نقش نیروهای خارجی در گرانی نان در کردستان
در فاصله سالهای ۱۲۹۷-۱۲۹۳ نیروهای روس، عثمانی و انگلیس در کردستان حضور داشتند و مرتب مشغول نبرد با هم و با طوایف کردستان بودند. در این میان، گرسنگی و قحطی که یکی از پیامدهای جنگ جهانی اول در تمام ایران بود در کردستان به واسطه حضور نیروهای روس گستره بیشتری داشت. حضور نیروهای روس ازسال ۱۲۹۳ در کردستان و سپس ورود دو تا سه هزار سرباز دیگر در ۴ مرداد ۱۲۹۴ اوضاع را بدتر کرد. مردم از طلوع آفتاب برای لقمهای نان میگشتند، ولی بهدست نمیآوردند.
کد خبر :
۵۹۹۰۳
بازدید :
۹۵۱
در فاصله سالهای ۱۲۹۷-۱۲۹۳ نیروهای روس، عثمانی و انگلیس در کردستان حضور داشتند و مرتب مشغول نبرد با هم و با طوایف کردستان بودند. در این میان، گرسنگی و قحطی که یکی از پیامدهای جنگ جهانی اول در تمام ایران بود در کردستان به واسطه حضور نیروهای روس گستره بیشتری داشت. حضور نیروهای روس ازسال ۱۲۹۳ در کردستان و سپس ورود دو تا سه هزار سرباز دیگر در ۴ مرداد ۱۲۹۴ اوضاع را بدتر کرد. مردم از طلوع آفتاب برای لقمهای نان میگشتند، ولی بهدست نمیآوردند.
روسها نیز اجازه عبور و مرور مردم روستاها را نمیدادند بهویژه اجازه نمیدادند آنها بار به شهر بیاورند. در نتیجه بارها را کنار شهر میانداختند و حمالها پشتهای یک قراناین بارها را به شهر میبردند. از سویی روسها قدغن کرده بودند که یک قفیز (پیمانه) گندم، جو و... برای مردم روستا نباید از شهر سنندج بیرون برود.
جنگ و غارت قحطی زدگان دوره جنگ جهانی اول
در گزارش یکی از عرایض آمد که «اوضاع عمومی (کردستان) فوقالعاده رقتانگیز است مساله ارزاق و کثرت جمعیت در نهایت درجه کسب اهمیت نمود و بهواسطه کثرت جمعیت و قلت ارزاق گندم خرواری پنجاه تومان معامله میشود.» از آنجایی که انبارها کهنه بودند محصول جمع شده معمولا توسط قوای روس تصاحب میشد. البته بر خلاف روسها، نیروهای عثمانی در کردستان حامیان زیادی از جمله شیوخ را داشتند.
در گزارش یکی از عرایض آمد که «اوضاع عمومی (کردستان) فوقالعاده رقتانگیز است مساله ارزاق و کثرت جمعیت در نهایت درجه کسب اهمیت نمود و بهواسطه کثرت جمعیت و قلت ارزاق گندم خرواری پنجاه تومان معامله میشود.» از آنجایی که انبارها کهنه بودند محصول جمع شده معمولا توسط قوای روس تصاحب میشد. البته بر خلاف روسها، نیروهای عثمانی در کردستان حامیان زیادی از جمله شیوخ را داشتند.
در این دوره، علما، اصناف و تجار بارها با بستن بازارها و حضور در مساجد برای عثمانیها اعانه جمع کردند. در نتیجه برخلاف روسها عثمانیها بخش بزرگی از احتکار و ذخیره گندم را با نام کمک برای جهاد با کفار به مردم تحمیل میکردند.
روسها بسته به موقعیتی که در آن قرار میگرفتند از هر روشی برای ذخیره و احتکار مواد غذایی استفاده میکردند. گاه تمام اسباب و وسایل خوراکی روسها در جنگ از دست میرفت. مثلا زمانی که در ۲۰ تیر ۱۲۹۶ از کردستان به طرف پنجوین عراق در حال پیشروی بودند، در مرز مریوان و در درگیری با عثمانیها و طوایف کردستان حدود هفتصد بار الاغ نان، برنج و روغن از دست دادند، اما سربازان روس خیلی زود و در ۲۳ رمضان بازار سنندج را غارت کردند.
روسها بسته به موقعیتی که در آن قرار میگرفتند از هر روشی برای ذخیره و احتکار مواد غذایی استفاده میکردند. گاه تمام اسباب و وسایل خوراکی روسها در جنگ از دست میرفت. مثلا زمانی که در ۲۰ تیر ۱۲۹۶ از کردستان به طرف پنجوین عراق در حال پیشروی بودند، در مرز مریوان و در درگیری با عثمانیها و طوایف کردستان حدود هفتصد بار الاغ نان، برنج و روغن از دست دادند، اما سربازان روس خیلی زود و در ۲۳ رمضان بازار سنندج را غارت کردند.
بار دیگر آنها در ۲۵ رمضان کلیه بازار را غارت و در روستاها تمام خانهها را برای پیدا کردن گندم و جو تفتیش کردند و در ذیالقعده با تهیه لیستی از کالاهای خوراکی خواهان تهیه آنها از سوی مردم شدند. روسها و عثمانیها علاوه بر کردستان این غارتها را در نواحی دیگر مانند کرمانشاه هم مرتکب شدند.
حتی گزارش شد که روسها به جای علوفه، گندم و جو جلوی چهارپایانشان میریختند. روش دیگر برای گرفتن غله و ارزاق گفتوگو و مذاکره با اعیان و اشراف شهر و رسیدن به توافق با آنها بر سر قیمت بود. به همین ترتیب در ۱۴ آبان ۱۲۹۶ کلنل زاخارچنکو. مامور پلتیکی روسیه و سهرابزاده مترجم وی از کرمانشاه وارد کردستان شدند و کمیسیونی از نمایندگان سربازان روس و چند نفر از اهالی شهر سنندج تشکیل دادند تا در مورد مسائل پیشآمده بهویژه در حوزه تهیه ارزاق و غله با نظامیان روس مذاکره کنند.
حتی گزارش شد که روسها به جای علوفه، گندم و جو جلوی چهارپایانشان میریختند. روش دیگر برای گرفتن غله و ارزاق گفتوگو و مذاکره با اعیان و اشراف شهر و رسیدن به توافق با آنها بر سر قیمت بود. به همین ترتیب در ۱۴ آبان ۱۲۹۶ کلنل زاخارچنکو. مامور پلتیکی روسیه و سهرابزاده مترجم وی از کرمانشاه وارد کردستان شدند و کمیسیونی از نمایندگان سربازان روس و چند نفر از اهالی شهر سنندج تشکیل دادند تا در مورد مسائل پیشآمده بهویژه در حوزه تهیه ارزاق و غله با نظامیان روس مذاکره کنند.
اما پس از آنکه روسها حاضر به پایین آمدن از هیچیک از مواضع خود نشدند، این کمیسیون بینتیجه به پایان رسید و منحل شد. در پی این اداره نظمیه مردم را به مسجد دعوت و از آنها درخواست کرد تا در کمیسیون جدید عضو شوند، اما کسی حاضر به انجام این کار نشد، زیرا مردم معتقد بودند از طرفی این ظاهرسازیها میشود و از طرفی نماینده طومانیانس به اتفاق مسعود میرزا و دو امنیه در قروه به بدترین وضع از طرف روسها کشته میشوند و کسی پاسخگو نیست.
نیروهای روس همچنین با ورود به روستاها پس از کمکردن بیست من از هر خروار گندم به نام اشغال بقیه را خرواری بیست الی سی تومان قیمت میکردند. روش دیگر برای بهدست آوردن آذوقه دستور دولت مرکزی به حکومت کردستان مبنی بر همکاری برای تهیه اجناس و ارزاق روسها و در مقابل دریافت قبض از آنها بود.
نیروهای روس همچنین با ورود به روستاها پس از کمکردن بیست من از هر خروار گندم به نام اشغال بقیه را خرواری بیست الی سی تومان قیمت میکردند. روش دیگر برای بهدست آوردن آذوقه دستور دولت مرکزی به حکومت کردستان مبنی بر همکاری برای تهیه اجناس و ارزاق روسها و در مقابل دریافت قبض از آنها بود.
حتی دولت، ساعدالسلطان را بهعنوان مامور مخصوص برای تعدیل امور جنس ولایات غرب و واسطه بین نظامیان و اهالی تعیین کرد، اما نکته مهمی که در گزارش آمده این است که درخواست تهیه آذوقه نیروهای روس تنها برای جلوگیری از تعرضات آنها در نواحی زنجان و تهران بود و مهمتر اینکه با اوضاع و احوال پیش آمده دیگر کردستان جنس دولتی نداشت، با وجود این ۴۲۰۰ خروار گندم با قیمت پانزده تا بیست تومان به روسها داده شد. طبق یکی از گزارشها نیروهای روس آنقدر گندم جمعآوری کردند که گاه آن را با قیمت خرواری شصت تومان میفروختند.
در این مدت به واسطه فقدان امنیت و نبود گاو و بذر، زراعت هم تقریبا تعطیل شده بود. در ۲۳ مهر ۱۲۹۶ اعیان و مالکین جلسهای در منزل مشیر دیوان برگزار کردند. در این جلسه غیر از پانزده بلوکی که در تصرف طوایف و اشرار بود، مقدار گندم ده هزار خروار تخمین زده شد که روزانه ۵۰ خروار آن خوراک مردم شهر میشد و به علاوه باید به نظامیان هم داده میشد. در نتیجه حدود هشت هزار خروار کسری گندم وجود داشت.
در این مدت به واسطه فقدان امنیت و نبود گاو و بذر، زراعت هم تقریبا تعطیل شده بود. در ۲۳ مهر ۱۲۹۶ اعیان و مالکین جلسهای در منزل مشیر دیوان برگزار کردند. در این جلسه غیر از پانزده بلوکی که در تصرف طوایف و اشرار بود، مقدار گندم ده هزار خروار تخمین زده شد که روزانه ۵۰ خروار آن خوراک مردم شهر میشد و به علاوه باید به نظامیان هم داده میشد. در نتیجه حدود هشت هزار خروار کسری گندم وجود داشت.
اعیان از مرکز دو درخواست کردند که اول به آنها در تهیه گندم کمک شود و دوم اینکه در مورد حضور نظامیان در شهر چارهاندیشی شود. با وجود این بهنظر میرسد روسها یکی از بهترین گزینهها برای تهیه ارزاق و غله را همان اعیان و مالکین میدانستند.
بر همین اساس فرمانده روسها در روز چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۲۹۷ مجمعی از اعیان و مالکین را احضار و از آنها پانصد هزار خروار گندم، پانصد هزار خروار جو، روغن، برنج و سوخت درخواست کرد. در همین زمان روزنامه «ستاره ایران» درباره اوضاع کردستان و غارت انبارهای غله آن گزارش مفصلی را چاپ میکند. سرانجام بیشتر نیروهای روس از آذر ماه ۱۲۹۶ بهدلیل انقلاب اکتبر روسیه کردستان را ترک کردند و فقط چند صد نفری قزاق باقی ماندند. با وجود این قیمت نان و گندم تا پایان این سال به بالاترین حد خود رسید.
۰