از بین بردن بدبینی به افغانها با دیپلماسی
کد خبر :
۹۴۵۸
بازدید :
۱۰۷۳
حسن موسویچلک- رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران نوشت:
سفر عبدالله عبدالله، رئیس اجرائی جمهوری اسلامی افغانستان به ایران در هفتههاي گذشته و وعدههایی که طرفین در این دیدار درزمینه مقابله با افراطیگری و مبارزه با مواد مخدر مطرح کردهاند، این سؤال را ایجاد میکند که این تعاملات چقدر بر حل آسیبهای اجتماعی ناشی از افراطیگری و مواد مخدر در دو کشور تأثیرگذار خواهند بود؟
ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکش و قرارگرفتن در مسیر قاچاق مواد مخدر، آسیبهای زیادی از اعتیاد و آسیبهای مرتبط با آن مانند طلاق، قتل، سرقت و... دیده است و بههمیندلیل داشتن تعاملی سازنده و مؤثر با افغانستان در راستای منافع مشترک با این کشور منجر به حفظ منابع انسانی کشورمان خواهد شد. بنابراین استفاده از دیپلماسی در مسیر حل معضلات اجتماعی و گسترش تعاملات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این راستا حتما مؤثر خواهد بود.
اما مشکلات زیادی در مسیر این تعاملات وجود دارد. یکی از مشکلات نگاهی است که در میان بخشهایی از مردم نسبت به مهاجران افغانستانی ایجاد شده است.
افغانستان به دلیل درگیری طولانیمدت با جنگ از یک سو و ازدیگرسو نزدیکی مرزی و فرهنگی با ایران در طول این سالها مهاجران بسیاری را به کشورمان فرستاده است.
در میان این مهاجران دو گروه مهاجر دیده میشود؛ مهاجرانی که از مبادی قانونی وارد کشور میشوند و مجوز اقامت دارند و مهاجرانی که نه مجوز ورود و نه مجوز اقامت دارند.
گروه دوم به این دلیل که شناساییشده نیستند و بیهویت محسوب میشوند، توانایی جذب در کشور را پیدا نمیکنند.
ازسوی دیگر به این دلیل که این افراد نه تحت حمایت قانون و نه تحت نظارت آن قرار دارند بیش از دیگر مهاجران امکان ورود به جرائم و آسیبهای اجتماعی را دارند. نداشتن حمایت قانونی باعث احساس تبعیض و نارضایتی میشود و این تبعیض و نارضایتی خود یک تهدید است.
بههمیندلیل درگیرشدن بخشی از مهاجران افغانستانی در جرائم اجتماعی باعث رواج نگاهی بدبینانه در میان مردم کشور نسبت به آنها میشود.
ازسویدیگر به این دلیل که ایران درزمینه پذیرش مهاجران افغانستانی استراتژیای برای خود تعریف نکرده است، بیشتر نیروی کار یدی افغانستانی و نه نیروی کار فکری وارد کشور میشوند. بسیاری از کشورهای مهاجرپذیر با برنامهریزی و استراتژیهایی از پیش تعیینشده سراغ پذیرش مهاجر میروند.
برای مثال کانادا برای سالها تنها نیروهای تحصیلکرده را پذیرش میکرد و چون به این نیروی کار فکری، نیازمند بود حمایتهای قانونی و امکانات مورد نیازشان را هم در اختیارشان قرار میداد تا بتوانند در وضعیتی برابر با شهروندان این کشور قرار گیرند.
اما نسبت به مهاجران افغانستانی در کشور ما چنین استراتژیای وجود ندارد و بههمیندلیل نیروی کار افغان که عموما هم نیروی کار یدی است و معمولا ارزان هم هست و پشتکار بالایی هم دارد، توسط کارفرما به کار گماشته میشود.
همه اینها نوعی بدبینی را در میان شهروندان ایرانی نسبت به این مهاجران ایجاد میکند. این در حالی است که با تعیین استراتژیهای مناسب و از طریق دیپلماسی میتوان از نیروی انسانی این کشور و توانمندیهای یکی از نزدیکترین همسایگان کشورمان برای فائقآمدن بر بسیاری از آسیبهای اجتماعی و رسیدن به توسعه استفاده کرد.
سفر عبدالله عبدالله، رئیس اجرائی جمهوری اسلامی افغانستان به ایران در هفتههاي گذشته و وعدههایی که طرفین در این دیدار درزمینه مقابله با افراطیگری و مبارزه با مواد مخدر مطرح کردهاند، این سؤال را ایجاد میکند که این تعاملات چقدر بر حل آسیبهای اجتماعی ناشی از افراطیگری و مواد مخدر در دو کشور تأثیرگذار خواهند بود؟
ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکش و قرارگرفتن در مسیر قاچاق مواد مخدر، آسیبهای زیادی از اعتیاد و آسیبهای مرتبط با آن مانند طلاق، قتل، سرقت و... دیده است و بههمیندلیل داشتن تعاملی سازنده و مؤثر با افغانستان در راستای منافع مشترک با این کشور منجر به حفظ منابع انسانی کشورمان خواهد شد. بنابراین استفاده از دیپلماسی در مسیر حل معضلات اجتماعی و گسترش تعاملات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این راستا حتما مؤثر خواهد بود.
اما مشکلات زیادی در مسیر این تعاملات وجود دارد. یکی از مشکلات نگاهی است که در میان بخشهایی از مردم نسبت به مهاجران افغانستانی ایجاد شده است.
افغانستان به دلیل درگیری طولانیمدت با جنگ از یک سو و ازدیگرسو نزدیکی مرزی و فرهنگی با ایران در طول این سالها مهاجران بسیاری را به کشورمان فرستاده است.
در میان این مهاجران دو گروه مهاجر دیده میشود؛ مهاجرانی که از مبادی قانونی وارد کشور میشوند و مجوز اقامت دارند و مهاجرانی که نه مجوز ورود و نه مجوز اقامت دارند.
گروه دوم به این دلیل که شناساییشده نیستند و بیهویت محسوب میشوند، توانایی جذب در کشور را پیدا نمیکنند.
ازسوی دیگر به این دلیل که این افراد نه تحت حمایت قانون و نه تحت نظارت آن قرار دارند بیش از دیگر مهاجران امکان ورود به جرائم و آسیبهای اجتماعی را دارند. نداشتن حمایت قانونی باعث احساس تبعیض و نارضایتی میشود و این تبعیض و نارضایتی خود یک تهدید است.
بههمیندلیل درگیرشدن بخشی از مهاجران افغانستانی در جرائم اجتماعی باعث رواج نگاهی بدبینانه در میان مردم کشور نسبت به آنها میشود.
ازسویدیگر به این دلیل که ایران درزمینه پذیرش مهاجران افغانستانی استراتژیای برای خود تعریف نکرده است، بیشتر نیروی کار یدی افغانستانی و نه نیروی کار فکری وارد کشور میشوند. بسیاری از کشورهای مهاجرپذیر با برنامهریزی و استراتژیهایی از پیش تعیینشده سراغ پذیرش مهاجر میروند.
برای مثال کانادا برای سالها تنها نیروهای تحصیلکرده را پذیرش میکرد و چون به این نیروی کار فکری، نیازمند بود حمایتهای قانونی و امکانات مورد نیازشان را هم در اختیارشان قرار میداد تا بتوانند در وضعیتی برابر با شهروندان این کشور قرار گیرند.
اما نسبت به مهاجران افغانستانی در کشور ما چنین استراتژیای وجود ندارد و بههمیندلیل نیروی کار افغان که عموما هم نیروی کار یدی است و معمولا ارزان هم هست و پشتکار بالایی هم دارد، توسط کارفرما به کار گماشته میشود.
همه اینها نوعی بدبینی را در میان شهروندان ایرانی نسبت به این مهاجران ایجاد میکند. این در حالی است که با تعیین استراتژیهای مناسب و از طریق دیپلماسی میتوان از نیروی انسانی این کشور و توانمندیهای یکی از نزدیکترین همسایگان کشورمان برای فائقآمدن بر بسیاری از آسیبهای اجتماعی و رسیدن به توسعه استفاده کرد.
۰