مارتین هایدگر و «فلسفۀ تکنولوژی»؛ تکنولوژی چگونه معنای انسان بودن را از بین می‌برد؟

مارتین هایدگر و «فلسفۀ تکنولوژی»؛ تکنولوژی چگونه معنای انسان بودن را از بین می‌برد؟

در دنیای امروز، به نظر می‌رسد که بدون تکنولوژی نمی‌توانیم هیچ کاری انجام دهیم. حتی وقتی دوستان و خانواده دور هم جمع می‌شوند، زمان زیادی را صرف گوشی‌هایشان می‌کنند. آیا در این گسترش روزافزون سیطرۀ تکنولوژی، چیزی هست که نگران کننده باشد؟ مارتین هایدگر اینطور فکر می‌کرد. در اینجا نگاهی گذرا و اجمالی خواهیم داشت به دیدگاه‌های این فیلسوف آلمانی دربارۀ «تکنولوژی».

کد خبر : ۲۳۸۴۳۹
بازدید : ۳۱

فرادید| فیلسوف آلمانی، مارتین هایدگر (۱۸۸۹–۱۹۷۶)، معتقد است مشکل اصلی سلطه تکنولوژی این است که تفکر ما و «تجربه‌مان از انسان‌بودن» را محدود می‌کند. او این دیدگاه را در قالب نوعی «فلسفۀ تکنولوژی» مطرح می‌کند که هدفش شناسایی ویژگی اصلی یا «ذات تکنولوژی مدرن» است.

به گزارش فرادید؛ در این مقاله به طور خلاصه به بررسی فلسفۀ تکنولوژی هایدگر خواهیم پرداخت.

۱. قالب‌بندی (Enframing)

هایدگر می‌گوید ذات تکنولوژی مدرن در واقع نوعی جهان‌بینی است که پشت سر تکنولوژی قرار دارد و به آن جهت می‌دهد. او این نگاه تکنولوژیک به جهان را «قالب‌بندی» می‌نامد. قالب‌بندی یک طرز فکر شخصی نیست، بلکه در اصل به معنی چگونگی ظاهر شدن جهان در چشم انسان امروزی است.

2

هایدگر در نزدیکی کلبۀ کوهستانی‌اش در جنگل سیاه

در دنیای مدرن، جهان اغلب به شکلی دیده می‌شود که گویی مجموعه‌ای از «مسئله‌هاست» که باید با کارآمدترین و مؤثرترین روش‌ها (یعنی روش‌های تکنولوژیک) «حل» شوند. قالب‌بندی فقط ما را به ساخت و استفاده از ابزارهای تکنولوژی ترغیب نمی‌کند؛ بلکه کل سبک زندگی مدرن ما را شکل می‌دهد و بر آن مسلط است؛ این همان طرز فکری است که تعیین می‌کند چگونه جهان را ببینیم و با آن برخورد کنیم.

۲. فراخواندن به زور (Challenging-forth)  

به‌دلیل سلطه‌ی نگاه «قالب‌بندی‌کننده»، تقریباً تمام فعالیت‌های انسانی به چیزی تبدیل می‌شود که هایدگر آن را «فراخواندن به زور» می‌نامد؛ یعنی وادار کردن انسان‌ها و چیزها به اینکه با بیشترین سرعت ممکن، نیازهای ما را برآورده کنند.

در این مسیر، ما با استفاده از تکنولوژی، طبیعت را «به چالش می‌کشیم» و منابع طبیعی را با زور از دل زمین بیرون می‌کشیم تا به اهداف‌مان برسیم؛ مثل استخراج زغال‌سنگ، قطع بی‌وقفه درختان، حفاری نفت، شکافتن اتم‌ها، یا سد بستن بر رودخانه‌ها. در حالی که تکنولوژی‌های پیشامدرن (مثل آسیاب‌های بادی، نجاری سنتی، یا کشاورزی سنتی) با طبیعت هماهنگ بودند، تکنولوژی مدرن بیشتر شبیه حمله‌ای به طبیعت است.

ما فقط طبیعت را با تکنولوژی به چالش نمی‌کشیم؛ بلکه خود تکنولوژی را هم به چالش می‌کشیم. مثلاً از هوش مصنوعی می‌خواهیم که آگهی املاک بنویسد یا از پرینترهای سه‌بعدی انتظار داریم که اعضای مصنوعی بدن بسازند. انسان‌ها نیز به چالش کشیده می‌شوند: آن‌ها باید کارمندانی کارآمد باشند، با پیشرفت‌های تکنولوژیک سازگار شوند (که خود نوعی چالش تکنولوژیک است) و...

حتی فعالیت‌هایی که ظاهراً برای استراحت هستند نیز از نگاه «فراخواندن به زور» دور نمی‌مانند. مثلاً ما حتی تعطیلات را هم «فرامی‌خوانیم» تا بتوانیم انرژی بگیریم و پس از آن بهتر کار کنیم، یعنی دوباره مؤثرتر به فرایند «فراخواندن به زور» برگردیم!

۳. ذخیره‌ی آماده‌به‌خدمت (Standing-reserve)

در نگاه «قالب‌بندی کننده»، تقریباً هر چیزی به چیزی تبدیل می‌شود که هایدگر آن را «ذخیره‌ی آماده‌به‌خدمت» می‌نامد؛ یعنی انبوهی از منابع که فقط بر اساس میزان مفید بودن‌شان برای رفع نیازهای ما ارزش‌گذاری می‌شوند. انسان‌ها «منابع انسانی» محسوب می‌شوند، چیزهای طبیعی «منابع طبیعی» هستند، کتابخانه‌ها پر از «منابع اطلاعاتی»‌اند، آموزش به «منابع یادگیری» تبدیل شده و زندگی، توزیع و مدیریت «منابع زمانی» است.

خود تکنولوژی نیز نوعی ذخیره‌ی آماده است؛ چیزی مانند «منابع سرمایه‌ای». کافی است به تعداد دستگاه‌ها و ابزارهایی که در خانه دارید فکر کنید، یا به اپلیکیشن‌هایی که روی گوشی‌تان نصب شده‌اند. همه‌ی آن‌ها آماده‌اند تا به فرمان شما برای هر کاری به خدمت گرفته شوند.

1

ما امروز انتظار داریم همه‌چیز در حالت آماده‌باش باشد: در دسترس، فوری و قابل استفاده در لحظه. مثلاً می‌خواهیم بتوانیم هر فیلم یا موسیقی را از هر جا و در هر زمان پخش کنیم. حتی بعضی‌ها از اپلیکیشن‌های دوست‌یابی انتظار دارند که مثل یک فهرست آماده، شریک‌های عاطفی یا جنسی در دسترس فراهم کنند!

به‌گفته‌ی هایدگر، ما همه‌چیز را به چالش می‌کشیم تا آن‌ها را وادار کنیم به ابزارهایی مفید برای رسیدن به اهداف‌مان تبدیل شوند؛ یعنی تبدیل شوند به «ذخیره‌ی آماده‌به‌خدمت». در نهایت، مدیریت این ذخایر آماده، هدف اصلی فرایند «فراخوادن به زور» در دنیای مدرن است.

۴. خطر تکنولوژی

هایدگر نگران خطرات رایج تکنولوژی مثل نابودی محیط‌زیست به‌خاطر سوخت‌های فسیلی، تهدید سلاح‌های هسته‌ای، بیکار شدن انسان‌ها به‌دلیل اتوماسیون و هوش مصنوعی، یا ازبین‌رفتن تمرکز به‌خاطر گوشی‌های هوشمند نیست؛ این دغدغه‌های رایج نیستند که او را نگران می‌کنند.

نگرانی اصلی هایدگر این است که تکنولوژی، «معنای انسان‌بودن» را برای همیشه از بین ببرد. از نظر او، انسان بودن یعنی توانایی دیدن جهان از زاویه‌های مختلف؛ و خطر بزرگ این است که این توانایی را از دست بدهیم و دیگر نتوانیم «خارج از دیدگاه تکنولوژیک» جهان را ببینیم.

هایدگر نگران این است که «قالب‌بندی» باعث شود فکر و تجربه‌ی انسان محدود به همین نگاه تکنولوژیک شود؛ یعنی همه‌چیز فقط در قالب «فراخواندن به زور» و «ذخیره‌ی آماده‌به‌خدمت» دیده شود. آن‌چه او را بیشتر نگران می‌کند، از دست رفتن توان ما برای درک و ارزش‌گذاری‌های غیرتکنولوژیک است؛ مثلاً اینکه دیگر نتوانیم جنگل را به چشم چیزی «مقدس» ببینیم بلکه فقط آن را به عنوان یک «منبع چوب» نگاه کنیم.

برای نمونه، هایدگر می‌گوید یک نیروگاه برق‌آبی، رودخانه را صرفاً منبع انرژی می‌بیند و ارزشش را فقط در آن می‌داند. در حالی که یک پل چوبی سنتی ممکن است ما را به تأمل درباره زیبایی و ارزش غیرمادی آب دعوت کند.

۵. پیشنهاد هایدگر

برای مقابله با خطرات تکنولوژی مدرن، هایدگر پیشنهاد نمی‌کند که آن را نابود کنیم و به دوران ساده‌ی گذشته بازگردیم. بلکه معتقد است باید یاد بگیریم که چطور «آزادانه» یا به نحوی «وارسته» از تکنولوژی استفاده کنیم.

این آزادی به‌معنای کنار گذاشتن کامل تکنولوژی نیست. چنین کاری هم بی‌فایده است و هم ممکن است خودش نوعی «فراخواندن به زور» باشد؛ مثلاً طبیعت را وادار کنیم که ما را از تکنولوژی خلاص کند!

از نظر هایدگر، داشتن رابطه‌ای آزاد با تکنولوژی یعنی همان‌قدر که آزادی استفاده از آن را داریم، آزادی کنار گذاشتنش را هم داشته باشیم. مثلاً همان‌طور که آزادانه اعلان‌های گوشی را چک می‌کنیم، بتوانیم آزادانه آن‌ها را نادیده بگیریم.

برای رسیدن به این آزادی باید تمرین کنیم و از همه مهم‌تر، همیشه به یاد داشته باشیم که «قالب‌بندی» فقط یکی از شیوه‌های دیدن جهان است، نه تنها راه ممکن.

وقتی یاد می‌گیریم که در زمان مناسب تکنولوژی را کنار بگذاریم، به تعادل بهتری بین «زندگی» و «تکنولوژی» می‌رسیم و می‌توانیم با دیگران ارتباط‌های انسانی‌تر و غیرتکنولوژیک‌تری داشته باشیم. برای مثال، می‌توانیم بدون چک کردن گوشی، وقت باکیفیتی را با عزیزان‌مان بگذرانیم.

پس از دیدگاه هایدگر آزادی نه در کنار گذاشتن کامل تکنولوژی، بلکه در توانایی انتخابِ استفاده یا عدم استفاده از آن است. اینکه آیا در دنیای امروز چنین آزادی‌ای هنوز ممکن است، پرسشی است که پاسخ روشنی ندارد.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید