تازه داماد قاتل بود چون زنش را نجات نداد
او عقبعقب رفت تا گلدان به او برخورد نکند، اما از بالکن پرت شد. دستش را به میلهها گرفت که نیفتد. من از دیدن صحنهای که اتفاق افتاده بود، خیلی ترسیدم. حالم بدجوری خراب شده بود.
کد خبر :
۷۳۷۸۲
بازدید :
۱۲۵۵۷
درگیری بین زوج جوان و پرتشدن زن از بالکن خانه، تازهداماد را بهدلیل کمکنکردن به همسرش پای میز محاکمه کشاند.مرگ تازهعروس یک سال قبل در آپارتمانی در پردیس اتفاق افتاد و با اینکه شوهرش با مرکز فوریتهای پلیسی تماس گرفت و درخواست کمک کرد، اما وقتی تکنیسینهای اورژانس بالای سر زن جوان حاضر شدند، گفتند او فوت شده است.
بررسیهای مأموران نشان داد این زوج از ابتدای ازدواجشان درگیریهایی داشتند و اختلاف آنها به خانوادههایشان هم کشیده شده بود.
مادر نوعروس از دامادش شکایت کرد و گفت: دخترم تازهعروس بود و از همان روز اولی که ازدواج کرد با شوهرش مشکلاتی داشت. اوایل ما چندان از درگیریهای آنها خبر نداشتیم تا اینکه مدتی بعد دخترم به من گفت: میخواهد از شوهرش جدا شود.
ما مخالفت کردیم، اما او گفت: شوهرش با او بدرفتاری میکند و نمیخواهد به این زندگی ادامه دهد. این زن در ادامه گفت: من و شوهرم به دخترم گفتیم صبر کن بعد از مدتی اخلاق همدیگر را یاد میگیرید و همه چیز درست میشود.
گهگاهی دخترم برای ما درباره اینکه شوهرش او را اذیت میکند میگفت، اما چون به او گفته بودیم کمی صبر کند، زیاد اعتراض نمیکرد تا اینکه روز حادثه دامادمان به ما گفتند دخترم از بالکن به پایین پریده است. دختر من دختر بانشاطی بود.
او هرگز به خودکشی فکر نمیکرد و اینکه دخترم بهعمد این کار را کرده باشد دروغ است. پلیس شوهر متوفی را مورد بازجویی قرار داد. او قبول کرد حادثه مرگبار در پی درگیری با همسرش اتفاق افتاد. مرد جوان گفت: من و همسرم مدتها بود با هم اختلاف داشتیم. از همان زمانی که ازدواج کردیم او با من سر ناسازگاری داشت.
همسرم ۲۲ ساله بود. ما هر دو خیلی جوان بودیم بههمینخاطر هم خانوادههایمان میگفتند اگر کمی صبر کنید در آینده زندگی خوبی خواهید داشت. روز حادثه من و همسرم با هم دعوا کردیم؛ همسرم به سمت بالکن رفت و من که خیلی عصبانی بودم، گلدانی برداشتم و به سمت او پرت کردم.
او عقبعقب رفت تا گلدان به او برخورد نکند، اما از بالکن پرت شد. دستش را به میلهها گرفت که نیفتد. من از دیدن صحنهای که اتفاق افتاده بود، خیلی ترسیدم. حالم بدجوری خراب شده بود. چندثانیهای مکث کردم بعد سمت همسرم رفتم و دستهایش را گرفتم تا او را بالا بکشم و نجاتش بدهم، اما زورم نرسید و دستهایش از میله رها شد و به زمین پرت شد.
من سعی کردم به او کمک کنم، اما نتوانستم کاری کنم. با وجود توضیحات مرد جوان والدین نوعروس از دامادشان شکایت کردند. آنها گفتند دامادمان دروغ میگوید که قصد داشته به دختر ما کمک کند. اگر قصد داشت این کار را بکند، بلافاصله به سمت او میرفت و کمکش میکرد؛ او صبر کرده تا دخترمان خسته شود و بعد دستهای او را از میله رها و به زمین پرت کرده است.
در ادامه آثاری از سوی پزشکی قانونی روی دستهای زن جوان دیده و احتمال داده شد این آثار ناشی از فشاری باشد که برای رهاشدن دستها به این زن وارد شده است. وقتی شوهر مقتول در برابر این اتهام قرار گرفت، اتهامش را رد کرد و گفت: من برای اینکه همسرم دستهایش را رها کند، کاری نکردم.
من زنم را دوست داشتم؛ درست است که ما با هم اختلاف داشتیم، اما خانوادههایمان درست میگفتند؛ ما همدیگر را دوست داشتیم و اگر زندگیمان ادامه پیدا میکرد شاید میتوانستیم خوشحال و خوشبخت شویم. من همسرم را نکشتم؛ زخمهایی که روی دستش ایجاد شده، ناشی از تلاش او برای بالاآمدن از میلهها بود.
من سعی کردم دستهایش را بگیرم و او را بالا بکشم اصلا قصدم این نبود که او را به پایین پرت کنم و اینکه گفته میشود من دستهای همسرم را گرفتم و از روی میلهها جدا کردم درست نیست. درنهایت بازپرس متهم را در ترک فعل و عدم امدادرسانی به مقتول مجرم تشخیص داد.
بازپرس استدلال کرد اگر مرد جوان مکث نمیکرد و همسرش را در همان لحظات اولیه نجات میداد و او را بالا میکشید، احتمال زندهماندن این زن وجود داشت. ضمن اینکه آثار برجایمانده روی بدن مقتول نشان میدهد فشار بر دستهای متوفی وارد شده است؛ بنابراین مرد جوان از نظر دادسرا به دلیل ترک فعل کمکرسانی مجرم است. کیفرخواست علیه این مرد با توجه به قرار مجرمیت صادر شد.
در کیفرخواست صادره نیز استدلال بازپرس درخصوص ترک فعل و عدم نجات زن بهعنوان دلیل بر قتل عمدی پذیرفته شد. اولیای دم زن مقتول نیز شکایت خود را پی گرفتند و خواستار مجازات دامادشان شدند. بهاینترتیب پرونده با صدور کیفرخواست قتل عمدی همراه مدارک موجود برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم بهزودی پای میز محاکمه میرود.
۰