ماجرای یک ترور رازآلود

ماجرای یک ترور رازآلود

محمد مسعود قربانی قلم تیزش شد اما او مهره‌ای سوخته بود؛ مهره‌ای که قربانی اهداف اعضای نظامی حزب توده شد.

کد خبر : ۸۴۵۲۴
بازدید : ۲۲۱۷
«همه چیز از بازدید اشرف پهلوی از کارخانه منسوجات وطنی آغاز شد. او هنگام بازدید پالتوپوست اصل گرانبهایی بر تن داشت و در پایان بازدید از کارخانه از منسوجات و البسه وطنی تعریف و دفاع کرده بود. مسعود که قلم تندی داشت از ماوقع باخبر شده و در نکوهش این عمل اشرف، در شماره ۱۳۷ «مرد امروز» مقاله‌ای علیه اشرف پهلوی به‌دلیل خرید پالتوپوست گرانبها منتشر کرد که خشم دربار را برانگیخت.

او در این مطلب چنین نوشت: «والاحضرت امروز برای تشویق از صنایع داخلی به این نمایشگاه تشریف آورده بودند و با حضور چند تن از وزیران و عده‌ای از نمایندگان مجلس و مطبوعات، از نمایشگاه بازدید کردند. ارزانی قیمت پارچه‌ها نیز مورد توجه والاحضرت قرار گرفت و هنگامی که نمایشگاه را ترک می‌کردند، گفتند: «آقایان بیاییم سرمشق دیگران شویم. همه وزرا، وکلا، رجال، روزنامه‌نویس‌ها همه پارچه‌های وطنی بپوشیم. صنایع داخلی خود را حمایت کنیم. این یکی از طرق خدمت به مملکت ماست. من پیشقدم می‌شوم و از تمام دوشیزگان و بانوان ایران می‌خواهم که آن‌ها نیز برای خدمت به وطنشان، از این رویه پیروی کنند.

نخستین پالتوپوست «می‌نک» را پرنس چارمینکن خریده؛ بلکه شاهزاده اشرف پهلوی خواهر دوقلوی پادشاه ایران خریداری کرده است. این پالتوپوست توسط آرتور شوارتز در مغازه پوست‌فروشی «نردریکا» در نیویورک تهیه شده و از پوست ٧٥حیوان تشکیل شده است. یک میلیون و پانصد هزار ریال قیمت پالتوپوست شاهزاده والاتبار ماست که همیشه در تشویق از صنایع داخلی و حمایت از فقرا و بینوایان پیشقدم بوده‌اند.»
ماجرای یک ترور رازآلود محمد مسعود یکی از بی‌باک‌ترین روزنامه‌نگاران مستقل ایران در دوره محمدرضا پهلوی و مدیرمسئول روزنامه «مرد امروز»، متولد ۱۲۸۰ در قم بود. او به اختصار تحت نام «م. دهاتی» شناخته می‌شد. در ۶ سالی که مدیرمسئول این جریده بود، تنها ۱۳۸ شماره از روزنامه‌اش به دست مردم رسید.

گذر زمان مشخص کرد که اشرف این پالتو پوست را نخریده بلکه از «استالین» هدیه گرفته است. این مقاله سرآغاز توطئه‌ای بود که در خانه‌ای تیمی علیه این روزنامه‌نگار شکل گرفت و محمد مسعود که قربانی این توطئه بود در روز ۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۲۶ در حدود ساعت ۱۰شب، پس از آن که از چاپخانه مظاهری در خیابان اکباتان خارج شد و در اتومبیل خود نشست با شلیک ۲گلوله به شقیقه‌اش جان باخت.
فردای ترور، تیتر روزنامه مرد امروز با خط درشت چنین نوشته شده بود: «محمد مسعود را پریشب ساعت ۱۰ کشتند.»، چون او علیه ولخرجی اشرف پهلوی انتقاد تند و تیزی کرده بود، شایعه شد که ترور او به دستور دربار پهلوی برای دفاع از حق اشرف رخ داده است. غافل از این که اصل ماجرا، توطئه‌ای برای بدنام کردن دربار بود. این موضوع سال‌ها نقل محافل خصوصی مردم و روزنامه‌نگاران بود و همه ترور مسعود را به دربار و اشرف نسبت می‌دادند. این پرونده سال‌ها مسکوت و باز ماند تا این که خسرو روزبه از اعضای شاخص سازمان نظامی و مخفی حزب توده و مسئول اطلاعات کل آن، توسط رکن دوم ستاد ارتش دستگیر شد. ماجرای تعقیب و گریز، زندانی و فراری شدن روزبه سر دراز دارد. او در اعترافاتش پرده از یک راز بزرگ برداشت و به قتل محمد مسعود اعتراف کرد. او بیان کرد که قتل مسعود یک شوک بزرگ برای بدنام کردن دربار بود.
با این اعتراف پرونده این ترور بسته شد، اما هرگز معین نشد که آیا این قتل را روزبه برای بدنام شدن دربار به تنهایی و بدون اطلاع سایر اعضای حزب انجام داد یا طرح ترور مسعود در خانه‌ای تیمی پی‌ریزی شده بود و او نیز در آن جلسه حضور داشته و قتل را گردن گرفته است. زیرا بسیاری از اعضای حزب از جریان این ترور که توسط تروریست سروان عباسی که آمر آن خسرو روزبه بوده خبر نداشتند و بعد از اعتراف روزبه متوجه شدند که این ترور تحت نظر کمیته ترور حزب توده اتفاق افتاده است. مسلم آن که محمد مسعود قربانی قلم تیزش شد، اما او مهره‌ای سوخته بود؛ مهره‌ای که قربانی اهداف اعضای نظامی حزب توده شد.

خسرو روزبه پس از این اعتراف در اردیبهشت‌ماه ۱۳۳۷ به شکلی مخفیانه در قزل‌قلعه تیرباران شد. انتقام این قتل توسط حکومتی گرفته شد که برای همین ترور، ۱۰ سال مورد خشم جامعه بود. مسعود خود در کتاب «گل‌هایی که در جهنم می‌روید» این سرنوشت را پیشگویی کرده و نوشته بود: «من گرفتار خواهم شد، مرا به بدترین وضعی خواهند کشت، مرا به فجیع‌ترین حالت زجرکش خواهند کرد....»

برای مطالعه زندگی پر فراز و نشیب این شخصیت، به ۲کتاب «محمد مسعود و جهان‌بینی او» نوشته «حسن شایگان» و «ترور روزنامه‌نگار» به قلم «سیدفرید قاسمی»، رجوع می‌توان کرد.»
منبع: روزنامه همشهری
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید