این دست به حدی تکراری شده که شاید دیگر شنیده هم نشود، اما من آنقدر می‌نویسم و مطرح می‌کنم تا در نهایت گوش شنوا پیدا شود.
در این زمینه- یعنی ثبات مدیریت- پرسش‌های متعددی وجود دارد که تلاش می‌کنم در ادامه به تفکیک بیان شود.
مانند اینکه مگر قرار نیست یک مدیر نسبت به حوزه مدیریتی‌اش شناخت و آگاهی پیدا کند و نتیجه شناخت و آگاهی‌اش در پیشبرد اهداف فرهنگی مملکت به‌کار گرفته شود؟
مگر برای کسب این شناخت از بودجه کشور هزینه نمی‌شود؛ آیا این مهم با دو سال حضور یک فرد بر مسند مدیریت شکل می‌گیرد؟ قطعا خیر.
پس اگر پاسخ منفی است چرا یک روند معیوب مدام در وزارت فرهنگ و ارشاد تکرار می‌شود؟ چرا فراموش می‌کنیم حوزه‌های مدیریتی باید ارتقا‌ دهنده باشند و اصولا بر همین اساس است که مدیران فرهنگی و هنری در دیگر کشور‌ها دستمزد بسیار بالایی دریافت می‌کنند.
چون ارتقا (چه در زمینه کیفی و چه کمی) در عرصه فرهنگ و هنر کار ساده‌ای نیست. شما اگر کمپانی پوشاک را هم در نظر بگیرید، زمانی که تصمیم به تغییر مدیریت می‌گیرد با چارچوب و برنامه عمل می‌کند؛ چون از راه افزایش کیفیت و بهره‌وری قصد دارد سهام خود را افزایش دهد.
این طور نیست که تا یک مدیر نسبت به فضای پیرامونی خود اشراف پیدا می‌کند از کار برکنار شود. چرا توجه نمی‌کنیم مدیریت فرهنگی در تمام جهان حداقل پنج ساله است؟ بنابراین یک بار دیگر به سطر نخست این یادداشت بازمی‌گردم.
چرا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به انتخاب ٣ هزار هنرمند تئاتر وقعی نگذاشت؟ این اتفاق بسیار تلخ است و اطمینان دارم همین اتفاق ٢ سال دیگر برای گزینه جدید مدیریت تئاتر نیز رخ می‌دهد. تاکید می‌کنم که بحث من مطلقا معطوف به افراد یا شخص خاصی نیست، بلکه از روند انتخاب و برنامه‌ریزی گلایه می‌کنم.
آیا وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی امضای حمایت ٣ هزار هنرمند تئاتر را دید و اقدامی نکرد یا اصولا در جریان چنین پویشی قرار نگرفت؟ پاسخ منفی به هر یک از این پرسش‌ها مسوولیت سنگینی روی دوش ایشان می‌گذارد. ماجرا بیشتر به دوران مدیریت علی منتظری شباهت دارد که هنرمندان بابت تغییر، نگرانی داشتند و مشخص بود که مساله در نهایت با بی‌توجهی مواجه می‌شود.
چرا بعد از این همه سال همان روند دوباره تکرار شده است؟ متاسفانه این بدعت در عرصه مدیریت فرهنگی ما باب شده که تا یک مدیر از راه می‌رسد، اقداماتی انجام می‌دهد که تمام دستاورد‌های گذشته تحت‌الشعاع قرار بگیرد.
البته امیدوارم شهرام کرمی ادامه‌دهنده مسیر گذشته باشد ولی پرسش این است که آیا مدیران بررسی کرده‌اند بدعت رخ داده در ساختمان تئاتر کشور چه فاجعه‌ای به همراه می‌آورد؟ سیاستگذاری‌های مقطعی در عرصه هنر
- خاصه تئاتر- امری نکوهیده است و ادامه همین وضعیت خانه‌نشینی هنرمندان شناخته شده تئاتر ایران مثل دکتر علی رفیعی را به همراه داشته.
اما در سوی دیگر می‌بینید افرادی که مناصب مدیریتی هم برعهده داشته‌اند با بودجه‌های میلیاردی نمایش روی صحنه می‌برند و بیلبورد‌های تبلیغاتی‌شان هم از ماه‌ها قبل در سراسر پایتخت به اهتزاز درمی‌آید. چنین بی‌عدالتی‌هایی را باید کجا مطرح کنیم؟ در سوی دیگر ماجرا هنرمندان قرار دارند.
من از هنرمندان هم گلایه می‌کنم که چرا در برابر بدعت‌ها ایستادگی نکرده و سکوت پیشه می‌کنند؟ خانه تئاتر در این شرایط که هنرمندان بدون پشتیبان هستند چه می‌کند؟ چرا حمایت صنفی صورت نمی‌گیرد و چرا راجع‌به این قضایا هیچ واکنشی ندارد؟
متاسفانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقش حمایتی و ایجاد ثبات در عرصه فرهنگ و هنر را از یاد برده است و ما به‌شدت از سوءمدیریت رنج می‌بریم. آنچه رخ داد بی‌احترامی به فرهیختگان تئاتر بود. کار از گلایه گذشته است، حرف‌ها شنیده نمی‌شود.
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فرادید هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید