گلستان سعدی؛ درسی از استاد سخن: دروغ مصلحتی

گلستان سعدی؛ درسی از استاد سخن: دروغ مصلحتی

رسیدن ماه اردیبهشت می‌تواند بهانه مناسبی برای سعدی‌خوانی باشد، چرا که علاوه بر مصادف‌شدن با روز بزرگداشت او، روایت است که گلستان نیز در این ماه سروده شده‌اند.

کد خبر : ۲۳۸۲۷۸
بازدید : ۱۱۳۱

فرادید| سعدی گلستان را در اردیبهشت‌ماه سال 655 و 656 هجری سرود و دو تا از حکمت‌آموزترین و در عین حال شیرین‌ترین آثار ادبیات فارسی را به وجود آورد. شاید همین شیرینی و پندآموزی این دو اثر سعدی است که باعث شده است که استاد اصغر دادبه معتقد باشند که مدخل آشنایی با ادبیات فارسی باید بوستان و گلستان سعدی باشد.

به گزارش فرادید، گلستان، هشت باب دارد که هر باب آن موضوع خاصی دارد. سعدی آنچنان حکمت را با شیرین‌سخنی پیوند داده است که مخاطب از هر سطر  آن لذت خواهد برد. تا پیش از سعدی نثر مسجع فارسی، با وجود این که هرگز از شیرینی تهی نبود، اما سرشار از تکلف و زیاده‌روی بود. نمونه بارز چنین متنی را می‌توان مقامات حمیدی دانست که با وجود این که مورد پسند بسیاری از شعرا و ادیبان زمان خود و پس از خود واقع شد، اما به دلیل همین زیاده‌روی‌ها در نهایت به مقامی که گلستان در ادامه یافت، حتی نزدیک هم نشد.

باب اول: در سیرت پادشاهان

فرهنگ ایرانی هرگز محلی از اعراب برای تفکرات جزمی نداشته است. چنان که در بسیاری از مواقع شاهد این مسئله هستیم که حتی موازین اخلاقی نیز دچار تبصره می‌شوند. دروغ با وجود این که همیشه در فرهنگ ما تقبیح شده است، اما حتی در این موارد هم جایی برای جزم‌اندیشی برای ایرانیان وجود نداشته است. همه ما با عبارت «دروغ مصلحتی» آشنایی داریم. سعدی در باب اول گلستان حکایتی بسیار زیبا در باب دروغ مصطلحتی دارد که در ادامه می‌توانید این حکایت زیبا را بخوانید:

پادشاهی را شنیدم به کشتنِ اسیری اشارت کرد. بی‌چاره در آن حالتِ نومیدی مَلِک را دشنام دادن گرفت و سَقَط گفتن، که گفته‌اند: هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید.

وقت ضرورت چو نماند گریز

دست بگیرد سرِ شمشیرِ تیز

إِذا یَئِسَ الْإِنسانُ طالَ لِسانُهُ

کَسِنَّورٍ مَغْلُوبٍ یَصُولُ عَلَی الْکلبِ

مَلِک پرسید: «چه می‌گوید؟» یکی از وزرایِ نیک‌محضر گفت: «ای خداوند! همی‌گوید: وَ الْکاظِمِینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ». مَلِک را رحمت آمد و از سرِ خونِ او درگذشت. وزیرِ دیگر که ضدّ او بود گفت: «ابنای جنسِ ما را نشاید در حضرتِ پادشاهان جز به راستی سخن گفتن. این مَلِک را دشنام داد و ناسزا گفت». مَلِک روی از این سخن در هم آورد و گفت: «آن دروغِ وی پسندیده‌تر آمد مرا زین راست که تو گفتی، که رویِ آن در مصلحتی بود و بنایِ این بر خُبْثی». و خردمندان گفته‌اند: «دروغی مصلحت‌آمیز به که راستی فتنه‌انگیز».

هر که شاه آن کند که او گوید

حیف باشد که جز نکو گوید

بر طاقِ ایوانِ فریدون نبشته بود:

جهان ای برادر نمانَد به کس

دل اندر جهان‌آفرین بند و بس

مکن تکیه بر مُلْکِ دنیا و پشت

که بسیار کس چون تو پرورْد و کُشت

چو آهنگِ رفتن کند جانِ پاک

چه بر تخت مردنْ، چه بر رویِ خاک

۱
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید