جراحی‌های زیبایی اغراق‌آمیز باب میل آقایان قاچاقچی

جراحی‌های زیبایی اغراق‌آمیز باب میل آقایان قاچاقچی

ایالت غربیِ سینالوآ در مکزیک مرکز مرگبارترین و قدرتمندترین کارتل مواد مخدر در این کشور است. اثرِ پولِ کلانِ حاصل از این کارتل بر رابطه بین زنان و مخدر قابل مشاهده است و به علاقه شدیدِ زنان محلی به جراحی‌های پلاستیک دامن زده است. رابطه کارتل مواد مخدر و جراحی‌های زیبایی زنان چیست؟

کد خبر : ۹۶۷۹۵
بازدید : ۱۰۵۰۱۷
فرادید | دکتر رافائلا مارتینز تارازاس، پشت میزش در درمانگاه شهر کولیاکان نشسته و دسته‌ای از پرونده‌های مشتریانِ بالقوه‌اش - زنانِ متقاضی جراحی‌های زیبایی - جلوی دستش است.
به گزارش فرادید ، بسیاری از آن‌ها خواهانِ عمل‌هایی هستند که با مواد مخدر مرتبط است و این روز‌ها با عنوانِ «زیباییِ قاچاق‌چی‌پسند» شناخته می‌شود. مارتینز می‌گوید: «کمری باریک‌تر و ظریف‌تر... لگنی پهن‌تر ..». به زبان کلی‌تر، این زنان می‌خواهند برجستگی‌های اندام‌شان نمایان‌تر شود.
در مکزیک، به زنانی که بدن‌های اغراق‌شده و بیش‌از‌حد-زنانه دارند، «لا بوچانا» گفته می‌شود. این عنوان به خصوص در موردِ زنانی کاربرد دارد که به مد‌های پرزرق‌وبرق علاقه دارند و معمولاً عشاق‌شان در کار قاچاق مواد مخدر هستند. مارتینز می‌گوید: «میانگین سنی بیمارانم بین ۳۰ تا ۴۰ سال است. اما خیلی پیش می‌آید که زنان جوان‌تر، حتی کمتر از ۱۸‌سال، نیز به من مراجعه کنند.»
زنان و نوجوانان ممکن است به همراه مادران یا دوستان‌شان برای مشاوره بیایند. دیگران اغلب با مردان یا تنها می‌آیند. «آن‌ها اغلب به همراه رفقای مرد‌شان می‌آیند که هزینه‌های عمل‌های جراحی شان را تقبل می‌کنند.» من مردانِ محترمِ زیادی را می‌شناسم که تلفنی به من می‌گویند: «هی دکتر، دارم برایت یک دختر می‌فرستم که جراحی‌اش کنی!»

«یکبار مردی به من زنگ زد و گفت که یکی از دختر‌ها را دارم برای مشاوره پیشت می‌فرستم. دکتر می‌دانی که من چه دوست دارم. اصلاً به حرف‌های خودش گوش نکن. من دارم پولِ عمل را می‌دهم. من هم به او گفتم که لطفاً خودت با او هماهنگ کن، چون هر بیماری در مطب من خودش تصمیم‌گیرنده است.»
«هیچ‌کس در سینالوآ مردان مسلح را عصبانی نمی‌کند»
ترزا رویز، نقش یک گرداننده قدرتمند کارتل مواد مخدر را در سریالی در نتفلیکس بازی می‌کند.

لا بوچانا چه پدیده‌ای است؟

مردی که مارتینز درباره‌اش صحبت می‌کند تاکنون ۳۰‌زن را برای عمل جراحی پیش او فرستاده است. این عمل‌ها اصلاً ارزان نیستند و مثلاً یک عمل پیکرتراشی در حدود ۶۵۰۰‌دلار هزینه دارد. هزینه عمل‌ها اغلب نقدی پرداخت می‌شود.

مارتینز می‌گوید: «هزینه این عمل‌ها به وضوح از محلِ قاچاق مواد مخدر به دست می‌آید. قبلاً می‌گفتم که این کار اصلاً خوب نیست. نه‌اینکه حالا نظرم تغییر کرده باشد، اما دیگر مثل قبل حساسیت ندارم و کمتر فکر می‌کنم. علتش آن است که اقتصاد در سینالوآ - شامل رستوران، نوشیدنی‌فروشی و بیمارستان‌ها - همه به قاچاق مواد مخدر وابسته است.»
«هیچ‌کس در سینالوآ مردان مسلح را عصبانی نمی‌کند»
اما کورونل، همسر خواکین گوسمان، قاچاق چی بزرگ مواد مخدر در سینالوآ که دستگیر شد.
مارتینز تلاش می‌کند به زنانی که هزینه عمل‌شان را عشاق‌شان می‌پردازند، مشاوره بدهد و آن‌ها را راهنمایی کند. او می‌گوید: «از بیمارانم می‌پرسم که آیا با تغییراتی که عشاق‌شان می‌خواهند روی آن‌ها صورت بگیرد، موافق هستند. بعضی اوقات می‌گویند خوب است، هر چه که او بخواهد.»

«من برای‌شان توضیح می‌دهم که بعد از مدتی آن شخص دیگر عاشق‌شان نخواهد بود، ولی بدن‌شان تا پایان عمر بخشی از زندگی‌شان خواهد بود. پس لازم است آنچه که خودشان دوست دارند را انتخاب کنند، نه آنچه که آن شخص می‌خواهد.»

مارتینز در اتاق مشاوره خود شاهد روابطِ نیمه‌قراردادی و موقت بین زنان و مردان است. این روابط شخصی - که برخی آن را بدقواره توصیف می‌کنند - در سینالوآ بر بستر قاچاق مواد مخدر شکل می‌گیرد.

پدرو - یکی از قاچاق‌چیان مواد مخدر که با نام مستعار خودش را معرفی می‌کند - می‌گوید: «برای یک قاچاق‌چی مهم است زنی زیبا در کنارش داشته باشد ... برای هر قاچاق‌چی‌ای این یک پیش‌فرض محسوب می‌شود.»

پدرو مردی قوی و در دهه سوم زندگی‌اش است و نمی‌خواهد شناسایی شود. او خودش را مربی شخصی ورزشی معرفی می‌کند و یک دایره قاچاق مواد مخدر را در سینالوآ اداره می‌کند.

او می‌گوید: «مردان با هم برای به دست آوردن زنان رقابت دارند. همسر شما کسی است که در خانه از فرزندان‌تان مراقبت می‌کند. زنان دیگر بیشتر شبیه جام‌های پیروزی هستند.»

او می‌گوید: «یک قاعده اصلی نیز وجود دارد. مردان را هوس ترغیب می‌کند... بیشتر از هر چیزی قضیه شهوت و هوس است.» پدرو تاکنون هزینه‌های جراحی دو زن را پرداخت کرده است.

«ممکن است فردی که شما می‌شناسید به شما بگوید که دوستم می‌خواهد چند عمل جراحی انجام دهد؛ و به دنبال یک حامیِ مالی است. اگر مردی از آن فرد خوشش بیاید، می‌شود حامیِ مالی یا پدرخوانده آن زن». معامله تمام است.

پدرو می‌گوید: «بنابراین یک زن ممکن است بگوید بسیار خوب، اگر تمام هزینه‌های جراحی‌ام را تقبل کنی، بدن من به مدت ۶‌ماه در اختیار تو خواهد بود. این قراداد‌های غیررسمی فقط در ازای جراحی نیست. ممکن است در ازای چیز‌هایی مانند خانه، ماشین، پول نقد یا اقلام تجملی دیگر باشد.»

در سینالوآ که فقر فراگیر و زندگی در نتیجه حضورِ گروه‌های مسلح پرمخاطره است، «پدرخوانده» ممکن است برای یک زن هم آسایش و هم محافظت را به ارمغان بیاورد.

این چیزی است که کارمن (اسم واقعی او نیست) وقتی با یک قاچاق‌چی قرارداد بست، به دنبالش بود. او در کالیاکان، بزرگ‌ترین شهر سنیالوآ زندگی می‌کند، اما در خانواده‌ای فقیر در یک منطقه روستایی بزرگ شده و در کودکی اغلب گرسنه بوده است.

او می‌گوید: «زندگی‌ای را می‌خواستم که خانواده‌ام به دلیل فقر نتوانستند برایم تأمین کنند؛ بنابراین وقتی ۱۶‌سال داشتم به مادرم گفتم که می‌روم تنهایی زندگی کنم. یادم هست که مادربزرگم گفت: اما تو هنوز بچه‌ای، چه کار می‌خواهی بکنی؟ و من به او گفتم: دست و پا دارم، باهوشم و می‌توانم کار کنم.»

کارمن به شهر کالیاکان مهاجرت کرد و در آنجا با چند خانواده که با جرائم سازمان‌یافته مرتبط بودند، هم‌خانه شد. در آن خانه به او تعرض شد. کارمن شانس آورد و به مردی که با او آشنا شده بود، اعتماد کرد. «او دید من ترسیده‌ام و شماره‌اش را به من داد و گفت با او تماس بگیرم. این کار را کردم.»

خیلی زود این رابطه به صمیمت‌های جنسی رسید. کارمن می‌گوید: «او به من گفت که تو دختری، تنهایی، کسی از تو محافظت نمی‌کند، این شهر خیلی خطرناک است. به من گفت که پدرخوانده‌ام می‌شود و آن‌وقت من آزادم که هر جایی از شهر خواستم بدونِ ترس بروم. من این رابطه را پذیرفتم.»

کارمن نمی‌داند چند زن دیگر شرایط مشابه او را دارند و با همان مردی که با او در ارتباط است، رابطه دارند. کارمن، اما رویای رفتن به دانشگاه و راه‌انداختنِ کسب‌وکار خودش را دارد و با خودش محاسبه کرده برای رسیدن به رویاهاش در سینالوآ باید به خواسته‌های این مرد، که خودش یکی از خطرناک‌ترین مردان در سینالوآست، تن بدهد.
«هیچ‌کس در سینالوآ مردان مسلح را عصبانی نمی‌کند»
همسر یک پلیس در سینالوآ بعد از تیراندازی قاچاقچی‌ها که منجر به کشته شدن چند پلیس شد، همسرش را در آغوش گرفته است.
او می‌گوید: «من هنوز از او می‌ترسم. وقتی با هم ملاقات داریم همیشه حرف‌هایی از مافیا و تجارت در میان است و این من را می‌ترساند. تلاش می‌کنم هر چه شنیدم و دیدم را فراموش کنم، چون همه این حرف‌ها می‌تواند من را به دردسر بیندازد... شاید او آدم بدی نباشد، اما کار‌های خیلی بدی انجام داده است؛ و نمی‌خواهد به من صدمه بزند، اما فرقی نمی‌کند که او بد باشد یا خوب، ممکن است من را از روی زمین نیست کند.»

کارمن از سوی پدرخواندۀ قاچاقچی‌اش تحتِ فشار است تا عمل‌های زیبایی انجام دهد. او تاکنون توانسته در مقابل خواسته این مرد مقاومت کند و به مطب نرود. او می‌گوید: «فکر می‌کنم آن‌هایی که تن به این عمل‌ها می‌دهند، احساس ناامنی می‌کنند، ولی من دوست ندارم تبدیل به یک لا بوچونا شوم.»

گسترش فرهنگ جراحیِ پلاستیکِ قاچاقچی‌پسند

فرهنگِ شیفتگی به جراحی پلاستیک که در بدو امر مرتبط با قاچاق مواد مخدر بود، اکنون به جمعیت وسیع‌تری در سینالوآ گسترش یافته است. بیلبورد‌ها در سراسر شهر کولیاکان عمل‌های جراحی را تبلیغ می‌کنند و به مشتریان‌شان اطمینان می‌دهند که می‌توانند هزینه‌ها را قسطی (از طریق کارت‌های اعتباری) پرداخت کنند.

در این شهر اصلاً عجیب نیست که یک دختر نوجوان به عنوان هدیه تولد یا کریسمس، یک وقت جراحی بینی یا مشابه آن را دریافت کند. مردان هم برخی از عمل‌های جراحی را به وفور انجام می‌دهند. ژانت کوئینترو، که یک سالن زیبایی را می‌گرداند، تاکنون ۲۰‌عمل جراحی داشته است.

او می‌گوید: «عاشق این کارم. برای یک زن، زیبا‌ترین چیز در جهان داشتنِ عمل جراحی است تا بدنش را آنطور که می‌خواهد تغییر دهد.» او می‌گوید مد در حال تغییر است و زمانی بدن‌های اغراق‌آمیز طرفدار داشت حالا زنان به دنبال کوچک‌تر کردن همان اندام‌هایی هستند که زمانی بزرگ کرده بودند.

گابریلا (نام واقعی‌اش نیست)، اما می‌گوید بدنِ اغراق‌آمیزی که بعد از جدایی از همسرش برای خودش درست کرده را دوست دارد. هرچند این بدن کمک نکرده تا او یک شریک عاطفی ایدئال پیدا کند، اما از نظر خودش، اعتماد به نفسش را بالا برده است.

بسیاری از زنان در سینالوآ یک دوره در زندگی‌شان به این فکر کرده‌اند که شریک عاطفی یک قاچاق‌چی مواد مخدر شوند. اما گابریلا می‌گوید که مرد دیگری را می‌خواهد که «باهوش، کارگر و به او وفادار باشد.» اما به نظر می‌رسد این ویژگی‌ها در سینالوآ کمیاب است.

گابریلا می‌گوید: «برای مردانِ اینجا طبیعی است که ۳ تا ۴ زن و معشوقه داشته باشند؛ و آنچه من طی این سال‌ها فهمیده‌ام، این است که مردان شرم‌شان ریخته است. زنان هم به دلیل اینکه به لحاظ مالی حمایت می‌شوند، با این مسئله کنار می‌آیند - چشم‌های‌شان نمی‌بیند و قلب‌های‌شان چیزی احساس نمی‌کند.»

ماریا ترزا گوئرا، وکیلی که ده‌ها سال است به نفع زنان در سینالوآ کار می‌کند، می‌گوید: «فرهنگ قاچاق مواد مخدر این ایده را که زنان داراییِ مردان هستند، تقویت کرده است. این خطر خشونت علیه زنان را افزایش داده است. این خشونت می‌تواند از سوی عشاق یا دشمنان آن‌ها باشد.»

«زنان زیادی به دلیل اینکه معشوقه یک قاچاقچی مواد مخدر بوده اند یا به ظن خیانت به قتل رسیده‌اند. در سینالوآ زنان ۲‌برابر سایر نقاط در مکزیک به قتل می‌رسند.»

«در کالیاکان زنان با اجساد سوخته و شکنجه‌شده پیدا می‌شوند. مورد زنی را به یاد می‌آوردم که معشوقه یک قاچاق‌چی بود. او هزینه عمل‌های دختر را پرداخت کرده بود. او کشته شد و گلوله‌ها تعمداً به نقاطی از بدنش شلیک شده بود که تحتِ عمل جراحی قرار گرفته بودند.»

آیا «نه گفتن» به قاچاقچی‌ها آسان است؟

گوئرا می‌گوید: «زنانی را می‌شناسم که خواسته بودند خودشان را از حلقه قاچاق‌چیان مواد مخدر جدا کنند، اما نتوانستند، این کار خیلی پیچیده است. در این کشور مسئولان به معنای واقعی مبارزه‌ای علیه جرائم سازمان‌یافته انجام نمی‌دهند. در این کشور از قاچاق‌چیان حمایت می‌شود نه زنان.

کارمن که با یک قاچاق‌چی سنگین‌وزنِ خطرناک در رابطه است، ممکن است هنوز عمق فاجعه را درک نکرده باشد یا به روی خود نمی‌آورد. اما معلوم نیست که تا کی می‌تواند در مقابل درخواست این مرد که از او بدنی متفاوت می‌خواهد، مقاومت کند. او می‌گوید: «فعلاً با من مثل یک الهه رفتار می‌شود.»

اما هیچ‌کس در سینالوآ مردان مسلح را عصبانی نمی‌کند.

منبع: BBC World
ترجمه: سایت فرادید
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید