بحران بادوام جمهوری
آرنت در این مقاله بر مسائلی متمرکز است که از دل جنبش حقوق مدنی و جنبش دانشجویی دهه ۱۹۶۰ برآمدند و مشخصا به رخدادها و مباحثی میپردازد که بر زمینه قرن بیستم برانگیخته شدند. او این قرن را به تاسی از پیشبینی لنین (قرن جنگ و انقلاب) قرن خشونت مینامد. فصل آخر کتاب نیز مصاحبهای است که آدلبرت رایف، نویسنده آلمانی، در سال ۱۹۷۰ با آرنت انجام داد. او در اواخر این مصاحبه از شوراها میگوید و تأکید دارد شکل جدید حکومت باید نظام شورایی باشد که هر بار و در همه جا نابود شده است، یا به دست بوروکراسی ملت-دولت یا دستگاه حزبی.
کد خبر :
۶۵۱۲۴
بازدید :
۱۳۰۳
هانا آرنت فیلسوف کاملا شناختهشدهای در ایران است. عمده آثار مهم او به فارسی ترجمه شدهاند و چه بسا او را بتوان در میان برخی فیلسوفان قرن بیستم که ترجمههای مغلوطی از آثارشان ارائه شده فیلسوف خوششانسی دانست: «انقلاب» و «خشونت» را عزتالله فولادوند، «وضع بشر» و «حیات ذهن» را مسعود علیا و بخشی از کتاب «خاستگاههای توتالیتاریسم» را محسن ثلاثی ترجمه کرده است.
به تازگی کتاب مهم دیگر آرنت «بحرانهای جمهوری» با ترجمه علی معظمی به همت نشر فرهنگ جاوید منتشر شده است. همزمان ترجمه دیگری نیز با عنوان «بحرانهای جمهوریت» توسط نشر گام نو به قلم امین و فلورا عسکریزاده منتشر شده است.
کتاب حاضر شامل چهار مقاله است که به برخی از جدیترین مسائل سیاسی جامعه آمریکا و دنیا در دهه ۱۹۶۰ میپردازد. آرنت که خود مهاجر بود و توانسته بود از هولوکاست جان سالم به در ببرد و به ایالات متحده مهاجرت کند، در این کتاب بحرانهای موجود در یکی از بزرگترین جمهوریهای معاصر و ابرقدرتهای جهان را در بحرانیترین دهههای قرن بیستم بررسی میکند. موضوعات این کتاب از افشاگریهای مربوط به اوراق پنتاگون تا جنبش مدنی، نافرمانی مدنی، خشونت، انقلاب و جنبش دانشجویی را دربر میگیرد. تحلیلها و اظهارات آرنت در این کتاب همچنان به کار میآید و مسائلی که مطرح میکند هنوز مهماند: دروغگویی در سیاست، معنا و امکان نافرمانی مدنی، خشونت در سیاست، انقلاب و زمینههای آن و مساله مفهوم و کارکرد دولت.
مقاله فصل اول کتاب با عنوان «دروغگویی در سیاست: تاملاتی درباره اوراق پنتاگون» اولینبار در مجله بررسی کتاب نیویورک منتشر شد که به مرور اسناد پنتاگون میپردازد و در آن رویکردهای پراگماتیستی در علوم انسانی را نقد میکند و نشان میدهد چگونه تقلیل مسائل به اعداد و ماتریسها بشر را به خطا میبرد. مقاله دوم با عنوان «نافرمانی مدنی» نیز اول در مجله نیویورکر منتشر میشود و با تغییراتی در این کتاب میآید. او در این مقاله از «حق بر تشکیل انجمن» میگوید و میکوشد نشان دهد نافرمانی مدنی دقیقا چیست، چه ویژگیهایی دارد و در کجا میتوان گفت: نافرمانی مدنی رخ داده است. آرنت در این فصل حق نافرمانی مدنی و تثبیت آن در نهادهای سیاسی را مطرح میکند.
او در مخالفت ضمنی با کسانی که معتقدند نافرمانی مدنی زمانی یک عمل موثر خواهد بود که توسط شمار مردمانی صورت گیرد که جماعتیاند با منافع مشترک تأکید دارد یکی از اصلیترین مشخصههای خود عمل نافرمانی، یعنی «نافرمانی غیرمستقیم»، مفروضگرفتن عمل جمعی است. در این کار قوانینی شکسته میشود که جماعت نافرمان آنها را به خودی خود بیایراد میدانند، اما همین قوانین را در اعتراض به احکام یا سیاستهای دولتی یا فرمانهای اجرایی که از نظرشان ناعادلانه است نقض میکنند و به همین دلیل عملشان به درستی نافرمانی خوانده میشود. در نظر آرنت این «نافرمانی غیرمستقیم» است که به لحاظ قانونی غیرقابل توجیه به نظر میرسد. او نافرمانی فرد معترض باوجدان را که قانون مشخصی را نقض میکند تا ببیند با قانون اساسی منطبق است یا نه، کاملا بیمعنا میداند و نتیجه میگیرد باید میان معترضان باوجدان و نافرمانی مدنی فرق گذاشت.
مقاله سوم، «درباره خشونت»، حاصل یک سخنرانی با عنوان «تاملاتی درباره خشونت» است. آرنت در این مقاله بر مسائلی متمرکز است که از دل جنبش حقوق مدنی و جنبش دانشجویی دهه ۱۹۶۰ برآمدند و مشخصا به رخدادها و مباحثی میپردازد که بر زمینه قرن بیستم برانگیخته شدند. او این قرن را به تاسی از پیشبینی لنین (قرن جنگ و انقلاب) قرن خشونت مینامد. فصل آخر کتاب نیز مصاحبهای است که آدلبرت رایف، نویسنده آلمانی، در سال ۱۹۷۰ با آرنت انجام داد. او در اواخر این مصاحبه از شوراها میگوید و تأکید دارد شکل جدید حکومت باید نظام شورایی باشد که هر بار و در همه جا نابود شده است، یا به دست بوروکراسی ملت-دولت یا دستگاه حزبی.
او این شکل اداره جامعه را تنها بدیلی میداند که در تاریخ ظهور کرده و بارها هم ظاهر شده است. آرنت بر این باور است که این شوراها هرگز نه در نتیجه یک سنت یا نظریه آگاهانه انقلابی بلکه هربار کاملا خودانگیخته پدید آمدهاند، چنانکه گویی هیچگاه پیش از آن چنین چیزی وجود نداشته است. او نتیجه میگیرد که نظام شورایی بر تجربه عمل سیاسی منطبق است و از همین تجربه برمیآید. به همین جهت، از شکلگیری مفهوم جدیدی برای دولت میگوید، دولتی شورایی که با اصول حاکمیت بیگانه است، برای انواع فدراسیونها بسیار مناسب است، و در آن قدرت به شکل افقی ساخت مییابد و نه عمودی. اما اگر از او بپرسند دورنمای تحقق این دولت چیست، خواهد گفت: «اگر اصلا بتواند شکل بگیرد، خیلی به آرامی خواهد بود؛ و بنابراین شاید در نهایت در طلیعه انقلاب بعدی».
۰