پس از مدتها سکوت
«دغدغهای جز موسیقی ندارم،در حالی که این حرفه را دلیلی برای کسب درآمد نمیدانم» شهرام شکوهی این را میگوید و بر این باور است که موسیقی دایره وسیعی از احساسات و عواطف است که با صدای بلند جاری میشود.
کد خبر :
۵۳۷۲۲
بازدید :
۱۸۴۰
«دغدغهای جز موسیقی ندارم،در حالی که این حرفه را دلیلی برای کسب درآمد نمیدانم» شهرام شکوهی این را میگوید و بر این باور است که موسیقی دایره وسیعی از احساسات و عواطف است که با صدای بلند جاری میشود.
او که مدتی به دور از حاشیه و متن موسیقی از دور شاهد شرایط جدید بود، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. با موسیقی حال حاضر که در کوچه و بازار جاری است غریبه است و میخواهد سعی در بهبود اوضاع کنونی داشته باشد.میگوید با این حال تغییر دادن این شرایط را هم کمی شبیه معجزه میداند، معجزهای که ولی باید اتفاق بیفتد تا از این وضعیت بحرانی در موسیقی خلاص شویم اما، میداند که نمیشود که نمیشود...
به بهانه انتشار کارهای جدید این خواننده با وی به گفتوگو نشستهایم که میخوانید:
*قبل از هرچیز از کناره گیری شما باید پرسید . چرا این روزها کمرنگتر از همیشه حضور دارید؟
من کناره نگرفتهام و فکر میکنم وقتی حرفی برای گفتن نیست، بهتر است ساکت باشیم. اگر چه من در این مدت در بازار موسیقی نبودهام اما غافل از آن نیستم و به تولید و ساخت کارهای جدید اقدام کردهام که در آینده نزدیک شاهد آنها خواهید بود. کم کاری من نیز درست میشود و به زودی شاهد فعالیت پرانرژی من خواهید بود.
به بهانه انتشار کارهای جدید این خواننده با وی به گفتوگو نشستهایم که میخوانید:
*قبل از هرچیز از کناره گیری شما باید پرسید . چرا این روزها کمرنگتر از همیشه حضور دارید؟
من کناره نگرفتهام و فکر میکنم وقتی حرفی برای گفتن نیست، بهتر است ساکت باشیم. اگر چه من در این مدت در بازار موسیقی نبودهام اما غافل از آن نیستم و به تولید و ساخت کارهای جدید اقدام کردهام که در آینده نزدیک شاهد آنها خواهید بود. کم کاری من نیز درست میشود و به زودی شاهد فعالیت پرانرژی من خواهید بود.
در حال حاضر چند آهنگ آماده انتشار دارم که در مرحله صدور مجوز به سر میبرند. اولین قطعه که به زودی منتشر میشود، «دلبرطناز» نام دارد. این مدت اگرحضور چشمگیری نداشتم فقط به این دلیل بود که درگیر اجراهای صحنهای بودم.
متاسفانه هر کس درگیر صحنه شود از محتوا دور میشود. اما یک بار دیگر تصمیم گرفتهام سعی خود را بکنم وباز برگردم. این باراما با هزینه خودم برمیگردم. مهم هم نیست که چه اتفاقی میافتد. باید ببینیم مردم چه استقبالی میکنند و چگونه با حضور مجدد من برخورد میکنند.
*پس میتوان نتیجه گرفت بیش از کنسرت ، به ساخت موسیقی فکر میکنید و روی آن متمزکر شدهاید!
دقیقا همین طور است. اجراها کمی خستهام کردهاند و بهتر است برای اجراهای بعدیام آهنگهای جدید بسازم. چون به مردم احترام میگذارم و نمیخواهم با هزینههایی که میکنند و به کنسرت من میآیند، مدام تکرار مکررات بشنوند و تماشا کنند. حرفهای تازهای دوست دارم با مخاطب بزنم.
*به نظر میرسد دوستانی مثل شما یا عرصه برایشان تنگ میشود و یا کاملا خودخواسته فضا را برای تازه واردها خالی میکنند. شما از کدام دستهاید و چرا؟
کارکردن دیگران ربطی به فعالیت یا عدم فعالیت من ندارد و برعکس. درست است که از جو کنونی موسیقی رضایت چندانی ندارم، اما اینطور نیست که حضور من موجب شود تا دیگران پیشرفت کنند و بنابراین فکر نمیکنم نیازی به این باشد که به نفع دیگران کناره بگیرم. جا برای همه هست و همه میتوانند از فضایی که دارند نهایت استفاده را ببرند، منتهی به شکل درست و منطقی!
*منظورتان از موسیقی درست و منطقی چیست؟
متاسفانه شاهد هستیم که هر کلام موزون و ریتم دار را به نام موسیقی به خورد مردم میدهند و این موجب میشود سطح سلیقه آنها پایین بیاید و دیگر به موسیقی خوب گوش نکنند. وقتی چیزی برای مردم عادت شود، به دنبال ترک آن نیستند چون فکر میکنند رضایت بخش نخواهد بود. ما حق نداریم مردم را دست پایین بگیریم . اگر آنها نباشند، من و امثال من نیز نخواهیم بود که اگر اینطور بود هر کسی که برای خودش در خانه میخواند، خواننده بود.
شهرام شکوهی: نمیشود که نمیشود که نمیشود که نمیشود!
*معمولا هرخواننده در سبکی خاص فعالیت میکند و در ادامه همان سبک را دنبال میکند. این نقب زدن به سبکهای مختلف از سنتی گرفته تا پاپ و تلفیقی و.... بر چه مبنایی اتفاق میافتد؟
شخصا تجربه کردن را دوست دارم و اهل کسب تجربه هستم. من برای تجربه کسب کردن دست به این کار میزنم و بازهم اگر فرصتی باقی باشد، هر سبکی را که احساس کنم دوست دارم، کار میکنم. این که ما بین سبکها دست به انتخاب بهتر و بدتر بزنیم کار شایستهای نیست.
*این باور برخیها که عدم ثبات یک خواننده را در تجربه سبکهای مختلف عنوان میکنند، آیا درمورد شما هم صدق میکند؟
همه سبکها ارزشمندند و در جایگاه خود اهمیت دارند. این که من بگویم چون خواننده پاپ هستم، موسیقی سنتی درنظرم از جایگاهی برخوردار نیست، اصلا قابل هضم نیست. به عنوان خوانندهای که به گفته شما سعی کردهام اغلب سبکها را تجربه کنم، میگویم که تفاوت قائل شدن بین سبکهای مختلف و دست به انتخاب خوب و بد زدن به صرف سبکی که دارند اصلا کار خوبی نیست.
*پس میتوان نتیجه گرفت بیش از کنسرت ، به ساخت موسیقی فکر میکنید و روی آن متمزکر شدهاید!
دقیقا همین طور است. اجراها کمی خستهام کردهاند و بهتر است برای اجراهای بعدیام آهنگهای جدید بسازم. چون به مردم احترام میگذارم و نمیخواهم با هزینههایی که میکنند و به کنسرت من میآیند، مدام تکرار مکررات بشنوند و تماشا کنند. حرفهای تازهای دوست دارم با مخاطب بزنم.
*به نظر میرسد دوستانی مثل شما یا عرصه برایشان تنگ میشود و یا کاملا خودخواسته فضا را برای تازه واردها خالی میکنند. شما از کدام دستهاید و چرا؟
کارکردن دیگران ربطی به فعالیت یا عدم فعالیت من ندارد و برعکس. درست است که از جو کنونی موسیقی رضایت چندانی ندارم، اما اینطور نیست که حضور من موجب شود تا دیگران پیشرفت کنند و بنابراین فکر نمیکنم نیازی به این باشد که به نفع دیگران کناره بگیرم. جا برای همه هست و همه میتوانند از فضایی که دارند نهایت استفاده را ببرند، منتهی به شکل درست و منطقی!
*منظورتان از موسیقی درست و منطقی چیست؟
متاسفانه شاهد هستیم که هر کلام موزون و ریتم دار را به نام موسیقی به خورد مردم میدهند و این موجب میشود سطح سلیقه آنها پایین بیاید و دیگر به موسیقی خوب گوش نکنند. وقتی چیزی برای مردم عادت شود، به دنبال ترک آن نیستند چون فکر میکنند رضایت بخش نخواهد بود. ما حق نداریم مردم را دست پایین بگیریم . اگر آنها نباشند، من و امثال من نیز نخواهیم بود که اگر اینطور بود هر کسی که برای خودش در خانه میخواند، خواننده بود.
شهرام شکوهی: نمیشود که نمیشود که نمیشود که نمیشود!
*معمولا هرخواننده در سبکی خاص فعالیت میکند و در ادامه همان سبک را دنبال میکند. این نقب زدن به سبکهای مختلف از سنتی گرفته تا پاپ و تلفیقی و.... بر چه مبنایی اتفاق میافتد؟
شخصا تجربه کردن را دوست دارم و اهل کسب تجربه هستم. من برای تجربه کسب کردن دست به این کار میزنم و بازهم اگر فرصتی باقی باشد، هر سبکی را که احساس کنم دوست دارم، کار میکنم. این که ما بین سبکها دست به انتخاب بهتر و بدتر بزنیم کار شایستهای نیست.
*این باور برخیها که عدم ثبات یک خواننده را در تجربه سبکهای مختلف عنوان میکنند، آیا درمورد شما هم صدق میکند؟
همه سبکها ارزشمندند و در جایگاه خود اهمیت دارند. این که من بگویم چون خواننده پاپ هستم، موسیقی سنتی درنظرم از جایگاهی برخوردار نیست، اصلا قابل هضم نیست. به عنوان خوانندهای که به گفته شما سعی کردهام اغلب سبکها را تجربه کنم، میگویم که تفاوت قائل شدن بین سبکهای مختلف و دست به انتخاب خوب و بد زدن به صرف سبکی که دارند اصلا کار خوبی نیست.
همه انواع موسیقی در نوع خود ارزشمند هستند و شخصا از هرسبک هنری موسیقی دفاع میکنم. هر خواننده این حق را دارد که سبکهای مختلف را تجربه کند حتی اگر سالها از حضور او در بازار موسیقی گذشته باشد. این که برخیها گمان میکنند خواننده قبل از حضور رسمیاش در بازار موسیقی مجاز به تجربه سبکهاست اصلا حرف درستی نیست و اینکه خوانندهای که ثبات ندارد سبکهای مختلف را امتحان میکند هم به شدت حرف غلطی است.
جو شلوغ بازار گویا به مذاق خیلیها خوش آمده است اما از طرفی حرفهایترها نسبت به آن گلهمندند. این شلوغی چه تاثیری در روند فعالیت شما و درنهایت موسیقی کشور گذاشته است؟
همیشه برای هر هنری از این دست اتفاقات میافتد . خیلیها وارد عرصه میشوند و با یک موج مطرح میشوند و این موجها باعث خانه نشینی حرفهایترها میشود! خیلیها هم یک شبه معروف میشوند که آنها هم به همان سرعت ناپدید میشوند.
جو شلوغ بازار گویا به مذاق خیلیها خوش آمده است اما از طرفی حرفهایترها نسبت به آن گلهمندند. این شلوغی چه تاثیری در روند فعالیت شما و درنهایت موسیقی کشور گذاشته است؟
همیشه برای هر هنری از این دست اتفاقات میافتد . خیلیها وارد عرصه میشوند و با یک موج مطرح میشوند و این موجها باعث خانه نشینی حرفهایترها میشود! خیلیها هم یک شبه معروف میشوند که آنها هم به همان سرعت ناپدید میشوند.
یک سری هم حبابهایی هستند که خیلی زود میترکند و چیزی از آنها باقی نمیماند. اما همینها موجب نابسامانی و خرابی وضعیت موسیقی در کشور شده است و اتفاقا چارهای هم نیست و باید تحمل کرد.با این حال اتفاق خاصی در فعالیت و روند کاری من و دیگران نمیافتد.
موسیقی ایران هم اکنون مانند کرمی در پیله است که نیاز به پروانه شدن دارد و باید پروانه شود. درست است که در این عرصه اتفاقات بد بسیاری افتاده است که یکی از آنها حضور ناخوانندگان و ناهنرمندان در عرصه موسیقی است اما این نیز بگذرد.
موسیقی ایران هم اکنون مانند کرمی در پیله است که نیاز به پروانه شدن دارد و باید پروانه شود. درست است که در این عرصه اتفاقات بد بسیاری افتاده است که یکی از آنها حضور ناخوانندگان و ناهنرمندان در عرصه موسیقی است اما این نیز بگذرد.
*شما نیز مانند بسیاری از خوانندگان درگیر ساخت و تولید تک قطعه هستید. فکر نمیکنید این روند به ضرر خواننده و جامعه موسیقی باشد؟
ساخت و تولید تک قطعه از انجایی که مانند انتشار آلبوم پرهزینه نیست، بسیار مورد استقبال خوانندگان و عوامل موسیقی قرار گرفته است. این کاری است که در همه جای دنیا اتفاق میافتد. این که مدت زیادی صرف تولید و ساخت چندین قطعه موسیقی شود و بعد منتظر شد تا مجوز دریافت کند کلی زمان میبرد. البته که من با انتشار آلبوم مخالف نیستم ولی وقتی با انتشار تک آهنگ میتوان بقای هنری داشت چرا این کار را نکنیم.
این روند ضرری به کسی نمیزند و اتفاقا مردم و مخاطبان موسیقی میتوانند در میان انبوه موسیقی دست به انتخاب بزنند و نیازی به این نباشد که یک خواننده حتما آلبوم منتشر کند . من به عنوان خوانندهای که سه آلبوم در بازار موسیقی منتشر کردهام، به هیچ وجه از این کار پشیمان نیستم وبازهم آلبوم منتشر خواهم کرد ، ولی تک قطعه را نیز برای سرعت بخشیدن به حضور در بازار موسیقی مفید میدانم.
*این روزها علاوه بر اینکه چنین اتفاقاتی میافتد،شاهد انواع موسیقی غیرعلمی و غیرحرفهای بسیاری در میان کارهای دارای مجوز هستیم. کارهایی که برخلاف مجوزی که دارند اصلا ارزش شنیده شدن ندارند. این سیستم خللی در کارهای جدی و حرفهای وارد نمیکند؟ اگر وارد میکند از چه زاویهای؟
بحثی که در میان انتشار انبوه کارهای موسیقی همیشه مطرح است همین است. خیلی از کارهایی که به بازار عرضه میشوند و به دست مخاطبان موسیقی میرسند کارهای ارزشی و هنری نیستند که بار علمی داشته باشند.
اینگونه که هر کسی با نثرمنظوم خود با ملودیای سخیف و دم دستی و ضدارزشی، به خیال خود آهنگ میسازد و میخواند و خود را درجرگه خوانندگان میبیند و میپندارد که دیگر همه چیز را تمام و کمال دارد، خیلی رایج شده است. به گفته دوستی این روزها هر کسی زبان داشته باشد خواننده است . هر کس لال نباشد، خواننده است!
مسئولان باید بیشتر حواسشان باشد.
البته منظورم فقط مسئولان دفتر موسیقی نیستند که سیاستگذاری میکنند. طیف گستردهای هستند، شامل تهیه کننده و شوراهای مختلف و ...به نظرم همگی باید نگران موسیقی کشور باشیم تا هر نوشتهای به نام شعر به خورد مردم داده نشود. چطور میشود که برخی از ترانههای دم دستی و سخیف از زیر دست مسئولان ارزشیابی در میرود و به گوش مردم میرسد؟ شما حتی اگر یک شعر کودک هم به ارشاد ببرید به ممیزی برمیخورد! کلا همه چیز ممیزی دارد و در تعجبم که چرا برخی از این خوانندگان با ترانهها و موسیقیهای ضعیف به مردم معرفی میشوند.
*چرا شما و همردیفان شما سعی نمیکنید سطح شنیداری سلیقه مردم را تغییر دهید و ذائقه آنها را نجات دهید؟
واقعا فکر میکنید از دست من و امثال من کاری ساخته است که از انجام آن سرباز میزنیم؟ اوضاع موسیقی به قدری بحرانی و نابسامان است که فکر میکنم نیاز به احیا و دگردیسی داشته باشد. از دست ما کاری ساخته نیست و شاید بهتر باشد بگویم که موسیقی ما هم اکنون نیازمند یک معجزه است. معجزه باید اتفاق بیفتد تا از این وضعیت بحرانی در موسیقی خلاص شویم. اما نمیشود که نمیشود که نمیشود که نمیشود!
سلیقه موسیقی مردم هم در جوامع پیشرفته با توجه به اینکه بچهها در دوران مدرسهشان با کلاسهای موسیقی آشنا میشوند و بعدها در کالجهایشان نیز موسیقی دارند، متفاوت است. تمام افراد جامعه با موسیقی به طور علمی آشنا هستند و به این دلیل است که در آنجا کسی نمیتواند در اجرای زنده فالش بخواند و مردم هم فقط جیغ بزنند و هیچ کس هم متوجه نشود که طرف دارد فالش میخواند.
* کنسرتها و شرکتهای موسیقی نیز به سمت موسیقیهای سخیف و نازل رفتهاند. فکر میکنم ضربه اصلی را از این جا میخوریم. اینطورنیست؟
شما هم اگر تهیه کننده باشید و ببینید که فلان خواننده برای شما و شرکتتان سودده است و پول میآورد، ترجیحتان کماکان این است که موسیقی جدی با مخاطب خاص کار کنید؟ صادق باشیم! وقتی موسیقی جدی و حرفهای در چرخه صنعت این موسیقی جایی ندارد، معلوم است که تهیه کنندگان نیز به دنبال همین موسیقی هستند و از خوانندگان آنها هر چند که پیرو موسیقی سخیف و ضعیف باشند، حمایت میکنند.
مسئولان باید بیشتر حواسشان باشد.
البته منظورم فقط مسئولان دفتر موسیقی نیستند که سیاستگذاری میکنند. طیف گستردهای هستند، شامل تهیه کننده و شوراهای مختلف و ...به نظرم همگی باید نگران موسیقی کشور باشیم تا هر نوشتهای به نام شعر به خورد مردم داده نشود. چطور میشود که برخی از ترانههای دم دستی و سخیف از زیر دست مسئولان ارزشیابی در میرود و به گوش مردم میرسد؟ شما حتی اگر یک شعر کودک هم به ارشاد ببرید به ممیزی برمیخورد! کلا همه چیز ممیزی دارد و در تعجبم که چرا برخی از این خوانندگان با ترانهها و موسیقیهای ضعیف به مردم معرفی میشوند.
*چرا شما و همردیفان شما سعی نمیکنید سطح شنیداری سلیقه مردم را تغییر دهید و ذائقه آنها را نجات دهید؟
واقعا فکر میکنید از دست من و امثال من کاری ساخته است که از انجام آن سرباز میزنیم؟ اوضاع موسیقی به قدری بحرانی و نابسامان است که فکر میکنم نیاز به احیا و دگردیسی داشته باشد. از دست ما کاری ساخته نیست و شاید بهتر باشد بگویم که موسیقی ما هم اکنون نیازمند یک معجزه است. معجزه باید اتفاق بیفتد تا از این وضعیت بحرانی در موسیقی خلاص شویم. اما نمیشود که نمیشود که نمیشود که نمیشود!
سلیقه موسیقی مردم هم در جوامع پیشرفته با توجه به اینکه بچهها در دوران مدرسهشان با کلاسهای موسیقی آشنا میشوند و بعدها در کالجهایشان نیز موسیقی دارند، متفاوت است. تمام افراد جامعه با موسیقی به طور علمی آشنا هستند و به این دلیل است که در آنجا کسی نمیتواند در اجرای زنده فالش بخواند و مردم هم فقط جیغ بزنند و هیچ کس هم متوجه نشود که طرف دارد فالش میخواند.
* کنسرتها و شرکتهای موسیقی نیز به سمت موسیقیهای سخیف و نازل رفتهاند. فکر میکنم ضربه اصلی را از این جا میخوریم. اینطورنیست؟
شما هم اگر تهیه کننده باشید و ببینید که فلان خواننده برای شما و شرکتتان سودده است و پول میآورد، ترجیحتان کماکان این است که موسیقی جدی با مخاطب خاص کار کنید؟ صادق باشیم! وقتی موسیقی جدی و حرفهای در چرخه صنعت این موسیقی جایی ندارد، معلوم است که تهیه کنندگان نیز به دنبال همین موسیقی هستند و از خوانندگان آنها هر چند که پیرو موسیقی سخیف و ضعیف باشند، حمایت میکنند.
آیا شما برای افتادن در چنین بستری به سمت و سوی ریتمهای شاد به اجبار فضای موسیقیایی سوق پیدا خواهید کرد ؟
فکر میکنم زمان آن گذشته است که خود را محدود کنیم. اگر شاد قابل دفاع باشد چه اشکالی دارد؟ با توجه به اینکه الان فضای جامعه امان هم یک مقدار گرفتگی دارد به دلیل مشکلاتی که هست، بد نیست که با موسیقی شاد این فضا را تلطیف کنیم.رفتن به آن فضاها از نظرم هیچ ایرادی ندارد.
فقط باید مطمئن بود که بهترین و درستترین و اصولیترین کار که مردم را به فکر داشتن وا میدارد ، انجام داد نه هر کاری پیش پا افتادهای را! چون سلیقه مردم دست ماست و میتوانیم به بهترین شکل ممکن آن را تغییر بدهیم. فضای شاد خواندن خوب است و به همین دلیل آهنگی که با عنوان «دلبرطناز» از من منتشر شد، شاد است و آهنگهای بعدی هم شاد است و ...
* به عنوان فعال در این عرصه فکر میکنید کجای راه را اشتباه رفتهایم که به چنین مصیبتی در موسیقی گرفتار شدهایم؟
ما کلا اشتباهی آمدهایم و اشتباهی هستیم. اما ریشه آن بر میگردد به روزی که موسیقی را سخیف شمردند و از اعتبار آن کاسته شد. اگر به موسیقی بها و اعتبار داده میشد، شاهد این مشکلات که هم اکنون در سرراه موسیقی هست نبودیم. شاید بدانید میخواهم از چه چیزی حرف بزنم که در قالب کلام نمیگنجد و جای آن هم نیست اما در همین یک جمله خلاصه کنم که هیچ چیز سرجای خودش نیست، به خصوص موسیقی!
مقصر و نجات دهنده کیست؟
متاسفانه داریم جایی زندگی میکنیم که اگر هواپیما با کوه برخورد کند، کوه مقصر است . کلا هیچ کس مقصر نیست ، هیچ کس کم کار نیست و همه تقصیرات را به گردن این و آن میاندازند. در موسیقی هم وضع به همین منوال است و در اتفاقاتی که میافتد کسی مقصر نیست و تقصیر خود موسیقی است که بلد نیست راهش را درست برود. اما نجات دهنده تک تک افراد جامعه هستند نه فقط موزیسینها و خوانندهها!
* پیش از این خوانندهها مدعی بودند رسالت تربیت شنیداری مردم روی دوششان است و مدام این شعار را سر میدادند که میخواهند موسیقی و مخاطب آن را هدایت کنند اما گویا قصیه کاملا برعکس شد.نظر شما دراین باره چیست؟ آیا شما هم جزو رسولان هستید؟
خودم را منجی و رسول نمیدانم اما بر این باورم که خوراک خوب، عادت خوب به بار میآورد. فقط با خوراک دادن خوب به مردم است که گوش آنها را از شنیدن هرگونه موسیقی مصرفی پاک میکنیم. اینکه میگویید برعکس است، با آن موافقم! واقعا امروزه خوانندگان مینشینند برآورد میکنند تا ببینند مردم چه میخواهند و همان کار را انجام میدهند.
* به عنوان فعال در این عرصه فکر میکنید کجای راه را اشتباه رفتهایم که به چنین مصیبتی در موسیقی گرفتار شدهایم؟
ما کلا اشتباهی آمدهایم و اشتباهی هستیم. اما ریشه آن بر میگردد به روزی که موسیقی را سخیف شمردند و از اعتبار آن کاسته شد. اگر به موسیقی بها و اعتبار داده میشد، شاهد این مشکلات که هم اکنون در سرراه موسیقی هست نبودیم. شاید بدانید میخواهم از چه چیزی حرف بزنم که در قالب کلام نمیگنجد و جای آن هم نیست اما در همین یک جمله خلاصه کنم که هیچ چیز سرجای خودش نیست، به خصوص موسیقی!
مقصر و نجات دهنده کیست؟
متاسفانه داریم جایی زندگی میکنیم که اگر هواپیما با کوه برخورد کند، کوه مقصر است . کلا هیچ کس مقصر نیست ، هیچ کس کم کار نیست و همه تقصیرات را به گردن این و آن میاندازند. در موسیقی هم وضع به همین منوال است و در اتفاقاتی که میافتد کسی مقصر نیست و تقصیر خود موسیقی است که بلد نیست راهش را درست برود. اما نجات دهنده تک تک افراد جامعه هستند نه فقط موزیسینها و خوانندهها!
* پیش از این خوانندهها مدعی بودند رسالت تربیت شنیداری مردم روی دوششان است و مدام این شعار را سر میدادند که میخواهند موسیقی و مخاطب آن را هدایت کنند اما گویا قصیه کاملا برعکس شد.نظر شما دراین باره چیست؟ آیا شما هم جزو رسولان هستید؟
خودم را منجی و رسول نمیدانم اما بر این باورم که خوراک خوب، عادت خوب به بار میآورد. فقط با خوراک دادن خوب به مردم است که گوش آنها را از شنیدن هرگونه موسیقی مصرفی پاک میکنیم. اینکه میگویید برعکس است، با آن موافقم! واقعا امروزه خوانندگان مینشینند برآورد میکنند تا ببینند مردم چه میخواهند و همان کار را انجام میدهند.
چه بسیار دیدهایم کسانی را که با تحقیق و پرس و جو متوجه شدهاند مردم کارهای بسیار نازل خواستهاند و تن به همان کارها دادهاند. به عنوان یک شخص از این حوزه لااقل میتوانم خودم باشم! همین خود بودن کافی است تا بتوان در جهت مثبت موسیقی گام برداشت نه این که رسول بود و رسالت هنر را بر دوش گرفت و مدعی آن شد.
*اخیرا دست به انتشار کارهای جدید زدهاید که به نظر میرسد گامهای مصممی به سمت مبارزه با موسیقی نازل است.
این تنها کاری است که از دستم بر میآید. امیدوارم بتوانم به چنین مهمی دست یابم .
* عمده تفاوت کارهای کنونی و پیشینتان چیست؟
این که به کارهای جدیدم ، تجربه اضافه شده است، آنها را از کارهای قبلی متفاوت میکند. همیشه تجربه به آدمها کمک کرده تا گامهای مثبتتر و محکمتری بردارند و من نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نخواهم بود.
*اخیرا دست به انتشار کارهای جدید زدهاید که به نظر میرسد گامهای مصممی به سمت مبارزه با موسیقی نازل است.
این تنها کاری است که از دستم بر میآید. امیدوارم بتوانم به چنین مهمی دست یابم .
* عمده تفاوت کارهای کنونی و پیشینتان چیست؟
این که به کارهای جدیدم ، تجربه اضافه شده است، آنها را از کارهای قبلی متفاوت میکند. همیشه تجربه به آدمها کمک کرده تا گامهای مثبتتر و محکمتری بردارند و من نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نخواهم بود.
منبع: موسیقی ما
۰