ویروس قیامت
ویروس قیامت به نوعی ویروس روز حساب است. گویی طبیعت یکبار دیگر خروش برآورده تا از منکران حقیقت و ناباوران به دانش، مبتلایان به بیکاهلی روح و اخلاق، انتقامی سخت بگیرد؛ کاهلیای که مانع پوستهریزی و نوشدن معیارهای اخلاقیمان میشود.
کد خبر :
۷۸۰۸۹
بازدید :
۶۳۲۶
بابک زمانی | آخرین یادداشت برای آخرین دوشنبه سال را در حالی مینویسم که کشور در شش ماهه اخیر بحرانهایی متعدد را پشتسر گذاشت و آخرین این بحرانها که گویا هنوز به بالاترین حد خود نرسیده جدال بیرحمانهای است که طبیعت یکبار دیگر با تمام ساکنان زمین شروع کرده است. هنوز تاریخ به پایان نرسیده و نخواهد رسید، اما میتوان این ویروس را با معنایی اساطیری ویروس قیامت هم خواند.
مصیبتی که با همه ناشناختهها و نمادهایش چهرهای تماما اساطیری به خود گرفته است؛ انگار تمام این چند هزار سال بین اینگونه حوادث لحظاتی بیش نبوده است. انسان با تمام پیشرفتها و تکنولوژی و دانشش گویی زورقی است چونان دهها هزار سال پیش دستخوش اقیانوس طبیعت.
ویروس قیامت به نوعی ویروس روز حساب است. گویی طبیعت یکبار دیگر خروش برآورده تا از منکران حقیقت و ناباوران به دانش، مبتلایان به بیکاهلی روح و اخلاق، انتقامی سخت بگیرد؛ کاهلیای که مانع پوستهریزی و نوشدن معیارهای اخلاقیمان میشود.
روش بسیار ساده است؛ تمام آنچه نگاه ساده ما به واقعیات و احساس پوست و گوشت را در پیلههایی خیالی پیچیده و پیچیدهتر میکند باید بریزد؛ پیلههایی چندین هزار ساله، هر چه قدیمتر، پیچیدهتر و چسبناکتر و هر چه جدیدتر، سادهتر و لغزانتر.
پایبندی تام به واقعیات به احساس پوست و گوشت هرگز آسان نبوده است وقتی همواره از طریقی آن را درک میکردیم و خود طریق نیازمند تعبیری بود و آن تعبیر خود پیلهای هر چند ملایمتر و لغزانتر. از مصداقها میگذرم؛ دشوار نیست یافتنشان. ویروس قیامت گویی پل صراط یا به بیان امروز، دروازهای امنیتی است که با دقت و بیرحمانه ناسره را از سره جدا و بهشدت تنبیه میکند.
نه به اقویا احترام میگذارد نه پاس اغنیا دارد و نه به درماندگان رحم میکند. دروغ را فاش میکند، خرافه را در دمی میسوزاند، تلاش را هم اگر ذرهای عقلگرایانه نباشد پاس نمیدارد. گامبرداشتن با گامهای تند او دشوار است و فرصت بیراهه نیست. ویروس قیامت گویا فرصتی است برای سرزدن به باغ درون، باغ بیبرگی که سالهاست تیغ هرس نخورده است. سیاحت بیرون موکول شد به پیرایشی اساسی، بعد از آتشی که ویروس انداخته است!
وقتی همهچیز سوخت و از سوختهها باغی دیگر رویید. آیا تقارن ویروس با پوستاندازی طبیعت و آغاز بهار به معنای برخاستنی ققنوسوار از خاکستر تمام انواع توهمات و خرافات همین اشباح چند هزار ساله نیست؟ یافتن این تقارنها و استفاده از آنها در چرخش قلم و توضیح ایدهها بیفایده نیست، اما مشکل از جایی آغاز میشود که زیبایی کلام، چون هالهای که پیشتر گفتم رفتهرفته حجاب واقعیت میشود و رنگی آیینی به خود میگیرد.
در مقابله با ویروس قیامت و کارهای ضروری و اجتنابناپذیری که آفریده تنها منادیان دانش و حقیقت حرفی برای گفتن و راهی برای پیشنهادکردن دارند، حالا همه ساعتها منتظر میمانند تا جدولی تهیهشده به دست یک اپیدمیولوژیست را ببینند، تحلیلی از یک جامعهشناس بخوانند یا ویدئویی از یک متخصص عفونی را به تماشا بنشینند. آیا در سال جدید در روزهای بعد از کرونا هم همین روش در تمام ابعاد زندگی اجتماعی ما ادامه خواهد یافت؟ انشاءالله.
۰